بداهه های #روح _الله_عمران
روز عیدست و گمانم هر دعایی مستجاب لعنت هفت آسمان بر قاتلانت، #آرمان! از #سلبریتی نحس و لیبرالانِ زب
46.55M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
بگو خدا و ببین سنگ بر دهانت را
مگر که خون تو رنگین تر است از #یس
مگر رسول خدا را _ پناه ما به خدا_
نخوانده است "لیهجر" ... رذالت بی دین
به قدر وسعت دریا عتاب خلق شنید
چه خواستی که شوند؟
عشق؟!
آن هم اهل زمین؟!
عزیز من! نه بگویم که ساده ای اما
خیال کرده ای آرامش ست در ره دین؟
#حسین هاست عزیزم بپاش جان دادند
علیّ اصغر رفته ست و ماند این آئین
#علی_اصغر
#روح_الله_عمران #سیاسی #شهید
هدایت شده از بداهه های #روح _الله_عمران
9.49M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
*🎥فیلم لحظات تفحص پیکرهای مطهر ۵ #شهید تازه شناسایی شده در محور خان طومان*
*شهیدان مدافع حرم
"عبدالله اسکندری"
"رحیم کابلی"
"مصطفی تاش موسی"
"محمدامین کریمیان"
"عباس آسمیه"
🌹
از آن #حسین #حسین ی که غرق عافیت است
برادرانه بگویم
فرار باید کرد
#روح_الله_عمران
#حسین! زخم تنت را چگونه بنویسم
"ربوده پیرهنت" را چگونه بنویسم
یکی دو ساعت دیگر تو را نمی بینند
به خیمه آمدنت را چگونه بنویسم
چگونه گویم جسم تو را چگونه زدند
و نیزه بر دهنت را چگونه بنویسم
حسین محرم ماه محرّمت نشدم
"نمانده یک کفنت " را چگونه بنویسم
مقاتل اینجا را را با کنایه آوردند
شمار زخم تنت را چگونه بنویسم
و خواهر تو به بالای تلّ و حیران بود
"که دیده بر بدنت" را چگونه بنویسم
#روح_الله_عمران
سرباز انقلاب و #مرید امام بود
بودش برای بودن و حفظ نظام بود
چیزی برای خویش نیندوخت و نخواست
سرمایه اش #حسین علیه السلام بود
تا پای جان خویش "#ولی" را رها نکرد
اینگونهبوده کز علمای عظام بود
خَلقاً امام بوده و خُلقاً امام بود
نام امام ... اولِ بعد از سلام بود
از سروها بپرس از این ایستاده مَرد
مردی که در مقابل او ترس .. رام بود
رفته ست و ثلمه ایست نهاده به جان ما
از اشک ها بخواه چه در این کلام بود
شعرم برای وصف چون او ناتمام ماند
در وصف آن کسی که به مَردی تمام بود
#روح_الله_عمران
طاعاتتان قبول و عباداتتان قبول
روزه دعا نماز و مناجاتتان قبول
عمری صدا زدید #علی را #حسین را
عرض ادب به قبله ی حاجاتتان قبول
#روح_الله_عمران
چه حس و حال قشنگی
بگو خدا را شکر
همینکه گاه به گاهی #حسین می گویی
#روح_الله_عمران
از صبح هر چه بود بلا بود می رسید
ماندم چه گویم از لحظاتی که دیده است
شاید به مصرعی بشود مختصر نوشت:
"خیلی #حسین زحمتِ ما را کشیده است"
#حسین_جانم
#خداوند_تبارک_و_تعالی هر #شب_جمعه
#حسین من!
برای دیدنت میل حرم دارد
🌷
#روح_الله_عمران
@bedaheh_110
"هوای خانه چه دلگیر می شود گاهی
ازین زمانه دلم سیر می شود گاهی"
شبم نگاه که آواره ام پی مااهی
و آه ناله ی شبگیر می شود گاهی
نمی توانم ازین ماه دست بردارم
اگر چه ناوک او تیر می شود گاهی
مپرس از من و حال من و سپیدی موی
"ندیده کرببلا" پیر می شود گاهی
گمان نمیکنم این بار هم پیاده روم
زمان رفتن ما دیر می شود گاهی
مگر چه می شود آلوده ای چو من برسد
حریمش آیه ی تطهیر می شود گاهی
#حسین! آمده بودم که تا تو را بینم
عنایتی ز تو تقدیر می شود گاهی
بس ست هر چه که خواب ضریح می بینم
مگر نبود که تعبیر میشود گاهی
چرا و تا کی و تا چند، تا کجا بی تو
نگو دلت ز دلم سیر می شود گاهی
ببین گرفته گلوی مرا دو پنجه ی غم
ببین که خانه چه دلگیر می شود گاهی
#حسین_جانم
#روح_الله_عمران
#غزل
@bedaheh_110
برای جامانده ها
هنوز در خم پیچی ز سرگرانی خویشم
بیا که گمشده ای در پی نشانی خویشم
تو با منی و من از خود چقدر فاصله دارم
و سرد ... گرمِ تماشای ناتوانی خویشم
مرا ببین و بخاطر سپار پرده ی آخر
که پابرهنه به دنبال زندگانی خویشم
دلم گرفته ازین روزگار بی سر و بی ته
که تیر عمر به زه در قد کمانی خویشم
صباست سوی هبوط #حسین و من همه بندم
و دست بسته دو زانو ز ناتوانی خویشم
#پیاده می روی ای دوست تا به ماه شب من
نگاه می کنی م در نگاهبانی خویشم
ربود گَرد غبار رهت به عرش برینش
نسیم صبح و
من اینجا به روضهخوانی خویشم
عجب شمیم غریبی عجب سرای خوش اما
عجیبتر که خوشم با نماز فانی خویشم
سزاست گر به طواف غمت به ناله برآرد دلم
که دربدر این غم نهانی خویشم
چو قلب خویش به کنجی خزیده و نگرانم
به گوشه ایّ و به زندان استخوانی خویشم
چه ساختار غریبی ست حال و روز نزارم
که جای اشک چو دل گرم خون فشانی خویشم
دو گام بیش نپیموده آنچه را که سرودم
...😔
غبار سایه ی ابری سفید بر سرم آمد
و در دلم چه غزلها ز یار جانی خویشم
سروده هام به پایان راه خویش رسیده
و نیمه شب شد و من هم به میهمانی خویشم
دلم خوش ست که مصراعی از وجود تو گویم
جمال توست که خاکم ز بی زبانی خویشم
سخای توست که اذن دو بیت بر لبم آری
وگرنه من که به درگاه #بیت_ثانی خویشم
گذار تا که به پای دلم به سوی تو آیم
ببین به قافله ی غم به ساربانی خویشم
سراب دیدم و آب طلب نکرده شمردم
فرات تشنه و من غرق در تبانی خویشم
و باز لحظه ی آغاز آخرینِ کلامم
و باز در خم پیچی ز سرگرانی خویشم
.
#روح_الله_عمران
#حسین_جانم
#اربعین