فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌸 #سوم_خرداد ماه روز #فتح_خرمشهر
📽روایت سردارسلیمانی از"#فاتح_خرمشهر
🔹قصه #فتح_خرمشهر یعنی قصه نظربه بزرگیهای انسان وانسانهایی است که #شهیداحمدکاظمی نماد برجسته آن بودتامابزرگیهای انسان رادراین تاریخ بنگریم
یاد و خاطره سردار رشید اسلام
#شهید_والامقام
#حاج_احمد_کاظمی
از فاتحان #خرمشهر
و همچنین سرداران #شهید
شهرستان نجف آباد
#شهید_احمد_حجتی
#شهید_حیدرعلی_امامی
#شهید_اکبر_عاطفی
#شهید_محمدجواد_مصطفائی
#شهید_محمود_حری
#شهید_مرتضی_معین
#شهید_مهدی_طالب
و اولین #شهید_هسته_ای
#مهندس_عبدالحسین_ربیعیان
و 101 نفر از #همرزمانشان که در طول عملیات آزادسازی #خرمشهر ، شربت شیرین #شهادت نوشیدند و #آسمانی شدند را گرامی می داریم
🔸حال!مائیم و #فتح_خرمشهری_دیگر
مائیم وجستجوی بصیرت درافقی که حضورشهیدان درمقابل ماگشودند
مائیم وراهی سراسرامیدوشورامیدواری
#ما_منتظر_انتخاباتیم
@becha_nejebad
یادی از سردار رشید اسلام
#شهید_احمد_حجتی
و همرزمان #شهیدش
#عبدالحسین_رجائی
و #احمد_معین
به نقل از همرزمان
سال 1361
خرمشهر
عملیات الی بیت المقدس
#عاشقانه_های_شهید
دارخوئین محل استقرار نیروهای تیپ14 امام حسین(ع) بود . بچه های جهاد نجف آباد هم اونجا آمده بودند . قبل ازظهر بود که من به دارخوئین رسیدم ، #شهید_حجتی هم بیشتر از چند ساعت نبود که آمده بود . بعد از سلام و احوالپرسی ، چند نفری بیرون محوطه قدم می زدیم که ایشون با صدایی که پر بود از غم و غصه ، گفت : من زمان انقلاب وقتی توی راهپیماییها و تظاهرات شرکت می کردم دلم نمی خواست #شهید بشم . راستش می خواستم سرانجام هدفی رو که دنبال می کردیم ببینم . بعد از پیروزی انقلاب در درگیرهایی که منافقین و گروهکها توی شهرهای مختلف ایجاد کرده بودند هم دلم نمی خواست #شهید بشم . دلم می خواست روند تشکیل جمهوری اسلامی و ایجاد ارگانها و پایه های اصلیش رو ببینم . امّا حالا واقعاً برای #شهادت آماده ام .
#رفتند_و_جاودانه_شدند
بچه ها به این نتیجه رسیدند مسیری رو شناسایی کنند که هم طولانی نباشه و هم بر خلاف مرحله ی اوّل عملیات که خاک جاده لَمری بود و برای انتقال آمبولانس و #مجروحان بسیار نامناسب بود دچار مشکل نشوند .
سه روز پس از مرحله ی اوّل عملیات در حالی که چیزی تا ظهر نمانده بود #احمد به اتفاق #احمد_معین و #عبدالحسین_رجایی برای شناسایی مسیری فرعی که هم برای تردد و هم جا به جایی به موقع #زخمیها و #شهدا مناسبتر باشه ، براه افتادند .
نیروهای عراقی بعد از رؤیت #تویوتا_استیشن ، آنها را به رگبار می بندند. وقتی میاند طرف ماشین سرنشینانش همگی به #شهادت رسیده بودند . با دیدن کارتهاي شناساييشون متوجه می شند که اینها فرمانده اند .
