اتفاق وحشتناک برای یک خانوم در غسالخانه تهران😳
😔واقعا شرم اور و تاسف باره😞
🔞فیلم دارای صحنه های خطرناک زیر18سال نبیند😰😰
باعث توبه هزاران نفر شده🔞😱
❗️دیدنش برهرمردو زن واجب است👇
https://eitaa.com/joinchat/4231069722C4a024ff0ef
⭕️بخدا زندگیمو عوض کرده خیلی خطرناکه😰😭😱
👇ببینید👇
نبش قبر و انتقال جنازه به قم 😳😱
من مسئول پذیرش سازمان بودم.یک روز دوخانم میانسال حکمی مبنی بر نبش قبر جنازه یک خانم که چندماهی از دفنش میگذشت داشتند.میخواستندبنابر وصیتش اورا به قبرستان وادیالسلام قم منتقل کنند.از راننده خواستم جنازه را منتقل کندمشغول کارهای دیگهای شدم.بعد یک ساعت، راننده زنگ زدبا صدای بلند گریه میکرد گفت فلانی بیا!😳😭خواهش میکنم بیا😳😭 رفتم کنار امبولانس، با صحنه بسیار عجیبی مواجه شدم. جنازه ..😱😰
ادامه داستان باز شود...
ادامه داستان باز شود...
شعری زیبا از مولانا 🌸
🌸 عاقبت خاك شود حسن جمال من و تو،
🌾 خوب و بد مي گذرد واي به حال من و تو،
🌸 قرعه امروز به نام من و فردا دگري،
🌾 مي خورد تير اجل بر پر و بال من و تو،
🌸 مال دنيا نشود سد ره مرگ كسي،
🌾 گيرم كه كل جهان باشد از آن من و تو....،
🌸 هر مرد شتربان اویس قرنی نیست،
🌾 هر شیشه ی گلرنگ عقیق یمنی نیست،
🌸 هر سنگ و گلی گوهر نایاب نگردد،
🌾 هر احمد و محمود رسول مدنی نیست،
🌸 بر مرده دلان پند مده خویش میازار،
🌾 زیرا که ابوجهل مسلمان شدنی نیست،
🌸 جایی که برادر به برادر نکند رحم،
🌾 بیگانه برای تو برادر شدنی نیست...!
📌نشر حداکثری با شما🌹
#بهشت #جهنم
#آخرالزمان
╔✯══๑ღ🌺ღ๑══✭╗
@behesht_jahanam
╚✮══๑ღ🌺ღ๑══✬╝
🌟رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمودند: اگر خداوند را به گونه ای که سزاوار معرفت اوست می شناختید؛ به روی دریاها راه می رفتید و به دعای شما کوه متزلزل می شد. (میزان الحکمه، ج ۶ ص ۱۵۸ باب معرفت)
محمد جواد دری می گوید: روزی سر مزار حاج شیخ حسنعلی نخودکی (اعلی الله مقامه) فاتحه می خواندم؛ مردی آمد و بسیار گریست.
سبب گریه اش را پرسیدم؛ گفت: روزی صاحب این قبر را با اتومبیل خود به شهر تربت می بردم؛ در راه بنزین تمام شد و وسیله من از حرکت باز ماند و ناچار بودم قریب دو فرسنگ راه را پیاده بپیمایم؛ تا به جاده تهران مشهد برسم و از اتومبیل های عبوری مقداری بنزین بگیرم.
اما حاج شیخ حسنعلی نخودکی به من فرمودند: ماشین را روشن کن.
عرض کردم: بنزین ندارم.
باز اصرار فرمودند و من انکار کردم؛ ولی به سبب اصرار مسافرین دیگر که گفتند: تو ماشین را روشن کن؛ شاید این آقا توجهی فرموده باشد، ناچار پشت فرمان نشستم و کلید را چرخاندم.
با کمال شگفتی اتومبیل روشن شد و مسافران را سوار کردم و به مقصد رساندم.
حاج شیخ به من فرمودند: تا زمانی که مخزن بنزین را باز نکرده باشی؛ این اتومبیل احتیاجی به بنزین نخواهد داشت.
