eitaa logo
شعرهای بهجت فروغی مقدم
238 دنبال‌کننده
228 عکس
142 ویدیو
3 فایل
شعر
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از آبادی شعر 🇵🇸🇮🇷
سایه‌ای از خویش بر دیوار پیدا کرده‌ام *فصل تنهایی سرآمد، یار پیدا کرده‌ام… * # بیدل‌_دهلوی @abadiyesher
بعد از تو رنج های فراوان ادامه داشت پاییز ادامه داشت، زمستان ادامه داشت شب را بدون وقفه قدم می‌زدم ولی نزدیک صبح بود و خیابان ادامه داشت کابوس می‌نشست به پیشانی تبم از خواب می‌پریدم و هذیان ادامه داشت چون نسخه‌های آخر آرامبخش تو در من هنوز حسرت درمان ادامه داشت قدری گذشت، دیدم از آشوب پر شدم غفلت زیاد می‌شد و کفران ادامه داشت قلبم کدام نعمت پروردگار را_ تکذیب کرده بود که عصیان ادامه داشت؟ پس سر زدم به خلوت سجاده‌ی خودم با تو هنوز فرصت جبران ادامه داشت آغوش دست‌های دعای تو پر گرفت انگار با صدای تو قرآن ادامه داشت حال خوش دعا و مناجات زنده شد هی قطره قطره لؤلؤ و مرجان ادامه داشت تو ایستاده بودی لبخند می‌زدی گلدان شکوفه می‌زد و باران ادامه داشت
6.8M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
مرحوم محمد کاسبی: میگن در لحظه مرگ انسان‌ها ملک‌الموت رو جوری می‌بینند که زندگی کردند ... @hamidkasiri_ir
هدایت شده از سیده اعظم حسینی
به شهید کرباسی،به بهانه سالگرد شهادتش.. محکم ببند دور کمر آنَک! این چادری که بر سر خود داری این راه را که معبر طوفان است،عشق آفریده در دلِ دشواری! از کوچه ها بپرس! که این پرچم،تنها به دوش مرد نمی ماند هر جا که راه مبهم و باریک است،زن می رسد برای علمداری! از یاس ها بپرس! که در این باغ،فصل سرک کشیدن داس و باد قد می کشد اصیل و شکوفا زن،با شیوه ی بلندِ سپیداری! تعریف کن به شیوه ی خود زن را! زن را چنان که هست نمی گویند تعریف های مبهم ابزاری،تعریف های روشنِ بازاری! زن،"بودن"ی است زنده و هستی بخش،زن،"رفتن"ی ست جاری و جریان ساز! زن را چنان که هست نمی فهمند،آیینه های مرده ی زنگاری! ماه است اگر که در افق خانه،آرام و بی مضایقه می چرخد در چرخشی ملایم و نورافشان،نه خشک و بی اراده و پرگاری! قامت بکش زنانه و طوفان خیز! از لابلای آتش و خاکستر اثبات کن به شیوه ی خود زن را! در بین هر چه هجمه ی انکاری! لبریز رویشی و نمی افتی،یکسر جوانه ای و نمی میری! حتی اگر در این شبِ بی باران،خود را به دست صاعقه بسپاری! در هم بریز مرز زمینی را! "هیهات منا الذله" فقط مرز است! تا مرز جابه جا نشود،باید، انداخت سر به شیوه ی سرداری! این گونه باشکوه و جگرآور،پنجه به پنجه با نفسِ آتش! پرسید اگر:" دوباره حریفی هست؟" از قول ما -زنانه- بگو:"آری"... ................................. کانال اشعار دکتر سیده اعظم حسینی @SayyedeAzamHoseini1
سمند سفید با شتاب ترمز کرد، و راننده زن که به خود آمده بود هر چه ناسزا بود از پنجره ماشین پرتاب کرد به سمت مردی مسن که از یک قدمی او به سلامت گذشته بود. مرد که با سر وارد دستشویی آن سر خیابان می‌شد حتی پشت سرش را نگاه نکرد.... @behjatf
الحمدلله دسترسی به متن و صوت تفسیر ۸۰ جلدی تسنیم، اثر ماندگار و ارزشمند آیت الله العظمی (دام ظله)، به صورت رایگان فراهم شده است. 👈 مشاهده و دانلود متن و صوت
دیگر به شعرهام امیدی نمی رود دست و دلم به شعر جدیدی نمی رود... @behjatf
هدایت شده از 🚩 هی هات | جهاندار
11.9M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🚩 اما تو رعنا و رشید: مهدی زین الدین ایمان و امید: مهدی زین الدین گاهی دگران عقب‌نشینی کردند اما تو شهید مهدی زین الدین... @mehdi_jahandar
مقاله گاردین در باره زبان فارسی 📌 *چه مقاله جالبی گاردین کار کرده درباره زبان فارسی👇* ⭕️ روزنامه‌ی گاردین به‌تازگی و در شماره‌ی ۲۵ آگوست خود، مقاله‌ای درباره‌ی زبان فارسی منتشر کرده است. نویسنده می‌گوید: از میان تمام زبان‌هایی که می‌شناسم، فارسی تنها زبانی است که روح‌ام را لمس می‌کند؛ آرام و در عین حال شورانگیز. وقتی اولین بار واژه‌ی ساده‌ای مانند «دل‌تنگ» را شنیدم، قلب‌ام به لرزه افتاد؛ نه به‌خاطر معنای آن، بلکه به این خاطر که دیدم یک کلمه چگونه می‌تواند تمام پیچیدگی‌های درون‌ام را به نمایش درآورد. فارسی هم‌چون آینه‌ای است که روح را انعکاس می‌دهد، و در همان انعکاس، جهانی تازه از احساس و زیبایی پدید می‌آورد. هر واژه در فارسی، دنیایی دارد. «نوش جان» فقط یک جمله‌ی ساده نیست؛ همزمان لذتِ خوردن و شادی روحی را به دیگری منتقل می‌کند و حسی از محبت و توجه را در خود نهفته است. وقتی کسی می‌گوید «صبح‌ات بخیر»، حس می‌کنم نه تنها زمان را بیان می‌کند، بلکه امید و آرامش را نیز هدیه می‌دهد. در این زبان، هر جمله حتی کوتاه‌ترین عبارت‌هایش، می‌توانند سکوت را تبدیل به شعر کنند، درد را تبدیل به موسیقی، و لحظه‌ها را به خاطره‌ای جاودان بدل سازند. شُعرای فارسی، از حافظ تا مولانا، برای من نه فقط شاعر بلکه راهنمای روح هستند. هر بیت و هر مصرع آن‌ها، دریچه‌ای است به جهانی دیگر؛ جایی که احساس و معنای زندگی به هم پیوند می‌خورند.