eitaa logo
بهشت شهدا🌷
145 دنبال‌کننده
1.5هزار عکس
722 ویدیو
15 فایل
🌟 پیغمبر اکرم(صلى الله علیه وآله):  «یَشفَعُ یَوْمَ الْقِیامَةِ الأَنْبِیاءُ ثُمَّ الْعُلَماءُ ثُمَّ الشُّهَداءُ»؛ (روز قیامت نخست انبیاء شفاعت مى کنند سپس علما، و بعد از انها شهدا) #هر_خانواده_معرف_یک_شهید 🌷خادم الشهدا @Maedehn313 @z_h5289
مشاهده در ایتا
دانلود
🕗 بخوان زیارت نامه در امتداد کلیم که باز کرده در اینجا خدا بیانش را با یک سلام زائر آقا شوید✋ اللهّـــمَ صَلّ عَلي عَلي بنْ موسَي الرّضـا المرتَضی، الامــام التّقي النّقي و حُجَّّتكَ عَلي مَنْ فَــوقَ الارْضَ و مَن تَحتَ الثري الصّدّيق‌ الشَّهيد صَلَوةً كثيرَةً تامَة زاكيَةً* *مُتَواصِلــةً مُتَواتِـــرَةً مُتَرادِفَـــه كافْضَل ماصَلّيَتَ عَلي اَحَدٍ مِنْ اوْليائِك*َ 🍀 🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊 https://eitaa.com/behshtshohada 🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
 🤲🌸🌺🤲🌸🤲🌺 ☘ادْعُونِی أَسْتَجِبْ لَکُمْ ☘ ترجمه: «مرا بخوانید تا (دعاى) شما را بپذیرم. 💫 2 💫 💕به نیت رفع موانع ظهورامام زمان (عج) وحاجت روایی 💕 ✨یَا مُجِیبَ دَعْوَةِ الْمُضْطَرِّین»✨ ای خدایی که دعای مضطرین را اجابت می‌کنی، دعای ما را هم مستجاب کن.🤲 🕊🥀🕊🥀🕊🥀🕊 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ https://eitaa.com/behshtshohada 🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
💝بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ💝 سومین دوره چله توسل و هدیه صلوات بر شهدا 🕊️🌷🕊 🔰امروز یکشنبه 20خرداد ماه 1403 🌹 «سی و یکمین » روز چله صلوات ،زیارت عاشورا و توسل به شهدا 🌷 شهید والامقام 💠 مزار: گلزار شهدا_عربشاه 🕊🥀🕊🥀🕊🥀🕊 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ https://eitaa.com/behshtshohada 🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
🌹🕊زیارتنامه‌ی شهدا🕊🌹 🤲بسم رب الشهدا و الصدیقین اَلسَّلامُ عَلَیکُم یَا اَولِیاءَ اللهِ وَ اَحِبّائَهُ ، اَلسَّلامُ عَلَیکُم یَا اَصفِیَآءَ اللهِ وَ اَوِدّآئَهُ ، اَلسَلامُ عَلَیکُم یا اَنصَارَ دینِ اللهِ ، اَلسَلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ رَسُولِ اللهِ ، اَلسَلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ اَمیرِالمُومِنینَ ، اَلسَّلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ فاطِمَةَ سَیِّدَةِ نِسآءِ العالَمینَ ، اَلسَّلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ اَبی مُحَمَّدٍ الحَسَنِ بنِ عَلِیٍّ الوَلِیِّ النّاصِحِ ، اَلسَّلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ اَبی عَبدِ اللهِ ، بِاَبی اَنتُم وَ اُمّی طِبتُم ، وَ طابَتِ الاَرضُ الَّتی فیها دُفِنتُم ، وَفُزتُم فَوزًا عَظیمًا ،فَیا لَیتَنی کُنتُ مَعَکُم فَاَفُوزَمَعَکُم 🌹🕊🌹🕊🌹🕊🌹🕊🌹🕊 💐💐 🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊 https://eitaa.com/behshtshohada https://eitaa.com/behshtshohada 🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فرازي از زندگينامه 🌹🍃 در سال 1323 در روستاي عربشاه از توابع تكاب در يك خانواده مؤمن و معتقد متولد شد. شهيد كاظمي تحصيلات ابتدايي داشت و به نحو احسن قرآن را فرا گرفته بود. شهيد براي امرار معاش كشاورزي مي نمود. پس از خدمت سربازي دوباره به زادگاه خود برگشت. 