eitaa logo
بهشت شهدا🌷
145 دنبال‌کننده
1.5هزار عکس
717 ویدیو
15 فایل
🌟 پیغمبر اکرم(صلى الله علیه وآله):  «یَشفَعُ یَوْمَ الْقِیامَةِ الأَنْبِیاءُ ثُمَّ الْعُلَماءُ ثُمَّ الشُّهَداءُ»؛ (روز قیامت نخست انبیاء شفاعت مى کنند سپس علما، و بعد از انها شهدا) #هر_خانواده_معرف_یک_شهید 🌷خادم الشهدا @Maedehn313 @z_h5289
مشاهده در ایتا
دانلود
🌹🌹 ✍ «در استان اصفهان حسینیه‌ای وجود دارد که ۴۰ شب روضه برگزار می‌کرد، شهید حججی به مدت دو سال جزو خادمان این حسینیه بود. او از نجف‌آباد حدود ۵۰ کیلومتر را طی می‌کرد تا به اینجا بیاید، وقتی برای پذیرش آمد 🌱دو نکته گفت، ❣یکی اینکه من را پشت قضایا بگذارید که جلوی چشم نباشم ❣ و دوم هر چه کار سخت در این حسنیه هست را به من بگویید انجام دهم. بعضی از شب‌ها آنقدر خسته می‌شد که وقتی عذرخواهی می‌کردیم، می‌گفت برای امام حسین باید فقط سر داد.» 🕊🥀🕊🥀🕊🥀🕊 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ https://eitaa.com/behshtshohada 🌹🌹🌹🌹🌹
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌃 امشب و فردا رو ساده از دست ندهید. 🎙مرحوم آیت الله آقا مجتبی تهرانی این کلیپ حتما ببینید🚫 🌿شب عرفه توبه مقبول هست 🌿شب عرفه دعا مستجابه 🌿عبادات درشب عرفه معادل با ۱۷۰ساله 🕊🥀🕊🥀🕊🥀🕊 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ https://eitaa.com/behshtshohada 🌹🌹🌹🌹🌹
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
بهشت شهدا🌷
‍ 🌷 #دختر_شینا – قسمت 4⃣2⃣ ✅ فصل هشتم زمستان هم داشت تمام می‌شد. روزهای آخر اسفند بود؛ اما هنوز ب
‍ 🌷 – قسمت 5⃣2⃣ ✅ فصل هشتم از بس توی اتاق راه رفته بودیم و پیش‌پیش کرده بودیم، خسته شده بودیم، بچه‌ها را روی پاهایمان گذاشتیم و نشستیم و تکان‌تکانشان دادیم تا بخوابند. اما مگر می‌خوابیدند. صمد برایم تعریف می‌کرد؛ از گذشته‌ها، از روزی که من را سر پله‌های خانه‌ی عموی پدرم دیده بود. می‌گفت: « از همان روز دلم را لرزاندی. » از روزهایی که من به او جواب نمی‌دادم و او با ناامیدی هر روز کسی را واسطه می‌کرد تا به خواستگاری‌ام بیاید. می‌گفت: « حالا که با این سختی به دستت آوردم، باید خوشبخت‌ترین زن قایش بشوی. » صدای صمد برای بچه‌ها مثل لالایی می‌ماند. تا صمد ساکت می‌شد، بچه‌ها دوباره به گریه می‌افتادند. هر کاری کردیم، نتوانستیم بچه‌ها را بخوابانیم. مانده بودیم چه‌کار کنیم. تا می‌گذاشتیمشان زمین، گریه‌شان در می‌آمد. مجبور شدم دوباره برایشان شیر درست کنم. اما به محض این‌که شیر را خوردند، دوباره جایشان را خیس کردند. جایشان را خشک کردم، سر حال آمدند و بی‌خوابی به سرشان زد و هوس بازی کردند. حالا یک نفر را می‌خواستند که آن‌ها را بغل کند و دور اتاق بچرخاند. ظهر شد و حتی نتوانستم اتاق را جارو کنم، به همین خاطر بچه‌ها را هر طور بود پیش صمد گذاشتم و رفتم ناهار درست کنم. اما صمد به تنهایی از عهده‌ی بچه‌ها برنمی‌آمد. از طرفی هم هوای بیرون سرد بود و نمی‌شد بچه‌ها را از اتاق بیرون آورد. به هر زحمتی بود، فقط توانستم ناهار را درست کنم. سر ظهر همه به خانه برگشتند؛ به جز خواهر و مادر صمد. ناهار برادرها و پدر صمد را دادم، اما تا خواستم سفره را جمع کنم، گریه‌ی بچه‌ها بلند شد. کارم درآمده بود. یا شیر درست می‌کردم، یا جای بچه‌ها را عوض می‌کردم، یا مشغول خواباندنشان بودم. تا چشم به هم زدم، عصر شد و مادرشوهرم برگشت؛ اما نه خانه‌ای جارو کرده بودم، نه حیاطی شسته بودم، نه شامی پخته بودم، نه توانسته بودم ظرف‌ها را بشویم. از طرفی صمد هم نتوانسته بود برود و به کارش برسد. مادرشوهرم که اوضاع را این‌طور دید، ناراحت شد و کمی اوقات‌تلخی کرد. صمد به طرفداری‌ام بلند شد و برای مادرش توضیح داد بچه‌ها از صبح چه بلایی سرمان آوردند. مادرشوهرم دیگر چیزی نگفت. بچه‌ها را به او دادیم و نفس راحتی کشیدیم. از فردا صبح دوباره صمد دنبال پیدا کردن کار رفت.توی قایش کاری پیدا نکرد مجبور شد به رزن برود .وقتی دید در رزن هم نمیتواند کاری پیدا کند ساکش را بست ورفت تهران .چند روز بعد برگشت وگفت :کار خوبی پیدا کرده ام باید از همین روزها کارم را شروع کنم آمده ام به تو خبر بدهم حیف شد نمیتوانم عید پیشت بمانم چاره ای نیست. خیلی ناراحت شدم اعتراض کردم گفتم من برای عید امسال نقشه کشیده بودم نمیخواهد بروی صمد از من بیشتر ناراحت بود .گفت چاره ای ندارم تا کی باید پدر ومادرم خرجمان را بدهند .دیگر خجالت میکشم نمیتوانم سر سفره انها بنشینم .باید خودم کار کنم باید نان خودمان را بخوریم صمد رفت وآن عید را که اولین عید بعد از عروسیمان بود تنها سر کردم روزهای سختی بودهرشب با بغض وگریه سرم را روی بالش میگذاشتم.هرشب خواب صمد را میدیدم .تازه عروس های دیگر را میدیدم که با شوهر هایشان شانه به شانه از این خانه به آن خانه میرفتند به زور میتوانستم جلوی گریه ام را بگیرم... 🔰ادامه دارد....🔰 💟کانال بهشت شهدا: https://eitaa.com/behshtshohada💞
‍ 🌷 – قسمت 6⃣2⃣ ✅ فصل هشتم فروردین تمام شده بود، اردیبهشت آمده بود و هوا بوی شکوفه و گل می‌داد. انگار خدا از آن بالا هر چه رنگ سبز داشت، ریخته بود روی زمین‌های قایش. یک روز مشغولِ کارِ خانه بودم که موسی، برادر کوچک صمد، از توی کوچه فریاد زد. - داداش صمد آمد! نفهمیدم چه‌کار می‌کنم. پابرهنه، پله‌های بلند ایوان را دو تا یکی کردم. پارچه‌ای از روی بند رخت وسط حیاط برداشتم، روی سرم انداختم و دویدم توی کوچه. صمد آمده بود. می‌خندید و به طرفم می‌دوید. دو تا ساک بزرگ هم دستش بود. وسط کوچه به هم رسیدیم. ایستادیم و چشم در چشم هم، به هم خیره شدیم. چشمان صمد آب افتاده بود. من هم گریه‌ام گرفت. یک‌دفعه زدیم زیر خنده. گریه و خنده قاتی شده بود. یادمان رفته بود به هم سلام بدهیم. شانه‌به‌شانه‌ی هم تا حیاط آمدیم. جلوی اتاقمان که رسیدیم، صمد یکی از ساک‌ها را داد دستم. گفت: « این را برای تو آوردم. ببرش اتاق خودمان» اهل خانه که متوجه آمدن صمد شده بودند، به استقبالش آمدند. همه جمع شدند توی حیاط و بعد از سلام و احوال‌پرسی و دیده‌بوسی رفتیم توی اتاق مادرشوهرم. صمد ساک را زمین گذاشت. همه دور هم نشستیم و از اوضاع و احوالش پرسیدیم. سیمان‌کار شده بود و روی یک ساختمان نیمه‌کاره