چقدر دلیل آوردیم
برای دلی که
دلدادگی وظیفه اش بود
😞😞😞😞😞
اما سرکشی را
انتخاب نمود !
.
#دلیل_برای_گناهم ...!
.
🌹🕊 @pare_parvaz🕊🌹
🌷 #اللهم_عجل_لوليك_الفرج 🌷
🌹چون کودکی که گم شده در ازدحام شهر
🌹دنبال رد پای تو هر جمعه می دوم
#شعر : خانم زهرا غلامزاده مهرآبادی
🌸السلام علیک یا صاحب الزمان عج 🌸
متن زیارت آل یاسین.pdf
239K
🌹متن زیارت آل یاسین🌹
✴️ ترجمه را حتما مرور کنید👌
#رزق_شبانه
🌹🕊 @pare_parvaz🕊🌹
final-alyasin.mp3
16.61M
♨️ زیارت آل یاسین
🎤 حجت الاسلام میرزا محمدی
👌ارتباط عاشقانه با امام زمان علیه السلام
#رزق_شبانه
🌹🕊 @pare_parvaz🕊🌹
❃↫✨« بِسـم ِ ربـــــِّـ الشــُّـهـداءِ والصِّـدیقیــن »✨↬❃
✫⇠ #دختر_شینا
✫⇠قسمت : 7⃣6⃣1⃣
#فصل_پانزدهم
قول دادم و گفتم: «چشم.»
از سر راهش کنار رفتم و او با آن پای لنگ رفت. گفته بودم چشم؛ اما از درون داشتم نابود می شدم. نتوانستم تحمل کنم. قرآن جیبی کوچکی داشتیم، آن را برداشتم و دویدم توی کوچه. قرآن را توی جیب پیراهنش گذاشتم. زیر بغلش را گرفتم تا سر خیابان او را بردم. ماشینی برایش گرفتم. وقتی سوار ماشین شد، انگار خیابان و کوچه روی سرم خراب شد. تمام راهِ برگشت را گریه کردم.
این اولین باری بود که یک هفته بعد از رفتنش هنوز رشته زندگی دستم نیامده بود. دست و دلم به هیچ کاری نمی رفت. مدام با خودم می گفتم: «قدم! گفتی چشم و باید منتظرِ از این بدترش باشی.»
از این گوشه اتاق بلند می شدم و می رفتم آن گوشه می نشستم. فکر می کردم هفته پیش صمد اینجا نشسته بود. این وقت ها داشتیم با هم ناهار می خوردیم. این وقت ها بود فلان حرف را زد. خاطرات خوب لحظه هایی که کنارمان بود، یک آن تنهایم نمی گذاشت.
خانه حزن عجیبی گرفته بود. غم و غصه یک لحظه دست از سرم برنمی داشت. همان روزها بود که متوجه شدم باز حامله ام. انگار غصه بزرگ تری از راه رسیده بود. باید چه کار می کردم؛ چهار تا بچه. من فقط بیست و دو سالم بود.
ادامه دارد...✒️