💧باز باران با ترانه
دارد از مادر نشانه..💧
💧بوی باران..
بوی اشک مادرانه💧
💧 پر ز ناله
کودکی با مادری پهلو شکسته💧
💧سمت خانه..
کوچه ها و تازیانه💧
💧گریه های کودکانه
حمله ی نامرد پَستی وحشیانه💧
💧تازیانه تازیانه. .
پس چرا مادر، چرا گم کرده راه آشیانه.💧
💧باز باران.
دانه دانه ،حیـدرانه💧
💧بی صدا و مخفیانه
آه ، از غسل شبانه💧
💧زینبــانه
لرزه افتاده به شانه
پشت تابوتی روانه💧
💧بـــــاز بـــاران
باز . . .💧
#فاطمیه
✍️#شعر
📚@befarma_sher
Eitaa.com/befarma_sher
🏴 🏴 🏴 🏴 🏴
1⃣2⃣
#همراه_با_ایام
🏴 عرض تسلیت و تعزیت به مناسبت شهادت حضرت فاطمه زهرا (سلاماللهعلیها)
▪️
بین دیوار است و در، ماهی هلالی رو به پهلو
نازنین از درد میپیچد به خود پهلو به پهلو
▪️
مست و وحشی در هوا چرخان و چرخان تازیانه
خط سرخی میکشد هو هو کش از بازو به پهلو
▪️
من خدای غیرتم او دختر نور و نوازش
من کنارش باشم و افتاده باشد او به پهلو
▪️
میرسد با چادر دردی که پیچیده است دورش
میرود هر بار دست خستهی بانو به پهلو
▪️
درد پهلوی تو میدانم که میپیچد به جانم
سر به روی شانهام میافتد و گیسو به پهلو
▪️
#فاطمیه
#حضرت_زهرا
✍️#شعر
📚@befarma_sher
Eitaa.com/befarma_sher
شهادت حضرت فاطمه زهرا (س)
#فاطمیه
سر درد داشت، باز سرش را گرفته بود
باران اشك دور و برش را گرفته بود
حسی شبیه غربت و دلتنگی غروب
حال و هوای هر سحرش را گرفته بود
می ریخت لخته های دل از بغض هر شبش
انبوه زخمها، جگرش را گرفته بود
از آتشی كه دور و برش شعله می كشید
اجر رسالت پدرش را گرفته بود؟!
این تند بادهای پیاپی كه می وزید
دیگر توان بال و پرش را گرفته بود
خاكی شده ست چادر بانوی بوتراب؟
آخر مگر كسی گذرش را گرفته بود؟
وقت غروب در وسط كوچه ناگهان
ابری كبود چشم ترش را گرفته بود
خشنود بود از این كه به هنگام حادثه
چشمان خسته پسرش را گرفته بود
یك دست او به شانه دیوار بی كسی
با دست دیگرش كمرش را گرفته بود
آلاله های دم به دم زخم بسترش
خواب و قرار مختصرش را گرفته بود
معلوم بود فاطمه هم رفتنی شده
تابوت این همه نظرش را گرفته بود
لبخندهای تلخ و غریبش دلیل داشت
انگار رخصت سفرش را گرفته بود
مولا برای دفن خودش رفت و روی دوش
تابوت نیمه دگرش را گرفته بود
در بین قبر دست پدر از امام صبر
یاس كبود شعله ورش را گرفته بود
حالا علیی و غربتِ یك قبر بی نشان
سر درد داشت، باز سرش را گرفته بود
✍️#شعر
📚@befarma_sher
Eitaa.com/befarma_sher
#فاطمیه
الاای چاه یارم را گرفتند
گلم، باغم، بهارم را گرفتند
میان کوچهها با ضرب سیلی
همه دار و ندارم را گرفتند
🏴
ای یاسِ داس خورده، بمیرم برای تو
"تبت یدا ابی لهب" ای وای مادرم
ای قبله علی تو چرا رو به قبله ای
ای حاصل علی نشوی قاتل علی
#ایام_فاطمیه
🏴شهادت حضرت فاطمه (س) تسلیت باد.
