✍ ایدهی جالبِ شهید تهرانیمقدم برایِ موفقیت در کارهای بزرگ و مشکل
#متن_خاطره
برای انجام یک کار بزرگ انتخاب شدم که توی فناوریاش مشکل داشتیم. حسن آقا من را دید و گفت: اگه میخواهی توی اینکار موفق باشی، بچههای گروهتون رو جمع کن. دست به هم بدین. همقسم بشین و بگین: خدایا! ما برای رضای تو اینکار رو میکنیم. هر چه هم ثواب داره، خودمون نمیخواهیم، تمام ثوابش برسه به حضرت زهرا سلام الله علیها...
همینطور هم شد. البته بچهها خالصانه به حرفِ حسن آقا عمل کردند و اونکار در کوتاهترین زمان (که کسی فکرش را نمیکرد) انجام شد...
📌خاطره ای از زندگی سردار شهید حسن تهرانیمقدم
📚منبع: پایگاههای اینترنتی شهید آوینی و تبیان
#محسن_پوراحمد_خمینی
«همسران_خوب»
@beheshtzendegi
#شهید_امروز
💢 شهيد توی خواب بهم گفت: اینکارها رو بکنی، شهادت خودش دنبالت میاد...
#متن_خاطره| بعد از شهادتِ محمدرضا خوابش رو دیدم. توی عالم خواب باهاش درد دل کردم و به گلایه گفتم: تو رفتی و من جاموندم؛ الان هم که جنگ سوریه تموم شده و دیگه راه شهادت بستهست، من چکار کنم؟
شهید در جواب گلایهام گفت: شما بهترین دوستان من بودید؛ اگه صبر کنید، خداوند بیشتر از اجر دو شهیدی که به ما داده، به شما خواهد داد. بعد گفت: چند تا کار رو انجام بده، هر کجا باشی شهادت خودش به دنبالت میاد:
🔹اول: کاری کنید خدا از شما راضی باشد
🔸دوم: نماز اول وقت ترک نشود
🔹سوم: به نامحرم نگاه نکنید
🔸چهارم: به کودکان با مهربانی رفتارکنید
✍ منبع: گفتگوی کاوشنیوز[خبرگزاری استان گلستان] با خانواده شهید
🇮🇷۱۶ فروردین سالگرد شهادت این شهید عزیز گرامیباد
☘خاکریز شهدا
_______________
https://eitaa.com/beheshtzendegi
#خاکریزخاطرات ۴۲
🔸اتفاقی جالب در لحظهی شهادتِ شهید تورجیزاده از زبان خودش
#متن_خاطره|شهیدتورجیزاده مداح بود و عاشقِ حضرتِ زهرا«س». آیت الله میردامادی نقل میکرد: بعد از شهادتِ محمد رضا خوابش رو دیدم و بهش گفتم: محمدرضا ! این همه از حضرتزهرا«س» گفتی و خوندی، چه ثمری برات داشت؟ شهید تورجی زاده بلافاصله گفت: همینکه در آغوشِ فرزندش حضرت مهدی «عج» جان دادم؛ برام کافیه...