من مدت ۱۵ روز بدون ریختن بنزین؛ مسافرت ها کردم تا یک روز وسوسه شدم و باک خودرو را باز کردم تا ببینم چه در آن است؛ دیدم همچنان خشک و خالی و فاقد بنزین است؛ ولی با کمال تأسف تا مجددأ بنزین در آن نریختم اتومبیل من دیگر حرکت نکرد.(۱)
اولیاء را هست قدرت از اله | تیر جسته باز آرندش ز راه (۲)
آنکه واقف گشت بر اسرار هو | سر مخلوقات چه بود پیش او (۳)
۱٫ نشان از بی نشان ها – ج ۱ ص ۵۴ و ۵۵
📌نشر حداکثری با شما🌹
#بهشت #جهنم
#آخرالزمان
╔✯══๑ღ🌺ღ๑══✭╗
@behesht_jahanam
╚✮══๑ღ🌺ღ๑══✬╝
📚شاگردي كه در آخرت عذاب شد
حجت الاسلام عالی:
محدث قمي از فضيل عياض نقل کرده است که او بر بالين يکي از شاگردانش سوره ي يس را خواند و شاگردش گفت: نخوان و او هم نخواند. بعد او تلقين اعتقادات را به او گفت. او گفت: من بيزار هستم و در همين حال از دنيا رفت.
فضيل شاگردش را خواب ديد که در عذاب است و از او پرسيد: تو بهترين شاگرد من بودي،چرا اين طورشدي؟ او گفت: من مبتلا به سه گناه بودم: سخن چيني ،حسادت و مشروب خواري
📌نشر حداکثری با شما🌹
#بهشت #جهنم
#آخرالزمان
╔✯══๑ღ🌺ღ๑══✭╗
@behesht_jahanam
╚✮══๑ღ🌺ღ๑══✬╝
💥درس زندگی💥
🌿شخص سرمایه داری در شهری زندگی میکرد اما به هیچ کسی ریالی کمک نمی کرد. فرزندی هم نداشت و تنها با همسرش زندگی می کرد. در عوض قصابی در آن شهر به نیازمندان گوشت رایگان میداد. روز به روز نفرت مردم از این شخص سرمایه دار بیشتر میشد. مردم هر چه او را نصیحت می کردند که این سرمایه را برای چه کسی میخواهی در جواب می گفت: نیاز شما ربطی به من نداره بروید از قصاب بگیرید.
💥تا اینکه او مریض شد، احدی به عیادت او نرفت. این شخص در نهایت تنهایی جان داد؛ هیچ کس حاضر نشد به تشییع جنازه ی او برود، همسرش به تنهایی او را دفن کرد اما از فردای آن روز اتفاق عجیبی در شهر افتاد. دیگر قصاب به کسی گوشت رایگان نداد! او گفت کسی که پول گوشت را میداد دیروز از دنیا رفت...!
❌زود قضاوت نکنیم❌
📌نشر حداکثری با شما🌹
#بهشت #جهنم
#آخرالزمان
╔✯══๑ღ🌺ღ๑══✭╗
@behesht_jahanam
╚✮══๑ღ🌺ღ๑══✬╝
حسین بن حسن یکی از نوادگان امام جعفر صادق علیه السلام بود که در قم زندگی می کرد و آشکارا شراب می نوشید. روزی به منزل احمد بن اسحاق اشعری که وکیل امام حسن عسگری
علیه السلام در امور اوقاف بود رفت ولی احمد بن اسحاق به او اجازه دیدار نداد. حسین بن حسن نیز محزون به خانه برگشت.
همان سال احمد اسحاق پیش از حج به سامراء رفت و اجازه خواست تا با امام حسن عسکری علیه السلام ملاقات کند ولی امام اجازه نداد. احمد بن اسحاق مدتی گریست و بی تابی کرد تا سرانجام امام به او اجازه داد.
احمد بن اسحاق به امام عرض کرد: ای پسر رسول الله، چرا مرا از دیدارتان منع کردید، در حالی که من از شیعیان و دوستان شما هستم؟
امام فرمود: زیرا تو پسر عموی ما را از خانه ات طرد کردی.
احمد بن اسحاق شروع به گریه کرد و سوگند خورد که هدفش فقط این بوده که حسین بن حسن از خوردن شراب توبه کند.
امام فرمود: درست می گویی، ولی در هر حال احترام و تکریم آنها باید به جای خود محفوظ باشد. مبادا آنان را تحقیر و خوار کنی زیرا به ما منسوب هستند؛ و گرنه از زیانکاران خواهی گشت.
احمد بن اسحاق از حج برگشت و وارد قم شد. بزرگان و اشراف به دیدارش آمدند و حسین بن حسن هم همراه آنان بود. احمد بن اسحاق با دیدن او به طرف او شتافت و از او استقبال کرد و او را در بالای مجلس جایش داد.
حسین بن حسن که بسیار تعجب کرده بود، علت این برخورد را از احمد بن اسحاق جویا شد. او نیز سخنان امام حسن عسکری علیه السلام را بازگو کرد.