✍ ✍️#شعر
📚@befarma_sher
Eitaa.com/befarma_sher
13.41M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
بِسمِ ربِّ الـزهرا س
🏴#فاطمیه🖤💔
بزرگ مدینه بزرگ همه
دعاى قنوت شب فاطمه
بیا خانه را آب و جارو زدم
به عشقت خودم پشت در آمدم
خودم آمدم تا سلامت کنم
به جای همه احترامت کنم
بیا احترامت فقط با من است
جواب سلامت فقط با من است
تو خورشید زهراى این خانه اى
علی جان تو آقای این خانه ای
مدینه اگر نیست , گریان تو
من و بچه هایم به قربان تو
زمین خوردن من فداى سرت
کتک خوردم اصلا فداى سرت
بر آن خون دیوار خیره نشو
به تیزى مسمار خیره نشو
به جان على پهلویم بهتر است
عزیز دلم بازویم بهتر است
نمى مانم اینقدرها همسرم
بزودى از این کوچه ها می پرم
همین صبح تابوتم آماده شد
لباس حسینت هم آماده شد
#اللهم_الرزقنا_شهادت
✍️#شعر
📚https://eitaa.com/joinchat/267059254Ca0035ab155
مکالمه بین حضرت زهرا و حضرت زینب که خیلی بادلها بازی کرده است.🖤
دخترم، ارثیهی غربتِ مادر مال تو
پر کشیدن مال من، این دو سه تا پر مال تو
داغ من مال علی، داغ علی هم مال من
حسنین و غم این دو تا برادر مال تو
خطبه خونی، توی مسجد مدینه مال من
خطبه خوندن، توی کوفه مثل حیدر مال تو
خنده ی همسایه ها، تو راه کوچه مال من
صدای هلهله و خنده ی لشگر مال تو
این سه تا کفن، واسه من و علی و مجتبا
زینبم، پیرهن حسین بی سر مال تو
قصه ی میخ در و کشتن محسن مال من
غصه ی سه شعبه و حنجر اصغر مال تو
بوسه های بی رمق؛ این دم آخر مال من
بوسه های لب گودال برادر مال تو
زخم بستر مال من، اشکای حیدر مال من
یک هزار و چندتا زخمِ تنِ بی سر مال تو
قتل و غارت مال تو، رخت اسارت مال تو
دیدن بزم شراب و می و ساغر مال تو
شاعر: امیر عظیمی
#فاطمیه
✍️#شعر
📚https://eitaa.com/joinchat/267059254Ca0035ab155
#گزارش_قتل_مادر
#پرونده_قتل_مادر
تورق میکنم، یک قتل را که در همه دنیا
اگر قتلی شده حداقل پروندهای دارد
گزارش مینویسد: کودتا چیها رسیدند و
هزاران پشته هیزم به پشت در چیدند و
سپس با نعرههاشان پردهی حرمت دریدند و
کنار در هر آنچه بود را آتش کشیدند و
زبانههای آتش، گوشهی معجر رسیدند و
تمام این دقایق بچههایِ مرد، دیدند و
بمیرم این گزارش، خط به خط خون است و خاکستر
بمیرم لحظهی دندان بههم ساییدن حیدر"
گزارش مینویسد: قتل با جسمی گران بوده 😭😭
و مقتوله، زنی که ظاهراً خیلی جوان بوده 😭😭
گزارش مینویسد: با لگد در را شکستند و
و مقتوله همان دم اتفاقا پشت آن بوده 😭😭
گزارش مینویسد: بار شیشه داشته آن زن 😭😭😭😭😭
گزارش مینویسد: زخم و تاول توامان بوده
دری بودست با گلمیخهایی، جای جای آن
گزارش مینویسد: میخ در هم خونچکان بوده 😭😭😭
گزارش گریه کرده خط به خط از غربت شویش
گزارش شرم دارد که بگوید میخ و پهلویش
گزارش مینویسد: "زن که دست از در رها کرده
گزارش مینویسد؛ زن کنیزش را صدا کرده"
مرورش میکنم هربار، با اندوه از اول
نمیدانم چه بود اینها؟ گزارش بود یا مقتل؟!؟
بمیرم این خطش که سالها اندوه جان بوده
جوان بوده، جوان بوده؛ چرا پس قامتش همچون کمان بوده؟
چگونه زندهام، از خواندن این روضههای تو
چگونه من نمردم، از غم واغربتای تو
تو برگشتی به آنجایی که اهلش بودهای خانم
و حیدر یکه و تنهاست بین بچههای تو
کسی نگذاشت "جانم" پشت اسمش بعد پروازت
دلیل گریههای او، مرور خندههای تو
اذان گفتند؛ پس این بیتها ختم بخیر اند و
خوشم با چند رکعت نوکریم در عزای تو
همه عمرم اگر پرسید هرکس کار و بارم چیست
سرم بالاست مادر که گدای تو، گدای تو...
#حامدعسکری
#فاطمیه
#گزارش_قتل
#درخواست_پیگیری
#بی_مادری
#تسلیت_آقا
#مادر😭😭😭
✍️#شعر
📚https://eitaa.com/joinchat/267059254Ca0035ab155