بهشت خانواده💞
#دختر_شینا #رمان #قسمت_چهاردهم بدون اینکه حرفی بزنم، ساک را گرفتم و دویدم طرف یکی از اتاق های زیرز
#دختر_شینا
#رمان
#قسمت_پانزدهم
تا او آمد، من از اتاق بیرون رفتم. خجالت می کشیدم پیش برادرم با صمد حرف بزنم یا توی اتاقی که او نشسته، بنشینم. صمد یک ساعت ماند و با برادرم و خدیجه حرف زد. وقتی از دیدن من ناامید شد، بلند شد، خداحافظی کرد برود. توی ایوان من را دید و با لحن کنایه آمیزی گفت: «ببخشید مزاحم شدم. خیلی زحمت دادم. به حاج آقا و شیرین جان سلام برسانید.»
بعد خداحافظی کرد و رفت. خدیجه صدایم کرد و گفت: «قدم! باز که گند زدی. چرا نیامدی تو. بیچاره! ببین برایت چی آورده.» و به چمدانی که دستش بود اشاره کرد و گفت: «دیوانه! این را برای تو آورده.»
آن قدر از دیدن صمد دستپاچه شده بودم که اصلاً چمدان را دستش ندیده بودم. خدیجه
دستم را گرفت و با هم به یکی از اتاق های تو در تویمان رفتیم. درِ اتاق را از تو چفت کردیم و درِ چمدان را باز کردیم. صمد عکس بزرگی از خودش را چسبانده بود توی درِ داخلی چمدان و دورتادورش را چسب کاری کرده بود. با دیدن عکس، من و خدیجه زدیم زیر خنده. چمدان پر از لباس و پارچه بود. لابه لای لباس ها هم چند تا صابون عطری عروس گذاشته بود تا همه چیز بوی خوب بگیرد.
لباس ها هم با سلیقة تمام تا شده بود. خدیجه سر شوخی را باز کرد و گفت: «کوفتت بشود قدم، خوش به حالت. چقدر دوستت دارد.»
ایمان، که دنبالمان آمده بود، به در می کوبید. با هول از جا بلند شدم و گفتم: «خدیجه! بیا چمدان را یک جایی قایم کنیم.»
خدیجه تعجب کرد: «چرا قایم کنیم؟!»
خجالت می کشیدم ایمان چمدان را ببیند. گفتم: «اگر ایمان عکس صمد را ببیند، فکر می کند من هم به او عکس داده ام.»
ایمان دوباره به در کوبید و گفت: «چرا در را بسته اید؟! باز کنید ببینم.»
با خدیجه سعی کردیم عکس را بکَنیم، نشد. انگار صمد زیر عکس هم چسب زده بود که به این راحتی کنده نمی شد. خدیجه به شوخی گفت: «ببین انگار چسب دوقلو زده به این عکس. چقدر از خودش متشکر است.»
ایمان، چنان به در می کوبید که در می خواست از جا بکند. دیدیم چاره ای نیست و عکس را به هیچ شکلی نمی توانیم بکنیم. درِ چمدان را بستیم و زیر رختخواب هایی که گوشة اتاق و روی هم چیده شده بود، قایمش کردیم. خدیجه در را به روی ایمان باز کرد. (پایان فصل سوم)
#ادامه_دارد
#تنها_مسیری_ام
#کانال_بهشت_خانواده💞
@beheshtekhanevadeh14
🌹بسم الله الرحمن الرحیم 🌹
سلام .شب تون بخیر و طاعاتتون قبول
به بیست و هفتمین قرار عاشقی مون رسیدیم 😊
با یاری خداوند منان و عنایت اهل بیت علیهم السلام *بیست و هفتمین ختم قرآن** در بیست و هفتمین روز ازضیافت الهی هم انجام شد.
خدایاشکرت
واز همه دوستانی که در این مهمونی بزرگ شرکت کردند و دعوت ما رو پذیرفتن از صمیم قلب تشکر میکنم .🙏🌺
انشاءالله که همه به واسطه ی این کار بزرگ به آرزوها و خواسته های قلبی شون برسند😊
نیت اصلی ختم؛ هدیه از طرف شخص قاری ؛ اموات و گذشتگان و همه افرادی که به گردنمان حق دارن به محضر امام زمان عجل الله تعالی فرجه و سلامتی و ظهور حضرت میباشد 👌
در کنار این نیت بزرگ و زیبا ؛ برآورده شدن حاجات قلبی ؛سلامتی خودتون و خانوادتون ؛عاقبت بخیری ؛شفای بیماران و .....رو از خداوند منان خواستارم .
🌷از همراهیتون صمیمانه سپاسگزارم 🌷
1_930136583.mp3
6.36M
🍃بیا مسافر غریب صحرا
🍃قشنگ ترین یوسف زهرا
🎤کربلایی_محمود_عیدانیان
#احساسی
#سه_شنبه_های_مهدوی
🌸 #اللهم_عجل_لولیک_الفرج 🌸
#تنها_مسیری_ام
#کانال_بهشت_خانواده💞
@beheshtekhanevadeh14
بهشت خانواده💞
#سبک_زندگی 💠خدمت مادران محترم عرض کنم در ضبط النفس ؛ مادرها نقش کلیدی دارن چجوری ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
#سبک_زندگی
درس بیست و چهارم 💐🙏🙏
💠 خب حتما یادتون هست که جلسات قبل درباره ادب حرف زدیم👌👌👌
🌀اميرالمومنين علي ( ع) ميفرمايند:
🔺به واسطه ادب تيز هوشي بدست مياد
( حالا فقط بچسبیم به اینکه بچه م فقط درس خون بشه ؛
👈 اگر فقط همینم میخوای لازمه ش سبک زندگی درست و ادب❤️)
✅ اگر ادب ضعیف بشه : دانش و جامعه نابود میشه !!!
👈ديگه ما به کدوم صراط مستقيميم ؟
👈چي ميخواييم؟از خودمون چي ميخوایيم ؟
💟 قلبت رو با ادب جلا بده،،،
آقا ادب آدم رو مهربون میکنه!!!
👈آثار ادب فقط تو ذهن و عقل نیستااا
قلب مهربونی به آدم میده👌👌
┄┅─✵💝✵─┅┄
#تنها_مسیری_ام
#کانال_بهشت_خانواده💞
@beheshtekhanevadeh14
1_1007549574.mp3
11.79M
#اسرار_روزه ۲۲
⚜ اهمیت "شب آخر ماه رمضان"،
و "شب عید فطر"،
کمتر از تمام ایّام رمضان نیست!
▫️ده شب آخر رمضان، سکویی برای پرتابی با بُردی بلند است؛ نه یک سرازیری برای پایانِ رمضان!
#استاد_شجاعی 🎤
#تنها_مسیری_ام
#کانال_بهشت_خانواده💞
@beheshtekhanevadeh14