🌹🍃شهيد قبل از انقلاب با برنامه هاي رژيم طاغوت مخالف بود و پس از انقلاب در پاكسازي منطقه تكاب فعاليت خوبي داشتند و همه مأموريت ها را به خوبي انجام داده و با اشرار حزب دمكرات و كومله مبارزه مي نمود. ✨مردم داري، خوش اخلاقي، اعتقاد عميق به انقلاب و دفاع از ميهن اسلامي، شركت در عزاداري ها و گراميداشت مناسبت هاي مهم و دوستدار امام بودن از خصوصيات بارز شهيد گرامي مي باشد. ✨عامل مؤثر براي شركت او در فعاليت هاي سپاه يكي اين بود كه به نظام مقدس جمهوري اسلامی خدمت كند و ديگري اين كه به توصيه ها و فرمايشات امام راحل جواب مثبت دهد.✨ 🌹🍃شهيد وقتي كه با خانواده اش خداحافظي مي كرد به فرزند بزرگش به صورت مخفي گفته بود كه ان شاءالله 🥀فردا اين موقع خبر شهادت مرا به شما مي آورند و اين امر هم اتفاق افتاد. ☘ اخلاق و رفتار شهيد در دوستانش مؤثر بود و هميشه مي فرمود راه شهيد را ادامه خواهيم داد تا اينكه خداوند خودش را هم جزو شهيدان قرار داد. 🥀شهید بعد از سربازی بر حسب وظيفه در سپاه تكاب ثبت نام كرد و مدت 7 ماه در جبهه هاي حق عليه باطل فعاليت نمود تا اينكه در تاريخ 60/4/17 بر اثر اصابت تير مستقيم دشمن در مائين بلاغ به شهادت رسيد 🕊🥀🕊🥀🕊🥀🕊 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ https://eitaa.com/behshtshohada 🌹🌹🌹🌹🌹
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
1_4162691993.mp3
6.25M
🚩زیارت عاشورا (همراه با روضه) 🌷ثواب آن هدیه به ارواح مطهر چهارده معصوم(ع) و شهید والامقام «لبیک یاحسین جانم» صلے‌الله‌علیڪ‌یا‌اباعبدللھ الـٰلّهُمَ؏َجــِّلِ‌لوَلــیِّڪَ‌اَلفــَرَج بحق‌ حضࢪٺ‌زینب‌ڪبرۍسلام‌الله‌علیه 🕊🥀🕊🥀🕊🥀🕊 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ https://eitaa.com/behshtshohada 🌹🌹🌹🌹🌹
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💫 ✨✨✨✨✨✨ 💫صفحه_88 🌷هر روز یک صفحه از هدیه به شهدا🌷 ✏️ توصیه مهم حضرت آیت‌الله خامنه‌ای: حتّی روزی نیم صفحه، روزی یک صفحه بخوانید، امّا ترک نشود. در دنیای اسلام هیچ کس نباید پیدا بشود که یک روز بر او بگذرد و آیاتی از قرآن را تلاوت نکند. 🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊 https://eitaa.com/behshtshohada 🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌹🌹 ⚘برای تشکّر ... یه روز دیدم در می‌زنند رفتم پشت در، دونفر بودند. یکی‌شون گفت : منزل صیادشیرازی همین جاست؟ دلم هری ریخت. گفت: جناب سرهنگ براتون پیغام فرستادند و بعد یه پاکتی بهم داد ، اومدم توی حیاط و پاکت رو باز کردم ، هنوز فکر می‌کردم خبر شهادتش رو برام آوردند ، دیدم توی پاکت یه نامه توش گذاشته با یه انگشتر و داخل آن نوشته بود: «برای تشکر از زحمت‌های تو ، همیشه دعات می‌کنم» از خوشحالی اشک توی چشمام جمع شد... به نقل از مرحومه عفت شجاع همسر شهید سپهبد صیادشیرازی 🕊🥀🕊🥀🕊🥀🕊 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ https://eitaa.com/behshtshohada 🌹🌹🌹🌹🌹
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
بهشت شهدا🌷
‍ 🌷 #دختر_شینا – قسمت 2⃣1⃣ ✅ فصل سوم .... و به بهانه‌ی چای آوردن و تمیز کردن آشپزخانه، از دستش فرا
