eitaa logo
بهشتیان 🌱
35.4هزار دنبال‌کننده
587 عکس
338 ویدیو
2 فایل
کد شامد کانال 1-1-774454-64-0-3 به قلم فاطمه علی‌کرم کپی حرام و نویسنده راضی نیست نام‌اثرها👇 https://eitaa.com/joinchat/1016726656C03ad44f3ea تبلیغات👈🏻    https://eitaa.com/joinchat/3465609338C403c4bc61a
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از بهشتیان 🌱
در اتاق به ضرب باز شد. ایستادم به مادری که عصبی نگاهم میکرد خیره شدم. _تو توی خونه ی پسر من چی کار میکنی؟ با ترس به امیر مجتبی چشم دوختم. رد نگاهم رو گرفت و به پسرش که شرمنده سرش رو پایین انداخته بود نگاه کرد.با انگشت من رو نشون داد حرصی گفت: _پس این اون بهونه ایه که به خاطرش سینه چاک کردی باید خونه ی جدا بگیرم. بغض توی گلوش رو نتونست کنترل کنه شروع به گریه کرد. _بیست و هفت سال برات زحمت کشیدم که سرخود زن بگیری! _مامان... _اصلا نمیخوام صدات رو بشنوم. من دیگه پسری به اسم امیر مجتبی ندارم. برو تنهایی خوش باش. از خونه بیرون رفت. امیر مجتبی عصبی نگاهم کرد. _همین رو میخواستی! صد بار بهت گفتم به هانیه اعتماد نکن. https://eitaa.com/joinchat/915932287Ceafdd829f7