AUD-20210131-WA0000.mp3
زمان:
حجم:
4.56M
غمِ اینکه چرا من حیوانم...
#علامهمروجیسبزواری
🌿✾ • • • • •
╔═════════🌸🕊══╗
•●❥ @be_sharteasheghi
╚══🌸🕊═════════╝
12.98M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
⚘ چه کسانی قشنگ زندگی میکنند؟
🌿✾ • • • • •
╔═════════🌸🕊══╗
•●❥ @be_sharteasheghi
╚══🌸🕊═════════╝
رمان انلاین
#الهه_بانوی_من 📿
#پارت185
_زده به سرت تو ! کدوم ناز !
عصبی اشاره ای به من کرد و باز محکم صداشو بالا برد :
_همین ...همین لحن حرف زدنت ... یه طوری سینت میزنه که دل لامصب من میره چه برسه به اون عوضی کثافت هیز .
میخ شدم روی صندلیم و تکون نخوردم ولی حسام آروم نشد .
یه مشت محکم زد روی فرمون و باز هم فریاد زد :
_عوضی کثافت جلوی چشمای من ، به تو میگه جیگر!! پدرشو در میآرم .
بازم آروم نشد .حتی با اون مشتی که هم دست خودشو داغون کرد و هم فرمون ماشین بیچاره ی علیرضا رو . آروم سرم چرخید سمتش و نگاهش کردم .گوشه ی لبش خونی بود . که زمزمه کردم :
_لبت خونی شده .
اصلا نشنید دستمالی برداشتم و دستم رو دراز کردم سمتش و خواستم دستمالو بذارم روی لبش که ناگهان چنان فریادی سرم کشید که سکته زدم :
_بشین سرجات الهه ....حوصلتو ندارم به قرآن .
دلم شکست . از حسام توقع نداشتم. بغض کردم . دیگه هیچ حرفی نزدم که رسیدیم تالار .
از ماشین پیاده شدم . بی معطلی رفتم سمت ورودی تالار . اصلا از حسام توقع همچین رفتاری رو نداشتم .حالا با اون اعصاب داغون که حتی فکرشو نمیکردم ، درست روز عروسی هستی رو برام زهرمار کنه ، وارد شلوغی تالار شدم . لباس عوض کردم و توی آینه به صورتم نگاه کردم .آرایشم بهم نریخته بود ولی موهام چرا . چند تا از طره های موهام از سنجاق های بالای سرم جداشده بود و افتاده بود روی گردنم . به بدبختي دوباره یه جوری سرهمشون کردم و لباسم رو پوشیدم .
یه ماکسی بلند مشکی و راسته . ساده بود ولی بهم میومد . از اتاق پرو که بیرون اومدم ، زن عمو فرنگیس رو دیدم .
#کــپـــی_حرام است
نویسنده راضی به کپی حتی با اسم نیستن🌷🙏
🌸🌼🌸🌼🌸
🌿✾ • • • • •
╔═════════🌸🕊══╗
•●❥ @be_sharteasheghi
╚══🌸🕊═════════╝
ربّنا الهی العفو - @Ostad_Shojae.mp3
زمان:
حجم:
12.87M
مناجات بسیار شیرین بنده ی گنه کار با خدای مهربان
حتما گوش کنید🎧
🌿✾ • • • • •
╔═════════🌸🕊══╗
•●❥ @be_sharteasheghi
╚══🌸🕊═════════╝
91.3K حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
دعا مےکنم
براےاونایے
کہ خیلےﮔﺮﻓﺘﺎﺭﻥد
خیلے ﺩﻟﺸﮑﺴﺘﻦ
خیلےتنهان
خیلےﻋﺎﺷﻘﻦ...
ﺧﺪﺍیا هواے
ﺩﻻﺷﻮﻧﻮ داشتہ ﺑﺎﺵ
ﺩﺳﺘﺸﻮﻧﻮ ﺑﮕﻴﺮ
وحاجت هاشون رواکن
شبتون آروم
✿┅ ❀❤️❀ ┅✿
#صبح
⇠صُبحَت بخیر♡⇢
دلخواهتَرین انگیزهى بیدارىِ صُبح،
و شُروعِ هر روز...!🥰🧡🌤🌈
سلام
صبحتون بخیر😍♥️
🌿✾ • • • • •
╔═════════🌸🕊══╗
•●❥ @be_sharteasheghi
╚══🌸🕊═════════╝
•••
و خدا خواست که یعقوب نبیند یک عمر
شهــر بـی یــار مگـر ارزش دیــدن دارد؟!
#اللّهُمَعَجِّللِوَلیِّڪَالفَرَج
🌿✾ • • • • •
╔═════════🌸🕊══╗
•●❥ @be_sharteasheghi
╚══🌸🕊═════════╝
رمان انلاین
#الهه_بانوی_من 📿
#پارت186
-ای جان ... سلام الهه ... چه ماه شدی !
با اخم گفتم :
_سلام ...کی به شما اجازه داد آدرس آرایشگاه رو بدی به کوروش ؟
-اِ ... پس اومد دیدنت ؟ باهاش حرف زدی ! مرد خوبیه الهه ... پایبند زن و زندگیشه ... باهاش حرف بزن .
با اخم توی صورت زن عمو فرنگیس گفتم :
_لازم نکرده شما هر چی مرد هیز و چشم چرونه واسه خوشبختی من رونه ی زندگیم کنی .
تابي به گردنش داد:
_وا ...قصدم خیره .
-شما با اینهمه قصد خیرتون یکی از همین پایبندای زندگی رو واسه نازنین و نازلی جور کنید ، نه من .
باچشم نازی اومد و جواب داد:
_نازنین و نازلی دخترن ... زن که نیستند .
یه لحظه حس کردم تموم عالم روی سرم خراب شد. حتی پاشنه ی کفشم روی سرامیک تالار لغزید .دستم رو گرفتم سمت یکی صندلی های چیده شده ی کنارم و با بغض گفتم :
_زن !
حالا چون یه ازدواج ناموفق داشتم ، باید با یه مرد هرزه و هیز ... ازدواج میکردم !
پاهام شروع کرد به لرزیدن که زن عمو سرشو جلوی صورتم آورد و توی گوشم گفت :
_الهه ... چنان پولی به پات میریزه که حتی باور نمی کنی ... قبول کن ...تو که ممنوعیت نداری ...حالا سه ماه با کوروش باش ، ببین چی میشه ... بهت بد نمیگذره.
حالم بد شد.حس کردم کل تالار داره دور سرم می چرخه . حتی دستم از روی لبه ی صندلی سُر خورد. پس تصور اقوام و نزدیکای دور و برم از من این بود؟!
منو یه زن صیغه ای می ديدند برای رفع هوس !
قلبم کند می زد . شایدم نمیزد.یا شاید
مثل ساعتی که باتریش به آخر برسه و یکی میزد و یکی نمیزد .نفهمیدم چی شد . بعد از اون دعوای پر استرس حسام و کوروش ، بعد از اونهمه فریادی که حسام سرم کشید و منو شوکه کرد ، حرف های زن عمو فرنگیس رو کم داشتم که بشه تیر آخر و شد .
افتادم روی زمین . سرم می چرخید و همه ی تالار دورم .
#کــپـــی_حرام است
نویسنده راضی به کپی حتی با اسم نیستن🌷🙏
🌸🌼🌸🌼🌸
🌿✾ • • • • •
╔═════════🌸🕊══╗
•●❥ @be_sharteasheghi
╚══🌸🕊═════════╝
🔰 کلام شهید؛
بگذارید گمنام باشم که به خدا قسم گمنام بودن بهتر است از اینکه فردا افرادی وصایایم را شعار قرار دهند و عمل را فراموش کنند.
🌷طلبه شهید رضا دهنویان🌷
🌿✾ • • • • •
╔═════════🌸🕊══╗
•●❥ @be_sharteasheghi
╚══🌸🕊═════════╝
" #عشق به وطن نشانگر ایمان است "
- پیامبر رحمت (ص) ♥️🌱
🌿✾ • • • • •
╔═════════🌸🕊══╗
•●❥ @be_sharteasheghi
╚══🌸🕊═════════╝