‍ 🌷 – قسمت3⃣1⃣ ✅ فصل سوم .... بُق کردم و گوشه‌ی اتاق نشستم. مادر صمد رفته بود و همه چیز را برای او تعریف کرده بود. چند روز بعد، صمد آمد. کلاه سرش گذاشته بود تا بی‌موی‌اش پیدا نباشد. یک ساک هم دستش بود. تا من را دید، مثل همیشه لبخند زد و ساک را داد دستم و گفت: «قابلی ندارد.» بدون این‌که حرفی بزنم، ساک را گرفتم و دویدم طرف یکی از اتاق‌های زیرزمین. دنبالم آمد و صدایم کرد. ایستادم. دم در اتاق کاغذی از جیبش درآورد و گفت: «قدم! تو را به خدا از من فرار نکن. ببین این برگه‌ی مرخصی‌ام است. به خاطر تو از پایگاه مرخصی گرفتم. آمده‌ام فقط تو را ببینم.» به کاغذ نگاه کردم؛ اما چون سواد خواندن و نوشتن نداشتم، چیزی از آن سر در نیاوردم. انگار صمد هم فهمیده بود، گفت: «مرخصی‌ام است. یک روز بود، ببین یک را کرده‌ام دو. تا یک روز بیشتر بمانم و تو را ببینم. خدا کند کسی نفهمد. اگر بفهمند برگه‌ی مرخصی‌ام را دست‌کاری کرده‌ام، پدرم را درمی‌آورند.» می‌ترسیدم در این فاصله کسی بیاید و ببیند ما داریم با هم حرف می‌زنیم. چیزی نگفتم و رفتم توی اتاق. نمی‌دانم چرا نیامد تو. از همان جلوی در گفت: «پس لااقل تکلیف مرا مشخص کن. اگر دوستم نداری، بگو یک فکری به حال خودم بکنم.» باز هم جوابی برای گفتن نداشتم. آن اتاق دری داشت که به اتاقی دیگر باز می‌شد. رفتم آن یکی اتاق. صمد هم بدون خداحافظی رفت. ساک دستم بود. رفتم و گوشه‌ای نشستم و آن را باز کردم. چندتا بلوز و دامن و روسری برایم خریده بود. از سلیقه‌اش خوشم آمد. نمی‌دانم چطور شد که یک‌دفعه دلم گرفت. لباس‌ها را جمع کردم و ریختم توی ساک و زیپش را بستم و دویدم توی حیاط. صمد نبود، رفته بود. فردایش نیامد. پس فردا و روزهای بعد هم نیامد. کم‌کم داشتم نگرانش می‌شدم. به هیچ‌کس نمی‌توانستم راز دلم را بگویم. خجالت می‌کشیدم از مادرم بپرسم. بپرسم خبری از صمد دارد یا نه. یک روز که سرچشمه رفته بودم، از زن‌ها شنیدم پایگاه آماده‌باش است و به هیچ سربازی مرخصی نمی‌دهند. 🔰ادامه دارد....🔰 💟کانال بهشت شهدا: https://eitaa.com/behshtshohada💞
‍ 🌷 – قسمت 4⃣1⃣ ✅ فصل سوم .... از زن‌ها شنیدم پایگاه آماده‌باش است و به هیچ سربازی مرخصی نمی‌دهند. پدرم در خانه از تظاهرات ضد شاه حرف می‌‌زد و اینکه در اغلب شهرها حکومت نظامی شده و مردم شعارهای ضد حکومت و ضد شاه سر می‌دهند؛ اما روستای ما امن و امان بود و مردم به زندگی آرام خود مشغول بودند. یک ماه از آخرین باری که صمد را دیده بودم، می‌گذشت. آن روز خدیجه و برادرم خانه‌ی ما بودند، نشسته بودیم روی ایوان. مثل تمام خانه‌های روستایی، درِ حیاط ما هم جز شب‌ها، همیشه باز بود. شنیدم یک نفر از پشت در صدا می‌زند: «یااللّه...یااللّه...» صمد بود. برای اولین بار از شنیدن صدایش حال دیگری بهم دست داد. قلبم به تپش افتاد. برادرم، ایمان، دوید جلوی در و بعد از سلام و احوال‌پرسی تعارفش کرد بیاید تو. صمد تا من را دید، مثل همیشه لبخند زد و سلام داد. حس کردم صورتم دارد آتش می‌گیرد. انگار دو تا کفگیر داغ گذاشته بودند روی گونه‌هایم. سرم را پایین انداختم و رفتم توی اتاق. خدیجه تعارف کرد صمد بیاید تو. تا او آمد، من از اتاق بیرون رفتم. خجالت می‌کشیدم پیش برادرم با صمد حرف بزنم یا توی اتاقی که او نشسته، بنشینم. صمد یک ساعت ماند و با برادرم و خدیجه حرف زد. وقتی از دیدن من ناامید شد، بلند شد، خداحافظی کرد برود. توی