بدون هيچ توضيحي، كه آقا يك نفر بود و
بدون هيچ توضيحي، كه تا يك ساعت پيشش سر نعش برادر دست بر روي كمر بود و
دقيقا قبل اين لحظه براي اصغر شش ماهه ی پرپر، پدر بود و
و با اين غم كه مي دانست از بالاي تل، زير نظر بود و....
#قصه_ظهر_عاشورا😭
#نمیشه_باورم... 😭
#آه
.