استعدادهای برتر فرهنگیان.pdf
حجم:
1.17M
📖 دفترچه راهنمای ثبتنام استعدادهای برتر ملی در دانشگاه فرهنگیان
سال تحصیلی ۱۴۰۵-۱۴۰۴
https://eitaa.com/beheshtzendegi
9.58M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
ساخت آبیاری قطره ای
https://eitaa.com/beheshtzendegi
💫شجاعت یعنی بترس، بلرز
✨ اما قدم اول را بردار...
✨تمام موفقیت های زندگی، پشت همین قدم اول است.🌾
🇮🇷کانال راز موفقیت
https://eitaa.com/beheshtzendegi
Rohollah Rahimian rohollah_rahimian_be_roghaye 128.mp3
زمان:
حجم:
3.01M
به رقیهس میگم از جاموندن...💔
آقا جانم ، امام مهربانی ها،امضایِ اربعینمون رو بزن لطفا ... 🙏
#مداحی
#اربعین
✨کانال معرفتی سِیر و سُلوک
https://eitaa.com/beheshtzendegi
در روابط انسانی، واکنشهای هیجانی اغلب منبع قدرت برای افراد کنترلگر هستند. وقتی کسی واکنش نشان میدهد، ناخودآگاه، میدان بازی را به طرف مقابل واگذار میکند. سکوت یا عدم واکنش، نوعی مرزبندی سالم و قدرتمند است که نشان میدهد فرد، هیجاناتش را مدیریت میکند و اجازه نمیدهد دیگران او را هدایت یا تحریک کنند.
سلام صبح بخیر وشادی
https://eitaa.com/beheshtzendegi
💑 رفتارهای زیر جاذبه شمـا را کم می کند:
🔸۱. نصیحت تکراری
🔸۲. تذکر مداوم
🔸۳. سرزنش
🔸۴. منت گذاشتن
🔸۵. مقایسه کردن
🔸۶. جدل و بحث کردن
🔸۷. برچسب منفی زدن
🔸۸. نفوس بد زدن
🌱 مرکز مشاورهاسلامی طلوع نور🌱
#مشاوره #روانشناسی
#مرکز_مشاوره_طلوع_نور
https://eitaa.com/beheshtzendegi
9.11M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
روضه حاج محمدرضا بذری امروز تو حسینیه امام خمینی خیلی جانسوز بود
ماجرای بیتابی دختر سردار شهید جواد پوررجبی و خواب او که منجر به پیدا شدن پیکر بابا شد
مراسم چهلم شهدای جنگ تحمیلی ١٢ روزه
#شهادت_حضرت_رقیه
🔹حسین_دارابی
https://eitaa.com/beheshtzendegi
اتل متل یه قصّه، یه قصّه ای که راسته
قصّه دختری که غمگین یه جا نشسته
دختر قصّه ما دختر شاه دینه
اسم خودش رقیّه، اسم باباش حسینه
دختر قصّه ما مسافر کربلاست
مثل بابای خوبش، مهربون و با صفاست
بابای مهربونش، تو, کربلا شهید شد
بعد بابا موهای رقیّه هم سپید شد
دختر قصّه ما دلتنگ بابائیه
بودن کنار بابا، خودش یه لالائیه
یادت باشه عزیزم؛ اون که بابا نداره
بیاد باباجونش همیشه غصّه داره
چیزی نگی که دلش بشکنه و بلرزه
با اشک چشمِ یتیم، عرش خدا می لرزه
دویدم و دویدم
به کربلا رسیدم
میون باغ گلها
یه دونه غنچه دیدم
اسمش چی بود؟ رقیه
یه دختر سه ساله
تو دست اون یه گل بود
گل ِ قشنگ ِ لاله
منم شدم شاپرک
رو دامنش نشستم
گفتم رقیه جونم
منم دوست تو هستم
من شنیدم دشمنا
دل تو رو شکستند
بال و پر شما رو
با قفل کینه بستند
رقیه جون پر بزن
برو به آسمون ها
منتظر تو هستند
چشمای ناز بابا
آی قصه قصه قصه،ای بچه های قشنگ
برای قصه گفتن،دلم شده خیلی تنگ
من حضرت رقیه،یه دختر سه ساله م
همه میگن شبیه گلهای سرخ و لاله م
گل های دامن من،سرخ و سفید و زردن
همیشه پروانه ها دور سرم میگردن
از این شهر و ازون شهر آدمای زیادی
میان به دیدن من،تو گریه و تو شادی
هر کسی مشکل داره،میزنه زیر گریه
مشکل اون حل میشه تا میگه یا رقیه
خلاصه ای بچه ها،اسم بابام حسینه
به یادتون میمونه؟بابام امام حسینه
پدربزرگ خوبم امیر مومنینه
اون اولین امامه،ماه روی زمینه
تو دخترای بابام از همشون ریزترم
خیلی منو دوست داره،از همه عزیزترم
مثل رنگین کمون بود النگوهای دستم
گردنبند ستاره به گردنم میبستم