مشغول بود. کمی که گذشت، ساک را باز کرد و سوغاتی‌هایی که برای پدر، مادر، خواهرها و برادرهایش آورده بود، بین آن‌ها تقسیم کرد. همه چیز آورده بود. از روسری و شال گرفته تا بلوز و شلوار و کفش و چتر. کبری، که ساک من را از پشت پنجره دیده بود، اصرار می‌کرد و می‌گفت: « قدم! تو هم برو سوغاتی‌هایت را بیاور ببینیم.» خجالت می‌کشیدم. هراس داشتم نکند صمد چیزی برایم آورده باشد که خوب نباشد برادرهایش ببینند. گفتم: « بعداً. » خواهرشوهرم فهمید و دیگر پی‌اش را نگرفت. وقتی به اتاق خودمان رفتیم، صمد اصرار کرد زودتر ساک را باز کنم. واقعا سنگ تمام گذاشته بود. برایم چندتا روسری و دامن و پیراهن خریده بود. پارچه‌های چادری، شلواری، حتی قیچی و وسایل خیاطی و صابون و سنجاق‌سر هم خریده بود. طوری که در ساک به سختی بسته می‌شد. گفتم: « چه خبر است، مگر مکه رفته‌ای؟! » گفت: « قابل تو را ندارد. می‌دانم خانه‌ی ما خیلی زحمت می‌کشی؛ خانه‌داری برای ده دوازده نفر کار آسانی نیست. این‌ها که قابل شما را ندارد. » گفتم: « چرا، خیلی زیاد است. » خندید و ادامه داد: « روز اولی که به تهران رفتم، با خودم عهد بستم، روزی یک چیز برایت بخرم. این‌ها هر کدام حکایتی دارد. حالا بگو از کدامشان بیشتر خوشت می‌آید. » همه‌ی چیزهایی که برایم خریده بود، قشنگ بود. نمی‌توانستم بگویم مثلاً این از آن یکی بهتر است. گفتم: « همه‌شان قشنگ است. دستت درد نکند. » اصرار کرد. گفت: « نه... جان قدم بگو. بگو از کدامشان بیشتر خوشت می‌آید. » دوباره همه را نگاه کردم. انصافاً پارچه‌های شلواری توخانه‌ای که برایم خریده بود، چیز دیگری بود. گفتم: « این‌ها از همه قشنگ‌ترند. » 💟کانال بهشت شهدا: https://eitaa.com/behshtshohada💞
🔻در شرایط بسیار سخت، اخلاص حسین آقا به عرش می‌رسید. وصلِ وصل می‌شد. با اشک و آه و استغاثه با خدا حرف می‌زد. 🔻در نخستین لحظاتی که در عملیات طریق القدس به چزابه رسیدیم و آتش دشمن وجب به وجب رمل‌ها را می‌سوزاند و بچه‌ها با بدن‌های چاک چاک مقاومت می‌کردند، حسین شروع به گریه کرد، با خدا حرف می‌زد. همان طور در حال دویدن و فرمان دادن و نیروها را پشت خاکریز چیدن، استغاثه می‌کرد و می‌گفت خدایا به من نگاه نکن، استغفرالله؛ تو به این بسیجی معصوم نگاه کن. 🎙راوی: سردار سیدعلی بنی لوحی 🕊🥀🕊🥀🕊🥀🕊 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ https://eitaa.com/behshtshohada 🌹🌹🌹🌹🌹
🕗 بخوان زیارت نامه در امتداد کلیم که باز کرده در اینجا خدا بیانش را با یک سلام زائر آقا شوید✋ اللهّـــمَ صَلّ عَلي عَلي بنْ موسَي الرّضـا المرتَضی، الامــام التّقي النّقي و حُجَّّتكَ عَلي مَنْ فَــوقَ الارْضَ و مَن تَحتَ الثري الصّدّيق‌ الشَّهيد صَلَوةً كثيرَةً تامَة زاكيَةً* *مُتَواصِلــةً مُتَواتِـــرَةً مُتَرادِفَـــه كافْضَل ماصَلّيَتَ عَلي اَحَدٍ مِنْ اوْليائِك*َ 🍀 🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊 https://eitaa.com/behshtshohada 🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌿 💢توفیق برای انجام واجبات 📜اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ ، وَ اقْضِ عَنِّي كُلَّ مَا أَلْزَمْتَنِيهِ وَ فَرَضْتَهُ عَلَيَّ لَكَ فِي وَجْهٍ مِنْ وُجُوهِ طَاعَتِكَ أَوْ لِخَلْقٍ مِنْ خَلْقِكَ وَ إِنْ ضَعُفَ عَنْ ذَلِكَ بَدَنِي ، وَ وَهَنَتْ عَنْهُ قُوَّتِي ، وَ لَمْ تَنَلْهُ مَقْدُرَتِي ، وَ لَمْ يَسَعْهُ مَالِي وَ لَا ذَاتُ يَدِي ، ذَكَرْتُهُ أَوْ نَسِيتُهُ . 