eitaa logo
شعرهای بهجت فروغی مقدم
204 دنبال‌کننده
88 عکس
67 ویدیو
1 فایل
شعر
مشاهده در ایتا
دانلود
من آمده‌ام گرد و غباری باشم دور و بر تو گوشه کناری باشم آبی سر آتش تو در جوش و خروش یا بر لب چایِ تو بخاری باشم!
دریای‌جمعیت بود تاچشم کار می‌کرد تنهاییِ من آیا آنجا چه‌کار می‌کرد؟ می رفت در‌غباری ازجمعیت‌قطاری سیل‌پیاده‌ها را با‌خود سوار‌می‌کرد حتی به جرعه آبی یا شربت گلابی هر کس هر آنچه را داشت آنجا نثار می‌کرد می‌شد اگر که می‌خواست نادیده‌ام بگیرد اما مرا هم او داشت آنجا شمار می‌کرد هروقت خسته بودم، از‌پا نشسته بودم دل را برای رفتن امیدوار می‌کرد آن چشمهای زیبا در جزر و مد دریا جز عشق هر غمی را بی‌اعتبار می‌کرد هر کس که دست خالی می‌رفت‌از آن‌حوالی با سکه‌هایی از اشک سرمایه‌دار می‌کرد می رفتم ازمسیرش،دلداده و اسیرش دریای جمعیت بود تا چشم کار می کرد!
می توانستی به دست خویش نابودم کنی در میان آتش سوزان خود دودم کنی می توانستی بکوبی سیل غم بر سینه ام می توانستی که دریایی گل آلودم کنی می توانستی میان درس‌های ناتمام امتحان‌ها‌یی بگیری سخت و مردودم کنی می توانستی به‌جای سیم‌هایی از سه‌تار کارهای دیگری با تار و با پودم کنی گوشه ای از پرده‌ی ساز تو بودم بی‌گمان در خیالت بود اگر نی کرده یا عودم کنی من گِلی بودم چه می‌دانستم آیا عاقبت درنظر‌داری مرا شداد یا هودم کنی؟ شانه‌ام خم شد به زیر باری از آوار کوه بر ملایک تا بنایت شد که مسجودم کنی گرچه در هرآن توانایی که بی‌پروا به من در حساب خویش نشماریم و نابودم کنی کاش بار دیگری از پرده‌‌ی تار عدم بر در گوشم بگویی "باش" و موجودم کنی!
🔻 محمّدعلی بهمنی (۲۷ فروردین ۱۳۲۱ – ۹ شهریور ۱۴۰۳) شاعر و غزل‌سرای ایرانی درگذشت. 🔸عباس سجادی سخنگوی ستاد پیگیری وضعیت حال استاد محمدعلی بهمنی دقایقی قبل خبر درگذشت این شاعر بزرگ را داد. 🔸به گفته او علی رغم اینکه در آخرین لحظات پزشکان تلاش کردند با احیای قلبی وضعیت حال استاد را به پایداری برسانند اما پس از دوبار احیای قلبی این مهم میسر نشد و استاد محمدعلی بهمنی حوالی ساعت ۲۳ امروز جمعه نهم شهریور ماه آسمانی شد. 🔸زمان آیین تشییع این شاعر بزرگ معاصر در تهران و تدفین او در بندرعباس طی اطلاعیه‌های بعدی به اطلاع عموم خواهد رسید.
من زنده‌ام هنوز و غزل و غزل فکر می‌کنم مرگ سروده‌هایی از محمدعلی بهمنی دل من یه روز به دریا زد و رفت پشت پا به رسم دنیا زد و رفت پاشنهٔ کفش فرارو بر کشید آستین همّتو بالا زد و رفت... محمدعلی بهمنی، یکی از قله‌های غزل و ترانه عاشقانه، ساعاتی پیش درگذشت. ما او را هم با اشعار کلاسیکش و هم با ترانه‌هایی که از خوانندگانِ به‌نام کشور شنیده‌ایم، می‌شناسیم. شاعری زلال‌پرست از خطهٔ خوزستان که هشتاد و دو سال غزل زندگی کرد. به غزلی قانع و دلش زنده به عشق بود. هنوز هم با غزل‌هایش زنده است. تا شعری از او در میان مردم خوانده می‌شود، تا نام او هست، او هم زنده است. «بافتار» که پیش ازین در فرسته‌های مختلف ازین شاعر عزیز، یاد کرده و به آثارش پرداخته بود، فوت این غزل‌سرای ارجمند را به تمام شما مخاطبین عزیز تسلیت عرض می‌کند. حال که به دیدار حق شتافته است، ابیاتی از او را در این فرسته جمع کرده‌ایم که نشان از مرگ‌آگاهی او در سال‌های پیشتر دارد. 🔺رسانه بافتار 🆔https://eitaa.com/joinchat/4285857982C557b3c5b35