eitaa logo
بهشت ِخانه🇵🇸
640 دنبال‌کننده
5.1هزار عکس
1.9هزار ویدیو
81 فایل
بسم الله✨ به بهشت ِخانه خوش آمدید😍
مشاهده در ایتا
دانلود
نظافتچی ساختمان یک زن جوان است که هر هفته همراه دخترک ۴-۵ ساله ش می آید. امروز درست جلوی واحد ما صدای تی کشیدنش قاطی شده بود با گپ زدنش با بچه... . پاورچین، بی صدا، کاملا فضول! رفتم پشت چشمیِ در. بچه را نشانده بود روی یک تکه موکت روی اولین پله . بچه گفت: بعد از اینجا کجا میریم... مامان: امروز دیگه هیچ جا. شنبه ها روز خاله بازیه... کمی بعد بچه می پرسد: فردا کجا میریم؟ مامان با ذوق جواب می دهد: فردا صبح می ریم اون جا که یه بار من رو پله هاش سُر خوردم... بچه از خنده ریسه می رود. مامان می گوید: دیدی یهو ولو شدم؟ بچه: دستتو نگرفته بودی به نرده میفتادیا... مامان همان طور که تی می کشد و نفس نفس می زند می گوید: خب من قوی ام. بچه: اوهوم... یه روز بریم ساختمون بستنی... مامان می گوید که این هفته نوبت ساختمون بستنی نیست. نمیدانم ساختمان بستنی چیست. ولی در ادامه از ساختمان پاستیل و چوب شور هم حرف می زنند. بعد بچه یک مورچه پیدا میکند... دوتایی مورچه را هدایت می کنند روی یک تکه کاغذ و توی یک گلدان توی راه پله پیاده اش میکنند که "بره پیش بچه هاش... بگه منو یه دختر مهربون نجات داد تا زیر پا نمونم" . نظافت طبقه ما تمام میشود... دست هم راه میگیرند و همین طور که می روند طبقه پایین درباره آن دفعه حرف می زنند که توی آسانسور ساختمان بادام زمینی گیر افتاده بودند. . مزه ی این مادرانگی کامم را شیرین می کند. مادرانگی ای که به زاییدن و سیر کردن و پوشاندن خلاصه نشده. مادر بودنی که مهدکودک دو زبانه، لباس مارک و برشتوکِ عسل و بادام نیست. . ساختن دنیای زیبا وسط زشتی ها از مادر، مادر می سازد. @behesht_e_khane