🔰 روی مزار #شهید_تورجی_زاده اولین جمله زیبایی که نوشته شده کلمه #یا_زهرا است
کلمه ای که خودش سفارش کرده بود.
🔰اون عاشق #حضرت_زهرا بود و نحوه شهادتش هم همچون حضرت زهرا بود
حراحتی بر پهلو و بازو و ترکش هایی مانند تازیانه بر کمر وی .
🔰و حالا مزار او محل زیارت همه کسانی است که عاشق شهدا و شهادتند و به حالشان غبطه میخورند. محل زیارت کسانی است که دلشان از دنیا گرفته😔 و هیچ گوش شنوایی هم جز همین شهدای بی ادعا پیدا نکرده اند.👌
🔰یکی از بچههای مسجد گفت: هر وقت بیاییم سر مزارش شلوغ است. خیلی از مردم در گرفتاریها و مشکلاتشان به سراغ این شهید میآیند. خدا را به حق این شهید قسم میدهند و برای او نذر میکنند، قرآن میخوانند و خیرات میدهند.
🔰شهدایی که قبل از ایشون به شهادت رسیدند وصیت میکردند #شهید_تورجیزاده برایشان دعای کمیل بخواند
🔰 مداحی و نوحه سرایی اون به گونه ای بود که بسیاری از رزمندگان جذب نوای گرم و دلنشین او میشدند و در وصیت نامههای خود تقاضا داشتند در مراسم هفته آنها محمدرضا دعای کمیل را بخواند.🌹
🔰شهید تورجیزاده به نماز اول وقت اهمیت فراوانی میداد و قرآن کریم را بسیار تلاوت میکرد؛ و سفارش زیادی به نمازشب داشت.
«قرارگاه اساتیدوطلاب»
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
@beheshtzendegi
حرف پس از گفتن! وزمان پس از انقضا
يك زن جوان در سالن فرودگاه منتظر پروازش بود. چون هنوز چند ساعت به پروازش باقي مانده بود، تصميم گرفت براي گذراندن وقت كتابي خريداري كند. او يك بسته بيسكوئيت نيز خريد. او برروي يك صندلي دسته دارنشست و در آرامش شروع به خواندن كتاب كرد. در كنار او يك بسته بيسكوئيت بود و مردي در كنارش نشسته بود و داشت روزنامه ميخواند. وقتي كه او نخستين بيسكوئيت را به دهان گذاشت، متوجه شد كه مرد هم يك بيسكوئيت برداشت و خورد. او خيلي عصباني شد ولي چيزي نگفت. پيش خود فكر كرد: «بهتر است ناراحت نشوم. شايد اشتباه كرده باشد. »ولي اين ماجرا تكرار شد. هر بار كه او يك بيسكوئيت برمي داشت، آن مرد هم همين كار را ميكرد. اين كار او را حسابي عصباني كرده بود ولي نمي خواست واكنش نشان دهد. وقتي كه تنها يك بيسكوئيت باقي مانده بود، پيش خود فكر كرد: «حالا ببينم اين مرد بي ادب چكار خواهد كرد؟ » مرد آخرين بيسكوئيت را نصف كرد و نصفش را خورد. اين ديگه خيلي پرروئي ميخواست! او حسابي عصباني شده بود. در اين هنگام بلندگوي فرودگاه اعلام كرد كه زمان سوار شدن به هواپيماست. آن زن كتابش را بست، چيزهايش را جمع و جور كرد و با نگاه تندي كه به مرد انداخت از آنجا دور شد و به سمت دروازه اعلام شده رفت. وقتي داخل هواپيما روي
صندلي اش نشست، دستش را داخل ساكش كرد تا عينكش را داخل ساك قرار دهد و ناگهان با كمال تعجب ديد كه جعبه بيسكوئيتش آنجاست، باز نشده و دست نخورده! خيلي شرمنده شد!! از خودش بدش آمد... يادش رفته بود كه بيسكوئيتي كه خريده بود را داخل ساكش گذاشته بود. آن مرد بيسكوئيت هايش را با او تقسيم كرده بود، بدون آن كه عصباني و برآشفته شده باشد... در صورتي كه خودش آن موقع كه فكر ميكرد آن مرد دارد از بيسكوئيت هايش ميخورد خيلي عصباني شده بود. و متاسفانه ديگر زماني براي توضيح رفتارش و يا معذرت خواهي نبود. -
✨چهار چيز است كه نمي توان آنها را بازگرداند... ۱. سنگ... پس از رها كردن! ۲. حرف... پس از گفتن! ۳. موقعيت... پس از پايان يافتن! ۴. و زمان... پس از گذشتن! براستي براي تغيير وتحول مطلوب چقدر تعلل وكاهلي كرده ايم؟؟؟
#یا_زهرا
#یاصاحب_الزمان_عج
#اللهم_صل_علی_محمد_و_آل_محمد
#اللﮩـم_عجـل_لولیـڪ_الفـرجــــ
#نشر_صدقه_جاریه
«داستان ،آموزنده»
@beheshtzendegi
💎حاکمی هر شب در تخت خود به آینده دخترش می اندیشید ...که دخترش را به چه کسی بدهدتا مناسب او باشد ..در یکی از شبها وزیرش را صدا زد و از اوخواست که شبانه به مسجد برود تا جوانی را مناسب دخترش پیدا کند که مناجات و نماز شب را بر خواب ترجیح دهد ...از قضا آن شب دزدی قصد دزدی در آن مسجد را کرده بود تا هرچه گیرش بیاید از آن مسجد بدزدد...پس قبل از وزیر و سربازانش به آنجا رسید ...در را بسته یافت واز دیوار مسجد بالا رفت و داخل مسجد شد ..