💬خدایا! بر محمّد و آلش درود فرست و مرا به انجام همۀ آنچه برای خود، یا بنده‌ای از بندگانت، در جهتی از جهات طاعتت، بر من لازم و واجب فرموده‌ای، توفیق ده؛ و اگر چه بدنم از انجامش ناتوان باشد و نیرویم از آن سست شود و توان و قدرتم به آن نرسد و مال و منالم گنجایشش را نداشته باشد، خواه یادش باشم یا فراموشش کرده باشم. 📚{دیار عاشقان،دعای۲۲، فراز۶} 🕊🥀🕊🥀🕊🥀🕊 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ https://eitaa.com/behshtshohada 🌹🌹🌹🌹🌹
🔰 اعمال مخصوص شب و روز 🌙اعمال شب : ۱.دعای اَللّهُمَّ یا شاهِدَ کُلِّ نَجْوی وَ مَوْضِعَ کُلِّ شَکْوی... ۲.تسبیحات عشر که همان تسبیحات حضرت رسول علیه السلام می‌باشد ۳.دعای اَللّهُمَّ مَنْ تَعَبَّاَ وتَهَیَّاَ... ۴.زیارت امام حسین علیه السلام 🔆اعمال روز : ۱.غسل قبل از زمان زوال و غروب آفتاب ۲.زیارت امام حسین علیه السلام ۳.دو رکعت نماز و اقرار به گناهان و توبه ۴.روزه اگر زمان دعا ضعف پیدا نکند ۵.تسبیحات عشر ۶.سوره توحید و آیت الکرسی و صلوات هرکدام صد مرتبه و... 🕊🥀🕊🥀🕊🥀🕊 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ https://eitaa.com/behshtshohada 🌹🌹🌹🌹🌹
 🤲🌸🌺🤲🌸🤲🌺 ☘ادْعُونِی أَسْتَجِبْ لَکُمْ ☘ ترجمه: «مرا بخوانید تا (دعاى) شما را بپذیرم. 💫 8 💫 💕به نیت رفع موانع ظهورامام زمان (عج) وحاجت روایی 💕 ✨یَا مُجِیبَ دَعْوَةِ الْمُضْطَرِّین»✨ ای خدایی که دعای مضطرین را اجابت می‌کنی، دعای ما را هم مستجاب کن.🤲 🕊🥀🕊🥀🕊🥀🕊 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ https://eitaa.com/behshtshohada 🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
💝بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ💝 سومین دوره چله توسل و هدیه صلوات بر شهدا 🕊️🌷🕊 🔰امروز یکشنبه 27 خرداد ماه 1403(مصادف با روز عرفه) 🌹 «سی و هشتمین » روز چله صلوات ،زیارت عاشورا و توسل به شهدا 🌷 شهید والامقام 💠لبیک حق:41سالگی 💠 مزار: 🥀 🕊🥀🕊🥀🕊🥀🕊 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ https://eitaa.com/behshtshohada 🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
🌹🕊زیارتنامه‌ی شهدا🕊🌹 🤲بسم رب الشهدا و الصدیقین اَلسَّلامُ عَلَیکُم یَا اَولِیاءَ اللهِ وَ اَحِبّائَهُ ، اَلسَّلامُ عَلَیکُم یَا اَصفِیَآءَ اللهِ وَ اَوِدّآئَهُ ، اَلسَلامُ عَلَیکُم یا اَنصَارَ دینِ اللهِ ، اَلسَلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ رَسُولِ اللهِ ، اَلسَلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ اَمیرِالمُومِنینَ ، اَلسَّلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ فاطِمَةَ سَیِّدَةِ نِسآءِ العالَمینَ ، اَلسَّلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ اَبی مُحَمَّدٍ الحَسَنِ بنِ عَلِیٍّ الوَلِیِّ النّاصِحِ ، اَلسَّلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ اَبی عَبدِ اللهِ ، بِاَبی اَنتُم وَ اُمّی طِبتُم ، وَ طابَتِ الاَرضُ الَّتی فیها دُفِنتُم ، وَفُزتُم فَوزًا عَظیمًا ،فَیا لَیتَنی کُنتُ مَعَکُم فَاَفُوزَمَعَکُم 🌹🕊🌹🕊🌹🕊🌹🕊🌹🕊 💐💐 🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊 https://eitaa.com/behshtshohada https://eitaa.com/behshtshohada 🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
؟ 🥀19 دی 1384 یک هواپیمای فالکن-20 متعلق به سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در شمال غرب ایران در حوالی ارومیه سقوط کرد و تعدادی از مقامات ارشد سپاه، از جمله: 🌷حاج احمد کاظمی فرمانده نیروی زمینی سپاه 🌷 🌷شهید سعید مهتدی جعفری  🌷 شهید نبی‌الله شاه‌ مرادی  🌷 سردار حنیف  🌷شهید غلامرضا یزدانی  🌷شهید سعید سلیمانی  🌷 شهید عباس کروندی مجرد  🌷 شهید صفدر رشادی  🌷 شهید احمد الهامی‌ نژاد 🌷و... به شهادت رسیدند.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
زندگینامه سردارسرتیپ دوم پاسدار 🌹🍃حمید آذین‌پور فرزند علی، مشاور و رئیس دفتر فرماندهی نیروی زمینی سپاه در سال ۱۳۴۲ در محمودآباد شاهین‌دژ استان آذربایجان‌غربی متولد شد. 🌹🍃 آذین‌پور هم‌زمان با اوج‌گیری مبارزات انقلابی مردم به رهبری حضرت امام، همگام با سایر همشهریانش پا به عرصه جهاد و مبارزه نهاد و به سهم خود از هیچ کوششی در این راه دریغ نورزید. **************** 🌹🍃پس از به ثمر نشسن انقلاب اسلامی در ایران، آذین‌پور به خیل نیرو‌های جهادگر پیوست و در فعالیت‌های مردمی مشارکتی خودجوش داشت و در اواخر سال ۱۳۶۲ به عضویت رسمی سپاه پاسداران درآمد و با جدیت و درایت کم‌نظیر به خدمت در این نهاد مقدس مشغول شد. ☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆ 🌹🍃وی بخش زیادی از سال‌های دفاع‌مقدس را در جبهه‌های جنگ گذراند و در تیرماه سال ۱۳۶۶، زمانی‌که در منطقه سردشت حضور داشت 😔حادثه وحشتناک بمباران شیمیایی این شهر توسط متجاوزین بعث عراق به وقوع پیوست و 🍂بیش از هشت هزار نفر از مردم این خطه مظلوم مصدوم شدند. ✨آذین‌پور با از خودگذشتگی فراوان به سرعت به کمک مصدومین و انتقال آنان به مناطق امن می‌شتابد ☆و در این حین یکی از مجروحان تقاضای ماسک وی را می‌کند که این بزرگوار با ایثار تمام ماسک را به وی داده و خود بر اثر استنشاق گاز‌های سمی به مقام والای جانباز شیمیایی (۲۶ درصد) نائل می‌آید. ♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡ 🌹🍃آذین‌پور دارای مدرک کارشناسی ارشد مدیریت دفاعی با رتبه ممتاز و معدل ۴۶/۱۹ بود و در طول خدمت صادقانه‌اش در پاسداران انقلاب اسلامی در پست‌های مسئول واحد نیروی انسانی و ❣ فرماندهی گردان سیدالشهدا (ع) سپاه سردشت ❣ مسئول مدیریت مردمیاری قرارگاه حمزه (ع)، ❣ جانشین معاونت نیروی سپاه دوازدهم ❣مسئول دفتر و مشاور فرماندهی قرارگاه حمزه (ع) ❣ مدیر تجزیه و تحلیل و ارزشیابی بازرسی