فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔹امسال باید چهارشنبه سوری در خانه بمانیم چون ...
#کرونا_را_شکست_میدهیم
#در_خانه_بمانیم
❣ @hamsar_ane❣
💜
🌸💜
💜🌸💜
الهی
برای تمام دل هایی
که به خود
وابسته کرده ایم
العفو ...
#storygraphy
@khodahafez_refigh
گفتم : آدم ها چند دسته اند؟
گفت : دو دسته !
یا می میرند ، یا
شهید می شوند
#storygraphy
🌹🕊 @pare_parvaz🕊🌹
❃↫✨« بِسـم ِ ربـــــِّـ الشــُّـهـداءِ والصِّـدیقیــن »✨↬❃
✫⇠ #دختر_شینا
✫⇠قسمت :0⃣3⃣1⃣
#فصل_چهاردهم
چند سالی بود ازدواج کرده بودند، اما بچه دار نمی شدند. دیگر هوا کاملاً تاریک شده بود که اجازه دادند توی پادگان برویم. کمی گشتیم تا زیر چند درخت تبریزی کهنسال جایی پیدا کردیم و زیراندازها را انداختیم و نشستیم. چند تیر برق آن دور و بر بود که آنجا را روشن کرده بود.
پاییز بود و برگ های خشک و زرد روی زمین ریخته بود. باد می وزید و شاخه های درختان را تکان می داد. هوا سرد بود. خانم دکتر بچه ها را زیر چادرش گرفت. فلاسک را آوردم و چای ریختم که یک دفعه برق رفت و همه جا تاریک شد.
صمد گفت: «بسم الله. فکر کنم وضعیت قرمز شد.»
توی آن تاریکی، چشم چشم را نمی دید. کمی منتظر شدیم؛ اما نه صدای پدافند هوایی می آمد و نه صدای آژیر وضعیت قرمز. صمد چراغ قوه اش را آورد و روشن کرد و گذاشت وسط زیرانداز. چای ها را برداشتیم که بخوریم. به همین زودی سرد شده بود.
باد لای درخت ها افتاده بود. زوزه می کشید و برگ های باقیمانده را به اطراف می برد. صدای خش خش برگ هایی، که دور و برمان بودند، آدم را به وحشت می انداخت. آهسته به صمد گفتم: «بلند شو برویم. توی این تاریکی جَک و جانوری نیاید سراغمان.»
ادامه دارد...✒️
یکی از خاطرات ماندگار که به خصوصیات محمد مربوط می شود، هدیه دادن او به من بود. شاید خیلی از آقایان یادشان برود که روزهای ازدواج، عقد، تولد و عید چه روزهایی است اما محمد تمام این روزها را به خاطر داشت و امکان نداشت آنها را فراموش کند
حتی اگر من در تهران بودم. البته این یادآوری ها همیشه با هدیه ی مادی همراه نبود. هر بار نامه ای می نوشت و از این روزها یاد می کرد. در این نامه ها مسئولیت من و خودش را می نوشت. نامه ای نبود که بنویسد و از امام رحمه الله یادی نکند
او با همین شیوه روزهای خاص زندگی را یادآور می شد. همه ی این نامه ها را دارم و هنوز برایم عزیزند. هر بار که آنها را می خوانم می بینم چطور این جوان ۲۵ ساله روحیه ای این چنین لطیف و عمیق داشت؛ روحیه ای که در معرکه جبهه و جنگ همچنان پایدار ماند
عاشقانههای شهدا
🌹🕊 @pare_parvaz🕊🌹
باید از خودم گلایه کنم ،
که شیطان در بند را
چه به وسوسه؟!
#اسیران_نفس !
- حواسمان باشد
فردا نمی توان گفت :
شیطان فریبمان داد!
🌹🕊 @pare_parvaz🕊🌹
#هویزه
⬅️ بنی صدر دستور داده بود كه باید نیروهای مستقر در هویزه عقب نشینی كنند و به سوسنگرد بیایند!
