✨﷽✨
🔆 #همراه_با_بهشتیان 🔆
🌷 #شهید_حمید_باکری 🌷
✨خونسرد✨
صبح زود حمید می خواست بره بیرون. براش تخم مرغ🥚 آب پز کرده بودم.
وقتی رفتم از روی گاز بردارم احسان اومده بود پشت سرم وایساده بود.
همین که برداشتم آبِ جوش ریخت پشت گردنش.😭
هم عصبانی بودم که اومده تو آشپزخونه، هم ترسیده بودم که نکنه طوریش بشه.😢
حمید سریع خودشو رسوند توی آشپزخونه و با خونسردی بهم گفت:
«آروم باش. تا تو آروم نشی بچه رو نمی برم دکتر». 👨⚕
این قدر با نرمی و خونسردی باهام حرف زد تا آروم شدم.
یه هفته ی تموم می بردش دکتر. 😔
بهم می گفت: «دیدی خودتو بی خود ناراحت کردی، دیدی بچه خوب شد».🙄
📚 نیمه پنهان ماه، صفحه26
شادی روح شهید بزرگوار صلوات 🙏
#تنها_مسیری_ام
#کانال_بهشت_خانواده💞
@beheshtekhanevadeh14
✨﷽✨
💕 #همراه_با_بهشتیان💕
🌷 #شهید_حمید_باکری 🌷
🌹 شهادتت مبارک 🌹
🏠با چند تا از بچه های سپاه توی یه خونه ساکن شده بودیم. یه روز که حمید از منطقه اومد به شوخی گفتم: «دلم می خواد یه بار بیای و ببینی اینجا رو زدن و من هم کشته شدم. اون وقت برام بخونی، فاطمه جان شهادتت مبارک!» بعد شروع کردم به راه رفتن و این جمله رو تکرار کردم.
دیدم از حمید صدایی در نمیاد. نگاه کردم دیدم داره گریه می کنه، جا خوردم.
گفتم: «تو خیلی بی انصافی هر روز می ری توی آتش و من هم چشم به راه تو. اون وقت طاقت اشک ریختن من رو نداری و نمی ذاری من گریه کنم حالا خودت نشستی و جلوی من داری گریه می کنی؟»😳
سرش رو آورد بالا و گفت: «فاطمه جان به خدا قسم اگه تو نباشی من اصلاً از جبهه بر نمی گردم».😔
📚 نیمه پنهان ماه، صفحه33
#تنها_مسیری_ام
#کانال_بهشت_خانواده💞
@beheshtekhanevadeh14