هنگامی که بدنبال اشیاء بدرد بخورش می گشت وزیر و سربازانش داخل شدند و دزد صدای در راشنید که باز شد بنابراین راهی برای خود نیافت الا اینکه خود را به نماز خواندن مشغول کرد .. سربازان داخل شدند و اورا در حال نماز دیدند ،
وزیر گفت : سبحان الله ! چه شوقی دارد این جوان برای نماز....ودزد از شدت ترس هرنماز را که تمام می کرد نماز دیگری را شروع می کرد ..
تا اینکه وزیر دستور داد که سربازان مراقب باشند از نماز که تمام شد نگذارند نماز دیگری را شروع کند و او را بیاورند ، و اینگونه شد که وزیر جوان را نزد حاکم برد .و حاکم که تعریف دعا ها ونمازها ی جوان را از وزیر شنید ، به او گفت : تو همان کسی هستی که مدتهاست دنبالش بودم و می خواستم دامادم باشد ، اکنون دخترم را به ازدواج تو در می آورم و تو امیر این مملکت خواهی بود ...
جوان که این را شنید بهت زده شد و آنچه دیده و شنیده بود را باور نمی کرد ، سرش را از خجالت پایین آورد و با خود گفت : خدایا مرا امیر گرداندی و دختر حاکم را به ازدواجم در آوردی ،فقط با نماز شبی که ازترس آن را خواندم ! اگر این نماز از سر صداقت و خوف تو بود چه به من می دادی و هدیه ات چه بود اگر از ایمان و اخلاص می خواندم !
#ارسالی_اعضا🌹
#یا_زهرا
#یا_ابا_عبدالله_الحسین
#یاصاحب_الزمان_عج
#اللهم_صل_علی_محمد_و_آل_محمد
#اللﮩـم_عجـل_لولیـڪ_الفـرجــــ
#تعجیل_در_فرج_مولایمان_صلوات
«داستانهای آموزنده»
@beheshtzendegi
★
خیلی قشنگه حتماً بخونید
روزي حضرت داوود از يك آبادي ميگذشت. پيرزني را ديد بر سر قبري زجه زنان. نالان و گريان. پرسيد: مادر چرا گريه مي كني؟ پيرزن گفت: فرزندم در اين سن كم از دنيا رفت. داوود گفت: مگر چند سال عمر كرد؟ پيرزن جواب داد:350 سال!! داوود گفت: مادر ناراحت نباش.
پيرزن گفت: چرا؟ پيامبر فرمود: بعد از ما گروهي بدنيا مي آيند كه بيش از صد سال عمر نميكنند. پيرزن حالش دگرگون شد و از داوود پرسيد: آنها براي خودشان خانه هم ميسازند، آيا وقت خانه درست كردن دارند؟ حضرت داوود فرمود: بله آنها در اين فرصت كم با هم در خانه سازي رقابت ميكنند. پيرزن تعجب كرد و گفت: اگر جاي آنها بودم تمام صد سال را به خوشی و خوشحال کردن دیگران ميپرداختم.
برچرخ فلک مناز که کمر شکن است ...
بررنگ لباس مناز ک آخر کفن است ...
مغرور مشو که زندگی چند روز است ...
در زیرزمین شاه و گدا یک رقم است ...