بعد از انتقال آنها به پادگاني بین راه بصره و ناصریه ، بالگردی که حامل یکي از فرماندهان ارتش عراق بود در محل می نشیند . با گرفتن سی و شش #عكس روي يك حلقه فیلم #عكاسي ، در مراحل مختلف ، پيكر بيجان اين #سه_شهيد را گاه داخل ماشين و گاه بيرون مي آورند و از آنها #عكاسي مي كنند .
حدود یک هفته بعد ، من با #شهيد_عبدالحسین_جلالی در نزدیکی جادّه ی #خرمشهر به آقای شریفي که قبلاً با #شهید_حجتی توی خرمشهر بود ، برخوردیم . آقای جلالی هم ایشون رو از همون موقع می شناخت . چون حدود یک سال بود که همدیگر را ندیده بودند ، ایستادیم تا با هم حال و احوالپرسی کنند .
آقای شریفي سراغ #حسین_پارسا و #احمد_حجتی را از آقای جلالی گرفت . آقای جلالی هم جواب داد که #حسین ، #شهید شده امّا از #احمد چند روزی است که بیخبریم .
ایشون گفتند : امّا من چند روز پیش با دو نفر دیگه سوار #تویوتا_استیشن دیدمشون . بعداً متوجه شدیم همان روزی را می گوید که آنها #ناپدید شده اند .
#قضیه_عکسها
بعد از آزادی #خرمشهر یکی از بچه های تیپ 25 کربلا در یکی از #سنگرهای عراقی ، یک حلقه فیلم #عکاسی رو پیدا میکنه و با خودش به #اصفهان می بره .
پس از ظهور #عکسها ، اونها رو به فرماندهشان آقاي مرتضی قربانی که از قبل #شهید_حجتی رو می شناخت نشان میده و به این ترتیب #معمای ناپدید شدن این #مردان_بزرگ برای همه فاش میشه .
#خانواده
یادمه یک جایی برادر بزرگ #شهید_حجتی تعریف می کرد که بعد از #شهادت برادر #چهارممون « #محمد_کاظم » ، هیچکس جرأت نداشت خبر رو به گوش #پدرمون برسونه .
همه جمع شدیم و رفتیم پیش حاج آقا مُطلبی که امام جمعه ی رضوان شهر بود و در ضمن از دوستان #پدرمون هم بود .
قرار گذاشته بودیم موضوع رو با حاج آقا در میون بگذاریم تا ایشون به هر نحوی که صلاح می دونند خودشون خبر #شهادت_کاظم رو بدهند .
حاج آقا چون آدم شوخی بود رو به #پدرمون گفت #حاج_مرتضی چه قدر دیگه می خوای عمر کنی ؟ ایشون جواب دادند هر وقت خدا بخواهد ما رو میبره . حاج آقا پرسید #حاج_مرتضی از #کاظم چه خبر ؟
#پدرمون جواب دادند بیخبر نیستم . هفته ی قبل اینجا بود و بعد حاج آقا رفته رفته موضوع #شهادت_کاظم رو به #پدرمون گفت .
ایشون کمی #گریه کرد و سجده ی #شکر به جا آورد . بعد #دستهاشو به طرف #آسمون بلند کرد و گفت خدایا #راضی هستم به #رضای خودت .
حتّی #مادر_شهید_حجتی هم کنار جنازه #چهارمین_پسر_شهیدش قرآن خواند و سجده ی #شکر به جا آورد .
لازم به ذکر است که #سه_برادر بزرگوار #حاج_احمد به نام های #ابوالقاسم ، #کاظم و #محمدعلی و شوهر خواهرش #حیدرعلی_امامی و برادرزاده عزیزش #محمد_حجتی نيز در طول هشت سال دفاع مقدس #آسمانی شده اند .
#روحشان_شاد
#یادشان_گرامی
#راهـشان_پر_رهرو
شادی روح #امام_راحل و #شهدا
#صلوات
#اللهم_صل_علی_محمد_و_آل_محمد
#و_عجل_فرجهم
@becha_nejebad