ستاد کل نیرو‌های مسلح ❣و در نهایت مشاور و رئیس دفتر فرماندهی نیروی زمینی سپاه انجام وظیفه کرده است. ♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡ 🌹🍃تدین و تقوا، ایثار، بزرگ منشی و اخلاص، ادب و معرفت، نظم و انضباط، جدیت، رعایت حق‌الناس و ... از فضائل و ویژگی‌های اخلاقی این شهید است که زبانزد همرزمان، دوستان و آشنایان است 🕊🥀🕊🥀🕊🥀🕊 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ https://eitaa.com/behshtshohada 🌹🌹🌹🌹🌹
💕 در سال ۱۳۶۷ ازدواج کرد که ثمره آن، دو فرزند است. 💌وی در قسمتی از نامه حکیمانه خود به پسرش می‌نویسد: 🌿«پسرم رازی را با تو در میان می‌گذارم که اگر آن را در درون خود بپرورانی، جواب چرا‌های خود را پیدا می‌کنی. 📌 در یک کلام، علی (ع) و فاطمه (س) ☆رمز ☆همه کار‌ها هستند 💫و توفیق در راه پیوستن به سلسله طیبه امامت و ولایت از الطاف خفیه الهی است. 🔎 اگر یافتی و راه رفتی با آن‌ها، در دنیا با عزت و آخرت با سعادت‌خواهی بود و گرنه خدا می‌داند. 💚 پس علی (ع) را بشناس 💜فاطمه (س) را بشناس 💗فرزند آن دو را پیدا کن و در زندگی آن‌ها و ائمه اطهار (ع) دقت کن و بعد از عمر شریف آن‌ها، 💝 وجود نازنین حضرت بقیه‌الله‌الاعظم (عج) را جویا باش ☆و از آن طریق ولایت را پیدا کن ☆و خود را بیمه کن ☆ و آن‌گاه چه شیرین در شب ظلمانی‌ای که سراسر دنیا را تاریکی فراگرفته با مشعل فروزان ولایت به سوی تکامل راه درست را خواهی پیمود و ...»💚💚💚💚 💓همچنین در تاریخ ۸۳/۱۱/۴ در قسمتی از نامه خود به دختر کوچکش می‌نویسد: ♡ "فرزندم بکوش تا صاحب خرد شوی،♡ ☆ اگر بخواهی به سعادت دست پیدا کنی باید همواره خود را برای رویارویی با مشکلات راه آماده کنی☆ 🕊🥀🕊🥀🕊🥀🕊 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ https://eitaa.com/behshtshohada 🌹🌹🌹🌹🌹
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
_- Ziyarat Ashoura 15 (320).mp3
11.84M
زیارت عاشورا با صدای حاج میثم مطیعی (با روضه) 🌷ثواب آن هدیه به ارواح مطهر چهارده معصوم(ع) و شهید والامقام ↙️ 🕊🥀🕊🥀🕊🥀🕊 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ https://eitaa.com/behshtshohada 🌹🌹🌹🌹🌹
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💫 ✨✨✨✨✨✨ 💫صفحه_95 🌷هر روز یک صفحه از هدیه به شهدا🌷 ✏️ توصیه مهم حضرت آیت‌الله خامنه‌ای: حتّی روزی نیم صفحه، روزی یک صفحه بخوانید، امّا ترک نشود. در دنیای اسلام هیچ کس نباید پیدا بشود که یک روز بر او بگذرد و آیاتی از قرآن را تلاوت نکند. 🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊 https://eitaa.com/behshtshohada 🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
▪️ فضیلت شب و روز 🎙استاد شهید مرتضی مطهری 🕊🥀🕊🥀🕊🥀🕊 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ https://eitaa.com/behshtshohada 🌹🌹🌹🌹🌹
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
▪️ ربط روز عرفه به امام حسین علیه السلام 🕊🥀🕊🥀🕊🥀🕊 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ https://eitaa.com/behshtshohada 🌹🌹🌹🌹🌹