حسین میگفت: هویزه در دل دشمن است و ما از اینجا میتوانیم به عراق ضربه بزنیم،شخصاً با بنی صدر هم صحبت كرده بود.
.
⬅️ وقتی كه دید راه به جایی نمیبرد، نامه ای به آیت الله خامنه ای نوشت و گفت كه تعداد اسلحه های ما از تعداد نیروها هم كمتر است، ولی میمانیم!
در دی ماه ۱۳۵۹ بیست تا سی نفر از جوانان با دست خالی، اما با دل استوار از ایمان و توكل، مقابل دشمن تا دندان مسلح ایستادگی كردند...
هیچ كس زنده نماند!
.
⬅️ عراقیها با تانك از روی اجساد مطهر شهدای هویزه گذشتند، طوری كه هیچ اثری از شهدا نماند...
بعدها جنازه ها به سختی شناسایی شدند!
حسین را از قرآنی كه در جیبش بود شناختند...
قرآنی با امضای امام خمینی(ره) و آیت الله خامنه ای...
.
#شهید_علم_الهدی
.
🔰#امام_خامنه_ای نوشت:
هر کدام از شما جوانان یک نسخهی قرآن در جیب بغلتان داشته باشید؛
اگر در جایی منتظر کاری میایستید و فراغتی پیدا میکنید!
- یک دقیقه، دو دقیقه، پنج دقیقه، نیم ساعت -
قرآن را باز کنید و به تلاوت آن مشغول شوید؛
تا با این کتاب انس پیدا کنید...
#راهیان_نور_مجازی
#در_جستجوی_تحول
http://eitaa.com/tahavole
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
📢این صوت را که گوش بدهی شاید کمی علم الهی را شناختی⏬ ⏬ ⏬
#هویزه
⬅️ بنی صدر دستور داده بود كه باید نیروهای مستقر در هویزه عقب نشینی كنند و به سوسنگرد بیایند!
حسین میگفت: هویزه در دل دشمن است و ما از اینجا میتوانیم به عراق ضربه بزنیم،شخصاً با بنی صدر هم صحبت كرده بود.
.
⬅️ وقتی كه دید راه به جایی نمیبرد، نامه ای به آیت الله خامنه ای نوشت و گفت كه تعداد اسلحه های ما از تعداد نیروها هم كمتر است، ولی میمانیم!
در دی ماه ۱۳۵۹ بیست تا سی نفر از جوانان با دست خالی، اما با دل استوار از ایمان و توكل، مقابل دشمن تا دندان مسلح ایستادگی كردند...
هیچ كس زنده نماند!
.
⬅️ عراقیها با تانك از روی اجساد مطهر شهدای هویزه گذشتند، طوری كه هیچ اثری از شهدا نماند...
بعدها جنازه ها به سختی شناسایی شدند!
حسین را از قرآنی كه در جیبش بود شناختند...
قرآنی با امضای امام خمینی(ره) و آیت الله خامنه ای...
.
#شهید_علم_الهدی
.
🔰#امام_خامنه_ای نوشت:
هر کدام از شما جوانان یک نسخهی قرآن در جیب بغلتان داشته باشید؛
اگر در جایی منتظر کاری میایستید و فراغتی پیدا میکنید!
- یک دقیقه، دو دقیقه، پنج دقیقه، نیم ساعت -
قرآن را باز کنید و به تلاوت آن مشغول شوید؛
تا با این کتاب انس پیدا کنید...
#راهیان_نور_مجازی
#در_جستجوی_تحول
http://eitaa.com/tahavole
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
📢این صوت را که گوش بدهی شاید کمی علم الهی را شناختی⏬ ⏬ ⏬
رمان واقعی #نسل_سوخته🔰
پارت اول👇
https://eitaa.com/tame_sib/1977
❤️🍃❤️🍃❤️🍃❤️🍃❤️🍃❤️🍃