حسین بن حسن با شنیدن ماجرا از کارهای زشتش پشیمان شد و توبه کرد، سپس به خانه اش مراجعت کرد و همه شراب ها را به زمین ریخت، از باتقوایان خداترس شد و پیوسته در مسجد
معتکف می شد تا از دنیا رفت و در نزدیکی قبر مطهر حضرت معصومه سلام الله علیها به خاک سپرده شد.
منابع:
بحار الانوار، ج 50، ص 323، ح 17
🍀اللهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ و عجل فرجهم🍀
📌نشر حداکثری با شما🌹
#بهشت #جهنم
#آخرالزمان
╔✯══๑ღ🌺ღ๑══✭╗
@behesht_jahanam
╚✮══๑ღ🌺ღ๑══✬╝
10.68M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 داستان زیبای یارگیری #امام_زمان (عج) توسط خود حضرت
📌نشر حداکثری با شما🌹
#بهشت #جهنم
#آخرالزمان
╔✯══๑ღ🌺ღ๑══✭╗
@behesht_jahanam
╚✮══๑ღ🌺ღ๑══✬╝
✨
💠شاید عزرائیل عجله داشته باشد !💠
✍مرحوم شیخ مرتضی زاهد از خوبان و نماز جماعتش در تهران محل انس بندگان خوب خدا بود . ایشان پس از نماز روایتی می خواند و موعظه ای می کرد و یکی دوتا مسئله شرعی می گفت . یک بار وقتی شب از مسجد به منزل بر میگردد و رساله را می بیند ، متوجه می شود که مسئله شرعی را اشتباه به مردم گفته است .
شبانه راه می افتد و یکی یکی در خانه کسانی که پشت سرش نماز خوانده بودند و آن ها را می شناخت ، می زند و می گوید : آقا من مسائله را اشتباه گفتم و درست آن چنین است . یکی از اهالی می گوید : حاج آقا ، حالا چه عجله ای داشتید ؟ خودتان را به زحمت انداختید . فردا شب بعد نماز تصحیح می کردید و درستش را می گفتید .
آقا شیخ مرتضی زاهد می گوید : عزیزم شما عجله ندارید . شاید حضرت عزرائیل (علیه السلام) عجله داشته باشد و امشب آخرین شب عمر من باشد و کار به فردا نکشد و دیگر فرصت درست کردنش را نداشته باشم ! چنین کسانی همیشه آماده اند . قشنگ زندگی می کنند و چون می دانند راهشان طولانی هست و بدون راهنما نمی توانند این راه بی نهایت را بروند ، دائم مضطر به اولای الهی و متوسل به آنها هستند.
📚مهدویت ، برنامه سمت خدا، استاد مسعود عالی
📌نشر حداکثری با شما🌹
#بهشت #جهنم
#آخرالزمان
╔✯══๑ღ🌺ღ๑══✭╗
@behesht_jahanam
╚✮══๑ღ🌺ღ๑══✬╝
🔰راه خوب زیستن
مرگ بهتر از تن به ذلت دادن و به اندك ساختن بهتر از دست نیاز به سوی مردم داشتن است. اگر به انسان نشسته در جای خویش چیزی ندهند، با حركت و تلاش نیز نخواهند داد.
روزگار دو روز است، روزی به سود تو، و روزی به زیان تو است، پس آنگاه كه به سود تو است، به خوش گذرانی و سركشی روی نیاور، و آنگاه كه به زیان تو است، شكیبا باش.
نهج البلاغه(حكمت 396)
📌نشر حداکثری با شما🌹
#بهشت #جهنم
#آخرالزمان
╔✯══๑ღ🌺ღ๑══✭╗
@behesht_jahanam
╚✮══๑ღ🌺ღ๑══✬╝
ابراهیم و زنبور عسل!
زنبور عسلی در اطراف آتش بر افروخته نمرودیان پرواز می کرد.
حضرت ابراهیم از او پرسید: زنبور، در اطراف آتش چه می کنی؟
آیا نمی ترسی که سوخته شوی؟
زنبور گفت: یا ابراهیم آمده ام تا آتش را خاموش کنم!
ابراهیم(با خنده) گفت: تو مگر نمی فهمی
آب دهان کوچک تو هیچ تاثیری بر این آتش ندارد؟
زنبور گفت: چرا می خندی یا ابراهیم؟
من به خاموش شدن یا نشدن آتش نمی اندیشم،
بلکه به این می اندیشم که اگر روزی از من بپرسند
آن هنگام که ابراهیم در آتش بود تو چه می کردی؟
بتوانم بگویم من نیز در کار خاموش کردن آتش بودم..
📌نشر حداکثری با شما🌹
#بهشت #جهنم
#آخرالزمان
╔✯══๑ღ🌺ღ๑══✭╗
@behesht_jahanam
╚✮══๑ღ🌺ღ๑══✬╝