eitaa logo
🌱به شرط عاشقی باشهدا❤
8.2هزار دنبال‌کننده
3.5هزار عکس
2.2هزار ویدیو
30 فایل
رمان #مستِ_مهتاب #خانم_یگانه برنده‌ی عشق از #میم‌دال 🌱 💙کانالداران عزیز ✅کپی مطالب فـــقــــط با فوروارد مستقیم😊 🎀 #تبلیغ کانالهای شما👇 https://eitaa.com/joinchat/254672920C9b16851ec4
مشاهده در ایتا
دانلود
...☘ طَبیب ها همه ما را جوابِمـان کردند؛ فقط ظهور تو آقا عَلاج بیماری ست! ❤️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
❤️ معشوق اهل آسمان... ای دلبر دیرینه ام زهرا نوشته نام تو، با دست خود بر سینه ام
اگر کسے میگوید نمیخواهم ، فکر نکنید کہ از میترسد!!! شاید او بہ غیر از " " نیست... ☘☘☘ 🌹🕊 @pare_parvaz🕊🌹
خدا و دیگر هیچ.pdf
574K
📚 کتاب «خدا و دیگر هیچ» • زندگینامه و یادداشت‌های شهید دکتر مصطفی چمران در زمان تحصیل در آمریکا... 🌹🕊 @pare_parvaz🕊🌹
🌹💕🌹💕🌹💕🌹💕🌹💕🌹 نويسنده: سيد طاها ايمانی 🌹قسمت پنجاه و هشتم: حس دوم 🍃درخواست تحویل مدارکم رو به دانشگاه دادم ... باورشون نمی شد می خوام برگردم ایران ... 🍃هر چند، حق داشتن ... نمی تونم بگم وسوسه شیطان و اون دنیای فوق العاده ای که برام ترتیب داده بودن ... گاهی اوقات، ازم دلبری نمی کرد ... اونقدر قوی که ته دلم می لرزید ... 🍃زنگ زدم ایران و به زبان بی زبانی به مادرم گفتم می خوام برگردم ... اول که فکر کرد برای دیدار میام ... خیلی خوشحال شد ... اما وقتی فهمید برای همیشه است ... حالت صداش تغییر کرد ... توضیح برام سخت بود ... - چرا مادر؟ ... اتفاقی افتاده؟ ... - اتفاق که نمیشه گفت ... اما شرایط برای من مناسب نیست ... منم تصمیم گرفتم برگردم ... خدا برای من، شیرین تر از خرماست ... - اما علی که گفت ... 🍃پریدم وسط حرفش ... بغض گلوم رو گرفت ... - من نمی دونم چرا بابا گفت بیام ... فقط می دونم این مدت امتحان های خیلی سختی رو پس دادم ... بارها نزدیک بود کل ایمانم رو به باد بدم ... گریه ام گرفت ... مامان نمی دونی چی کشیدم ... من، تک و تنها ... له شدم ... 🍃توی اون لحظات به حدی حالم خراب بود که فراموش کردم ... دارم با دل یه مادر که دور از بچه اش، اون سر دنیاست ... چه می کنم ... و چه افکار دردآوری رو توی ذهنش وارد می کنم... 🍃چند ساعت بعد، خیلی از خودم خجالت کشیدم ... - چطور تونستی بگی تک و تنها ... اگر کمک خدا نبود الان چی از ایمانت مونده بود؟ ... فکر کردی هنر کردی زینب خانم؟ ... 🍃غرق در افکار مختلف ... داشتم وسایلم رو می بستم که تلفن زنگ زد ... دکتر دایسون ... رئیس تیم جراحی عمومی بود ... خودش شخصا تماس گرفته بود تا بگه ... دانشگاه با تمام شرایط و درخواست های من موافقت کرده ... 🍃برای چند لحظه حس پیروزی عجیبی بهم دست داد ... اما یه چیزی ته دلم می گفت ... اینقدر خوشحال نباش ... همه چیز به این راحتی تموم نمیشه ... 🍃و حق، با حس دوم بود ... 🎯 ادامه دارد... ❣ @hamsar_ane
«روز عاشورا من نبودم و پدرانمان هم نبودند. اما حالا هستم و نامم هم عباس است. نمی‌گذارم برای بار دوم حضرت زینب(س) به اسارت برود.» 🌹🕊 @pare_parvaz🕊🌹
❣️ و این است که دست بر قلبت گذاشته تو را انتخاب کرده افتخار کن که به چشمش آمدی و خریدنی شدی عاشقانه که ادامه بدهی این بار خریدارت خواهد شد 🌹شهید 🌹🕊 @pare_parvaz🕊🌹
🍃❤️ و شهادتنام گرفت🍀 وقتی ڪسی را از شدت🌷 عشـــ🧡ــق ڪشتند🍂 ♥️♥️♥️♥️♥️♥️♥️♥️♥️♥️♥️♥️ 🌺 ♥️♥️♥️♥️♥️♥️♥️♥️♥️♥️♥️♥️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎞 ؛ ۲۱ روز تا عید غدیر سوگند می‌خورم که نبی شهرِ علم بود شهری که جز علی درِ دیگر نداشته‌ست 🔹 حدیثی از 📻 @bio_mazhabi