#معرفی_چشمه_های_بهشت
بخش اول/ صفحه ۵۴
خدا او را رضـا نامید
🟢 احمد بن ابی نصر بزنطی میگوید: به امام جواد(ع) عرض کردم:
گروهی از مخالفان شما میپندارند که مامون، پدر شما را «رضا» نامید؛ زیرا ایشان را برای ولایعهدی خود پسندید.
فرمود: به خدا قسم دروغ میگویند. او به پدرم چنین لقبی نداد و خدا او را «رضا» نامید ؛ زیرا پدرم در آسمان و در زمین نزد پیامبر(ص) و امامان(ع) «رضا» بود.
گفتم: مگر سایر پدرانتان برای خدا و رسولش و ائمه «رضا» نبودند؟
حضرت فرمود: چرا.
عرض کردم: پس برای چه از این میان فقط پدرتان «رضا» نامیده شده است؟
فرمود: زیرا مخالفان و موافقان به ایشان رضایت داده بودند و این اجماع و هماهنگی، برای پدران و اجداد ایشان اتفاق نیفتاد و از این روی، میان آنان، تنها ایشان«رضا» نامیده شدهاند.
سلمان بن حفص مروزی میگوید: امام کاظم(ع) وقتی که با دیگران سخن می گفت - فرزندش را «رضا» مینامید و میفرمود:«به فرزندم رضا گفتم» و زمانی که با حضرت «رضا» صحبت میکرد، ایشان را با کنیه «ابوالحسن» خطاب می فرمود.
📬 جهت تهیه کتاب «چشمـههای بهشت» و شرکت در مسابقه کتابخوانی با جوایز ویژه
روز لینک زیر بزنید
https://b2n.ir/h87576
📣 ارسال رایگان است
#انتشارات_به_نشر
#رویداد_کتاب_محور_قلم_گاه
📚 @behnashr
#معرفی_چشمه_های_بهشت
بخش دوم/ صفحه ۵۵
زمان ولادت و شهادت حضرترضا(ع)
عتاب بن اسید میگوید:
از مردم مدینه شنیدم که حضرت رضا(ع) در مدینه روز پنجشنبه ۱۱ ربیع الاول سال ۱۵۳ هجری، ۵ سال بعد از وفات امام صادق(ع) دیده به جهان گشودند و در «توس» در روستایی به نام «سناباد» از توابع «نوقان» وفات کردند و در خانه حمید بن قحطبه طایی، جایی که هارون در آن مدفون بود و در کنار قبر او و در سمت قبله قبر او دفن شد.
وفات آن حضرت، در سال ۲۰۳ هجری روز جمعه، بیست و یکم (و یا بیستم) ماه مبارک رمضان اتفاق افتاد و عمر شریف ایشان چهل و نه سال و شش ماه بود.
📍مطالب بیشتری از زندگی و روایات امام رضا علیه السلام را در کتاب بخوانید
🟢 جهت تهیه کتاب «چشمـههای بهشت» و شرکت در مسابقه کتابخوانی با جوایز ویژه روی لینک زیر بزنید
https://b2n.ir/h87576
ارسال رایگان است
🔸مهلت شرکت در مسابقه ، ۲۵شهریورماه
#انتشارات_به_نشر
#رویداد_کتاب_محور_قلم_گاه
@behnashr
#معرفی_چشمه_های_بهشت
📌مسابقه کتابخوانی جدید
بخش سوم/ صفحه ۶۰
به سوی خراسان / در نیشابور
حدیث سلسله الذهب
✓ اسحاق بن راهویه میگوید: روزی که امام رضا(ع) میخواستند از نیشابور به مرو بروند، اصحاب حدیث پیرامون ایشان جمع شدند و گفتند:
یا بن رسولالله از پیش ما میروید و حدیثی برای ما نمیگویید؟ ما دوست داریم از محضر شما بهرهای ببریم.
امام رضا(ع) در کجاوهای نشسته بودند. سر خود را از کجاوه بیرون آوردند و فرمودند:
از پدرم موسی بن جعفر شنیدم که فرمود: از پدرم جعفر بن محمد شنیدم که فرمود: از پدرم محمد بن علی شنیدم که فرمود: از پدرم علی بن حسین شنیدم که فرمود: از پدرم حسین بن علی شنیدم که فرمود: از پدرم علی بن ابی طالب(ع) شنیدم که فرمود: از پیامبر(ص) شنیدم که فرمود: از جبرئیل شنیدم که فرمود: از خدای عزوجل شنیدم که فرمود:
لَا اِلَهَ اِلَا الله دژ من است و هر کس وارد این دژ شود از عذاب من رهایی یافته است، چند قدمی که شتر رفت با صدای بلند فرمود: البته شرطهایی دارد و من از شرطهای آن هستم.
📍مطالب بیشتری از زندگی و روایات امام رضا علیه السلام را در کتاب بخوانید
🟢 جهت تهیه کتاب «چشمـههای بهشت» و شرکت در مسابقه کتابخوانی با 🎁جوایز ویژه 🎁 روی لینک زیر بزنید
https://b2n.ir/h87576
✈️ ارسال رایگان است
🔸مهلت شرکت در مسابقه ، ۲۵شهریورماه
#انتشارات_به_نشر
#رویداد_کتاب_محور_قلم_گاه
#مسابقه_کتابخوانی
@behnashr