ایوان من را دید و با لحن کنایه‌آمیزی گفت: «ببخشید مزاحم شدم. خیلی زحمت دادم. به حاج‌آقا و شیرین جان سلام برسانید.» بعد خداحافظی کرد و رفت. خدیجه صدایم کرد و گفت: «قدم! باز که گند زدی. چرا نیامدی تو. بیچاره! ببین برایت چی آورده.» و به چمدانی که دستش بود اشاره کرد و گفت: «دیوانه! این را برای تو آورده.» آن‌قدر از دیدن صمد دستپاچه شده بودم که اصلاً چمدان را دستش ندیده بودم. خدیجه دستم را گرفت و با هم به یکی از اتاق‌های تودرتویمان رفتیم. درِ اتاق را از تو چفت کردیم و درِ چمدان را باز کردیم. صمد عکس بزرگی از خودش را چسبانده بود توی درِ داخلی چمدان و دورتادورش را چسب‌کاری کرده بود. با دیدن عکس، من و خدیجه زدیم زیر خنده. چمدان پر از لباس و پارچه بود. 🔰ادامه دارد....🔰 💟کانال بهشت شهدا: https://eitaa.com/behshtshohada💞
✨خدايا دلـــــم تنگ است هم جاهلـــــم هم غافـــــل نہ در جبهۂ سخـــــت، مےجنگـــــم نہ در جبهۂ نـــــرم!!! كربلاے حسيـــــن(ع) تماشاچے نمی‌خواهد يا حقـــــے يا باطــــل راستے من ڪجا هستـــــم؟؟ ۲۰خرداد ماه سالروز شهادت 🕊🥀🕊🥀🕊🥀🕊 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ https://eitaa.com/behshtshohada 🌹🌹🌹🌹🌹
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔘 آیت الله شهید سعیدی: به خدا سوگند اگر مرا بکشید و خونم را بر زمین بریزید، در هر قطره‌ی خونم نام مقدس خمینی را خواهید یافت. ▪️۲۰ خرداد، سالروز شهادت ، اولین مجتهد شهيد نهضت امام خمينی (ره) 🕊🥀🕊🥀🕊🥀🕊 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ https://eitaa.com/behshtshohada 🌹🌹🌹🌹🌹
🕗 بخوان زیارت نامه در امتداد کلیم که باز کرده در اینجا خدا بیانش را با یک سلام زائر آقا شوید✋ اللهّـــمَ صَلّ عَلي عَلي بنْ موسَي الرّضـا المرتَضی، الامــام التّقي النّقي و حُجَّّتكَ عَلي مَنْ فَــوقَ الارْضَ و مَن تَحتَ الثري الصّدّيق‌ الشَّهيد صَلَوةً كثيرَةً تامَة زاكيَةً* *مُتَواصِلــةً مُتَواتِـــرَةً مُتَرادِفَـــه كافْضَل ماصَلّيَتَ عَلي اَحَدٍ مِنْ اوْليائِك*َ 🍀 🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊 https://eitaa.com/behshtshohada 🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💠گوشه‌ای از آیت‌الله سید ابراهیم رئیسی 🔖یادش بخیر وقتی شما رئیس بودید تازه ریاست سازمان بازرسی کل کشور را به عهده گرفته بود و دادستانی را تحویل داده بود که خبر دادند در دادگاه انقلاب حادثه‌ای رخ داده و چند نفر شهید و زخمی شده‌اند.یکی از زخمی‌ها، حاج عباس شیرازی(مدیر انتظامات دادگاه انقلاب) در بیمارستان بستری بود... 📚{برگرفته از کتاب سید محرومین، ص۲۷} ادامه دارد... 🕊🥀🕊🥀🕊🥀🕊 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ https://eitaa.com/behshtshohada 🌹🌹🌹🌹🌹
 🤲🌸🌺🤲🌸🤲🌺 ☘ادْعُونِی أَسْتَجِبْ لَکُمْ ☘ ترجمه: «مرا بخوانید تا (دعاى) شما را بپذیرم. 💫 3 💫 💕به نیت رفع موانع ظهورامام زمان (عج) وحاجت روایی 💕 ✨یَا مُجِیبَ دَعْوَةِ الْمُضْطَرِّین»✨ ای خدایی که دعای مضطرین را اجابت می‌کنی، دعای ما را هم مستجاب کن.🤲 🕊🥀🕊🥀🕊🥀🕊 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ https://eitaa.com/behshtshohada 🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