📣اینقدر به زنده بودن خودمون مطمئن هستیم که هرکاری میکنیم انگار نه انگار برای چی به این دنیا اومدیم انگار نه انگار مردنی هم هست آخرتی هم هست بهشت و جهنمی هم هست📣
#یا_زهرا
#یا_ابا_عبدالله_الحسین
#یاصاحب_الزمان_عج
#اللهم_صل_علی_محمد_و_آل_محمد
#اللﮩـم_عجـل_لولیـڪ_الفـرجــــ
#تعجیل_در_فرج_مولایمان_صلوات
⭕️ * داستانها*
@beheshtzendegi
💠آیت الله مجتهدی رحمتاللهعلیه:
آیه شریفه ﻗﺮآن کریم میﻓﺮﻣﺎید:
زنها ﺑﺎیستی ﭘﻮﺷﺶ ﻣﻨﺎﺳﺐ ﺑﺮای ﻋﯿﻮب ﻣﺮدان باشند و بالعکس.
اگر از عیوب همسر خود بگویید
در این صورت همه به زﻧﺪگی ﺷﻤﺎ اﯾﺮاد ﮔﺮﻓﺘﻪ
و زیبایی بیرونی زﻧﺪگی ﺷﻤﺎ تهدید میشود.
🔸 آن قدر در پوشاندن ﻋﯿﻮب همسر دقیق و ﺣﺴﺎس ﺑﺎشید
که حتی اﮔﺮ کسی ﻗﺴﻢ ﺧﻮرد که همسر ﺷﻤﺎ ﻓﻼن عیب را دارد،
ﺷﻤﺎ ﻫﻢ ﻗﺴﻢ ﺑﺨﻮرید که خیر؛
همسر من این عیبها را ندارد و اﯾﻨﻄﻮر نیست!
اشکال ندارد، آﺑﺮوداری از یک ﻣﺴﻠﻤﺎن دروغ ﻣﺤﺴﻮب نمیﺷﻮد.
#یا_زهرا
#یا_ابا_عبدالله_الحسین
#یاصاحب_الزمان_عج
#اللهم_صل_علی_محمد_و_آل_محمد
#اللﮩـم_عجـل_لولیـڪ_الفـرجــــ
#تعجیل_در_فرج_مولایمان_صلوات
#نشر_پیام_صدقه_جاریه
⭕️ داستانهای کوتاه 💐🌺
http://eitaa.com/beheshtzendegi
✨ به جای یه توپ دارم قلقلیه این شعر و به بچه ها یاد بدید ✨⤵️
یه دل دارم حیدریه 👶
عاشقه مولا علیه 👧
من این دل ونداشتم 👶
از تو بهشت برداشتم 👧
خدا بهم عیدی داد 👶
عشق مولا علی داد. 👧
علی وجود و هستیه 👶
دشمن ظلمو پستیه. 👧
علی ندای بینواس 👶
علی تجلی خداس 👧
علی قرآن ناطقه 👶
جد امام صادقه 👧
علی که شمشیر خداس 👶
دست علی همراه ماس 👧
رو دلامون نوشته 👶
مولا علی و عشقه 👧
☔️☔️☔️☔️☔️☔️☔️☔️☔️
💜ﺷﻌﺮ ﺯﻳﺒﺎ ﺑﺮاى ﻛﻮﺩﻛﺎﻥ💚
کوچولو بچرخ می چرخم
دور علی می چرخم 💕
قبله ی من همینه
امام اولینه💕
کوچولو بشین می شینم
عشق علی ه دینم 💕
دشمنی با دشمنات
حک شده رویه سینم 💕
کوچولو پاشو پامی شم
فدای مولا می شم💕
نوکر عاشقای
حضرت زهرا می شم💕
کوچولو بایست می ایستم
بدون که تنها نیستم 💕
دست علی یارمه
خودش نگه دارمه💖💕
💗💗💗💗💗💗💗💗💗
براي كودكان خود از اين شعر براي تشويق به نماز استفاده كنيد.👇
اتل متل پروانه💕
نشسته روي شانه💕
صدا مياد چه نازه 💕
ميگه وقت نمازه💕
به اين صدا چي ميگن💕
میگن اذان اقامه💕
شيطونه ناراحته 💕
دنبال يه فرصته💕
ميگه آهاي مسلمون 💕
نماز رو بعدا بخون💕
برای کوچولو دارها لطفا بفرستید
#یا_علی(ع)
#یا_حیدر
#یا_محمد(ص)
#یا_زهرا(س)
مبلغ غدیرباشیم
هرخونه یک پرچم
فقط حیدرامیرالمومنین است
https://eitaa.com/beheshtzendegi