eitaa logo
سنگرانتفاضه| رحمت نژاد
573 دنبال‌کننده
2.8هزار عکس
450 ویدیو
11 فایل
الناز رحمت نژاد ✍️خبرنگار حوزه مقاومت/ مربی تربیتی و مدرس عضوفعال باشگاه ادبی بانوی فرهنگ طلبه مملکت و شاگردی در حال‌ آموختن عظیم‌ترین آرزویی که در سینه‌ام جا خوش کرده؛ پیروزی مقاومت فلسطین است...✌️ 🆔 @Elnaz_rahmatnejad
مشاهده در ایتا
دانلود
23.28M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 به دیدنش 👌🏾 📚 تصویر زن در رسانهٔ مکتوب 🚨 اولین تصویر از زن ایرانی که در ادبیات ایران در رمان منتشر میشود تصویر زنی است بیچاره که دائم دارند او را در روسپی‌خانه‌ها جمع میکنند. 💡در پهلوی دوم یک اتفاق خوب می‌افتد: ورود اولین زن نویسنده به ماجرای داستان‌نویسی ایران؛ خانم دانشور شاهکار خود سووشون را مینویسد. 💫 ما بعد از انقلاب مواجه می‌شویم با تعداد زیادی از زنان نویسنده... 👥 استاد جانم
خداوندا برای روشنایی روز که در آن کار می‌کنم و برای تاریکی شب که در آرامش آن می‌آسایم، شکرگزارم
زندگی نوشیدن چای دم صبح است! آفتابی که از صورت خورشید به زمین می‌تابد! زندگی آن نفس گرم بهاری‌ست که از دل شادت به تن سرد زمین می‌پاشد… زندگی را بردار...نکند یخ بزند فنجاش…☕️☘️
✍ یادداشت/ الناز رحمت نژاد برای رسیدن صبح ظهورت در شب آرزوها اللهم عجل لولیک الفرج ⏺ نگاهی به قاصدک انداختم. فوت کردم و گفتم:" برای رفعِ گرفتاری انسان‌ها و رسیدنِ صبحِ ظهورت در شب آرزوها اللهم عجل لولیک‌الفرج." متن کامل یادداشت در 👇🏿🙏🌸 http://fna.ir/1u4ez3
این زنان هستند که باید برای حل مشکلات قشر خودشان اقدام کنند. جامعه زنان باید کار فرهنگی را در اولویت خود قرار دهند و دادن شناخت و آگاهی به قشر زنان، آنها را در برابر تهاجم فرهنگی دشمن مقاوم می‌سازد. زن‌ها هستند که باید نگاه غلطی را که نسبت به زنان و مسائل مربوط به جنسیت وجود دارد، تصحیح کنند.
5.49M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
خیال بباف، نفس بکش. کتاب بخوان، ذوق کن. به هر شکلی که می شود زنده باش و دستانِ زمخت زندگی را محکم بگیر!
من میگویم جنسیت مؤنث را بجای "دختر" باید "مونِس" بنامند. دختر برای مادرش غمخوار است برای پدر میتواند مادر باشد! مونِس معنای همدم را دارد. پس چه بهتر که "دختر" را "مونِس" بنامند. فکرش را بکن؛ یک "مونس" باشد، که مادر برایش بنشیند تا خودِ سحر حرف بزند و دردِ دلش را به او بگوید... "مونسِ" مادر هم زانو به بغل درست روبرویش بنشیند، و حرف‌های مادرش را با گوشت و پوست و استخوان درک کند... یکهو مادر وسط حرف‌ها مونسش را در آغوش بگیرد، باهم اشک بریزند، و بعد از آن آنقدر بخندند که گوش دنیا را کر کنند... "مونس" سر بر پای مادر بگذارد، مادر موهایش را نوازش کند. یا پدر با "مونس" اش خلوت کند، حرف های پدر دختری بزنند و در دل، کلی از داشتن هم دیگر ذوق کنند... و یا برادر رازهای مگویش را برای خواهرش، "مونس" اش بگوید... کاش دختر را، "مونس" مینامیدند! مونسی که خیلی وقت‌ها، خودش مونسی برای درد هایش ندارد...