👤خاطرهای از زندگی مداح شهید محمدرضا تورجیزاده
📚منبع: کتاب یا زهرا سلاماللهعلیها ، صفحه ۱۸۸
🔰دانلود کنید:
➕ دریافت قابنوشته[طرح مربع] با کیفیت اصلی
➕ دریافت قابنوشته[طرح ویژه] با کیفیت اصلی
➕ دریافت قابنوشته[طرح مستطیل] با کیفیت اصلی
_______________
🇮🇷 ما شهدا را مستند روایت میکنیم:
@khakriz1_ir
●واژهیاب:
#حضرت_زهرا #امام_زمان #عاقبت_به_خیری #شهادت #مرگ #شهیدتورجی_زاده #شهدای_مداح #شهدای_اصفهان
https://eitaa.com/beheshtzendegi
#خاکریزخاطرات ۴۱
🔸واکنشِ سردار شهید امیرعباسی بعد از دیدنِ زنِ بدحجاب
#متن_خاطره|کنارِ خیابون مشغولِ صحبت بودیم که یهو دیدم صورت ابراهیم سرخ شد. رد نگاهش رو دنبال کردم، چشمش خورده بود به یک زنِ بدحجاب ...ابراهیم با دلخوری رویش رو برگردوند و گفت:غیرت شوهرش کجا رفته؟ غیرت پدرشکجا رفته؟ غیرت برادرشکجا رفته؟!!! بعد رو کرد به آسمون و با پریشانی گفت: خدایا! تو شـاهد باشکه ما حاضر نیستیم چنین صحنههایِ خلاف دینی رو توی مملکت ببینیم، نکنه بخاطرِ اینا به ما غضب کنی؟
👤خاطرهای از زندگی سردار شهید ابراهیم امیرعباسی
📚منبع: کتاب ساکنانملکاعظم۵ «منزل امیرعباسی» صفحه۲۳
🔰دانلود کنید:
➕ دریافت قابنوشته[طرح مربع] با کیفیت اصلی
➕ دریافت قابنوشته[طرح ویژه] با کیفیت اصلی
➕ دریافت قابنوشته[طرح مستطیل] با کیفیت اصلی
___________________
🇮🇷 ما شهدا را مستند روایت میکنیم:
@khakriz1_ir
●واژهیاب:
#حجاب #غیرت #شهیدامیرعباسی #شهدای_خراسانرضوی #شهدای_مشهد #عفاف
#خاطره
🔸دانشجوی شهیدی که در آمریکا استاد بیخدای خود را شیعه کرد...
#متن_خاطره|پروفسور محمد لگنهاوسن میگه: توی دانشگاه تگزاس یه دانشجوی ايرانی داشتم بنام اكبر ملكی نوجهدهی. بعد از مدتی دیدم کلاس نمیاد؛ تا اینکه يه روز توی دانشگاه در حال پخش تبلیغات درباره اسلام و انقلاب ایران دیدمش. رفتم و بهش گفتم: چیكار ميكنی؟ چرا ديگه كلاس نميای؟ گفت: ما توی كشورمون انقلاب كرديم و من فكر میكنم مهمه كه دانشجويان اينجا هم درباره انقلاب اسلامی ايران اطلاع درستی داشته باشند. گفتم: كار خوبیه؛ اما كلاس هم بيا؛ من هم همهی تبليغات شما رو میخونم. ايشان قبول كرد و چند كتاب پیرامون اسلام برام آورد. کتابها رو خوندم و شروع كرديم با اكبر دربارهی اعتقاداتش صحبت كردن؛ و كمكم دوست شديم. اکبر خيلی صادقانه صحبت ميكرد و هيچ شكی درباره اعتقاداتش نداشت. با هم درباره شيعه و سنی هم صحبت كردیم. البته من در مورد اینکه شیعه بشم یا سنی شکی نداشتم. میگفتم یا بی خدا میمونم یا شیعه میشم. اکبر كتابهای دیگهای هم برام آورد كه بهترين آنها يك ترجمه از نهجالبلاغه؛ و یک ترجمه از جلد اول الميزان بود. يكی از ويژگيهای اكبر اين بود که هم با دانشجويان خط امام همكاری میكرد، هم با دانشجويانی که به ديدگاه امام نزديك نبودند، ارتباط برقرار میکرد. از زمان آشنا شدن با اكبر، تا مسلمان شدنم تقريبا سه سال طول كشيد. اما مدتی قبل از گفتن شهادتین دیگه اکبر رو ندیدم؛ تا اینکه از نزدیکانش شنیدم رفته ایران و در جنگ شهید شده...
________________
🇮🇷 ما شهدا را مستند روایت میکنیم:
@khakriz1_ir
●واژهیاب:
#شهیدملکی #شهدای_آذربایجانشرقی