💝بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ💝 سومین دوره چله توسل و هدیه صلوات بر شهدا 🕊️🌷🕊 🔰امروز دوشنبه 21 خرداد ماه 1403 🌹 «سی و دومین » روز چله صلوات ،زیارت عاشورا و توسل به شهدا 🌷 شهید والامقام 💠 مزار: گلزار شهدا 🕊🥀🕊🥀🕊🥀🕊 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ https://eitaa.com/behshtshohada 🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
🌹🕊زیارتنامه‌ی شهدا🕊🌹 🤲بسم رب الشهدا و الصدیقین اَلسَّلامُ عَلَیکُم یَا اَولِیاءَ اللهِ وَ اَحِبّائَهُ ، اَلسَّلامُ عَلَیکُم یَا اَصفِیَآءَ اللهِ وَ اَوِدّآئَهُ ، اَلسَلامُ عَلَیکُم یا اَنصَارَ دینِ اللهِ ، اَلسَلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ رَسُولِ اللهِ ، اَلسَلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ اَمیرِالمُومِنینَ ، اَلسَّلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ فاطِمَةَ سَیِّدَةِ نِسآءِ العالَمینَ ، اَلسَّلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ اَبی مُحَمَّدٍ الحَسَنِ بنِ عَلِیٍّ الوَلِیِّ النّاصِحِ ، اَلسَّلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ اَبی عَبدِ اللهِ ، بِاَبی اَنتُم وَ اُمّی طِبتُم ، وَ طابَتِ الاَرضُ الَّتی فیها دُفِنتُم ، وَفُزتُم فَوزًا عَظیمًا ،فَیا لَیتَنی کُنتُ مَعَکُم فَاَفُوزَمَعَکُم 🌹🕊🌹🕊🌹🕊🌹🕊🌹🕊 💐💐 🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊 https://eitaa.com/behshtshohada https://eitaa.com/behshtshohada 🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
"زندگی‌نامه 🌹🍃«رضا سیدارونقی» سوم خرداد سال ۱۳۴۴ در شهرستان «خوی» چشم به جهان گشود. وی تحصیلات ابتدایی را در زادگاه خود به پایان برد و با شروع نهضت انقلاب اسلامی، از همان روز‌های نخست به ندای حضرت امام خمینی (ره) لبیک گفت و دوشادوش بزرگسالان در راهپیمایی‌های مردمی شرکت کرد. ☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆ 🌹🍃پس از پیروزی انقلاب اسلامی، در جبهه فرهنگی فعالیت کرد و همزمان با سال‌های آغازین جنگ تحمیلی، در سال ۱۳۶۳، در رشته «علوم اجتماعی» در دانشگاه تبریز پذیرفته شد. 🌷رضا» درحالی که دانشجوی سال اول بود و تنها یک ترم از تحصیلات دانشگاهی را پشت سر گذاشته بود که حضور در دانشگاه ایثار و شهادت را بر نشستن در نیمکت‌ها ترجیح داد و به مناطق عملیاتی اعزام شد. ☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆ 🥀وی پس از دو سال حضور فعال در میادین نبرد، سرانجام در تاریخ ۲۲ اسفند سال ۱۳۶۳ در عملیات «بدر» جام شهادت را سر کشیده و به جمع همرزمان شهیدش پیوست. ♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡ 💌فرازی از شهید «رضا سیدارونقی» هرگز از من، جوان ناکام یاد نکنید؛ زیراکه من به شهادت، آرزوی خود رسیده‌ام؛ 🚩 بر سر در خانه ما پرچم سرخ بزنید؛ زیراکه بر سر ضریح مقدس امام حسین(ع) و برادر باوفایش حضرت ابوالفضل عباس(ع) پرچم سرخ زده‌اند ❤️و هنوز هزار سال که می‌گذرد انتقام خون حسین گرفته نشده است و ان‌شاءالله رزمندگان اسلام راه کربلا را باز خواهند کرد ❣و امیدوارم که ؛ 🌴درخت اسلام میوه نمی‌دهد مگر با آبیاری کردن، 🩸آن هم توسط خون." 🕊🥀🕊🥀🕊🥀🕊 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ https://eitaa.com/behshtshohada 🌹🌹🌹🌹🌹