محسن خزایی (زادهٔ ۱۵ آذر ۱۳۵۱ در اصفهان – درگذشتهٔ ۲۲ آبان ۱۳۹۵ در حلب سوریه) خبرنگار صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران در سوریه و در رابطه با مدافعان حرم بود.
**********
محسن خزایی در سال ۱۳۷۴ به عنوان متصدی صدا فعالیت خود را در صداو سیما آغاز کرد. وی در سال ۱۳۸۳ مدیر باشگاه خبرنگاران جوان زاهدان شد.[۱] خزایی پس از موفقیت در باشگاه خبرنگاران جوان زاهدان به عنوان مدیر خبر گیلان معرفی گردید. پس از خبر گیلان بعنوان مدیر روابط عمومی کارخانه فولاد مبارکه اصفهان منصوب شدند و پس از یک سال و نیم فعالیت در سال ۱۳۹۰ به دفتر نمایندگی رهبری در سوریه بعنوان مدیر امور فرهنگی، منتقل شد. سپس در سال ۱۳۹۲ به عنوان خبرنگار رسمی شبکه خبر به فعالیت خود در سوریه ادامه داد و در ابتدای آبان ماه ۱۳۹۵ به عنوان مدیر خبرگزاری صدا و سیما در سوریه منصوب شد. سرانجام، در تاریخ ۲۲ آبان ۱۳۹۵ در منطقه منیان شهر حلب سوریه بر اثر اصابت ترکش خمپاره در حین تهیه گزارش خبری به شهادت رسید.
https://eitaa.com/behshtshohada
ضَرْغامَةِ بن مالک تَغلِبی (شهادت۶۱ق) از شهدای کربلا که پس از شهادت مسلم بن عقیل با سپاه ابن زیاد به کربلا رفت و به امام حسین(ع) پیوست
ضَرْغامَةِ بن مالک، از شیعیان کوفه بود که با مسلم بن عقیل بیعت کرد و پس از شهادت مسلم به دلیل بسته بودن راههای خروجی شهر توسط سپاه ابن زیاد به لباس دشمن درآمد و همراه آنان از کوفه خارج شد و در کربلا به امام حسین (ع) پیوست.
روز عاشورا در نبرد، گروهی را مجروح کرد و جمعی را کشت.سرانجام در نبرد نخست و به قولی پس از نماز ظهر به شهادت رسید. گفتهاند او هنگام مبارزه چنین رجز میخواند:
الیکم مِنْ مالک ضِرْغامٍ
ضَرْبَ فتیً یَحْمی عَن الکرامِ
یَرْجو ثَوابَ اللَّه بالتمام
سبحانه من مالک علّام
ترجمه: آماده ضربتِ مالک ضرغام باشید؛ جوانی که از بزرگواران حمایت میکند، و ثواب کامل را از خداوندِ مالک و دانا امید دارد. در زیارت ناحیه غیر معروفه و زیارت رجبیه امام حسین(ع) بر او سلام داده شده است.«اَلسّلامُ عَلی ضَرغامَةِ بنِ مالک»
https://eitaa.com/behshtshohada
1_4162691993.mp3
6.25M
🚩زیارت عاشورا
(همراه با روضه)
🌷ثواب آن هدیه به
ارواح مطهر
#چهارده_معصوم_علیهم_السلام
🌷شهید والامقام #محسن_خزایی
✨✨✨✨✨✨✨و
#ضَرغامَةِ بنِ مالک»
✨✨✨✨✨✨✨✨
«لبیک یاحسین جانم»
#استودیویی
#فوق_العاده
صلےاللهعلیڪیااباعبدللھ
الـٰلّهُمَ؏َجــِّلِلوَلــیِّڪَاَلفــَرَج
بحق حضࢪٺزینبڪبرۍسلاماللهعلیها
🏴🏴🌷🏴🌷🏴🏴
السَّلامُ عَلَیْکَ یا ثارَاللهِ وَابْنَ ثارِهِ
#محرم
#هر_خانواده_معرف_یک_شهید
#بهشت_شهدا
#اَلَّلهُمعجِّللِوَلیِڪَالفرَج
https://eitaa.com/behshtshohada
🏴🌷🏴🌷🏴🌷🏴
7.24M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💫#هر_روز_با_قرآن
✨✨✨✨✨✨
#تلاوت_روزانه_قرآن
💫صفحه_137
#استاد_شاکر_نژاد
#قرآن_کریم
🌷هر روز یک صفحه از #قرآن
هدیه به شهدا🌷
✏️ توصیه مهم حضرت آیتالله خامنهای:
#هر_روز_حتماً_قرآن_بخوانید حتّی روزی نیم صفحه، روزی یک صفحه بخوانید، امّا ترک نشود. در دنیای اسلام هیچ کس نباید پیدا بشود که یک روز بر او بگذرد و آیاتی از قرآن را تلاوت نکند.
🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊
#شهید_جمهور
#هر_خانواده_معرف_یک_شهید
#بهشت_شهدا
#اَلَّلهُمعجِّللِوَلیِڪَالفرَج
https://eitaa.com/behshtshohada
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
بهشت شهدا🌷
🦋💐💚💐 💐💚💐🦋 #بدون_تو_هرگز 12 "رحمت خدا" 🔸 مادرم بعد کلی دل دل کردن، حرف پدرم رو گفت ... بیشتر نگرا
🦋💐💚💐 💐💚💐🦋
🌠 رمان شب #بدون_تو_هرگز ۱۳
🌷 عین پاکی...
🔹 بعد از تولد زینب و بی حرمتی ای که از طرف خانواده خودم بهم شده بود، علی همه رو بیرون کرد ...
⭕️ حتی اجازه نداد مادرم ازم مراقبت کنه! اصرارهای مادر علی هم فایده ای نداشت...
🔸خودش توی خونه ایستاد ... تک تک کارها رو به تنهایی انجام می داد ... مثل یه پرستار ... و گاهی کارگر دم دستم بود ... تا تکان می خوردم از خواب می پرید ...
🔸 اونقدر که از خودم خجالت می کشیدم ...😢
🔸اونقدر روش فشار بود که نشسته ... پشت میز کوچیک و ساده طلبگیش، خوابش می برد ...
بعد از اینکه حالم خوب شد ...
با اون حجم درس و کار ... بازم دست بردار نبود ...
🔹اون روز ... همون جا توی در ایستادم ... فقط نگاهش می کردم ... با اون دست های زخم و پوست کن شده داشت کهنه های زینب رو می شست ... دیگه دلم طاقت نیاورد ...
🔹همین طور که سر تشت نشسته بود... با چشم های پر اشک رفتم نشستم کنارش ...
چشمش که بهم افتاد، لبخندش کور شد ...
- چی شده؟ ...
چرا گریه می کنی؟ ...🙄
🔹تا اینو گفت خم شدم و دست های خیسش رو بوسیدم ... خودش رو کشید کنار ...
- چی کار می کنی هانیه؟ دست هام نجسه!
🔸 نمی تونستم جلوی اشک هام رو بگیرم ... مثل سیل از چشمم پایین می اومد ...
- تو عین طهارتی علی ...
عین طهارت ...
هر چی بهت بخوره پاک میشه ... آب هم اگه نجس بشه توی دست تو پاک میشه ... 😭
🔸من گریه می کردم ... علی متحیر، سعی در آروم کردن من داشت... اما هیچ چیز حریف اشک های من نمی شد...
📝(نوشته همسر وفرزند شهید سیدعلی حسینی)🥀
🦋کانال بهشت شهدا:
https://eitaa.com/behshtshohada💝
🦋💐💚💐💐💚💐🦋
رمان شب #بدون_تو_هرگز 14
"عشق تحصیل"😌
🔷 یه بار زینب، شش هفت ماهه بود، علی رفته بود بیرون، داشتم تند تند همه چیز رو تمییز می کردم که تا نیومدنش همه جا برق بزنه😍
🔸 نشستم روی زمین، پشت میز کوچیک چوبیش ...📚
چشمم که به کتاب هاش افتاد، یاد گذشته افتادم 😌
عشق کتاب و دفتر و گچ خوردن های پای تخته ... توی افکار خودم غرق شده بودم که یهو دیدم خم شده بالای سرم ...
حسابی از دیدنش جا خوردم و ترسیدم ... چنان از جا پریدم که محکم سرم خورد توی صورتش !!!
🔸حالش که بهتر شد با خنده گفت ... عجب غرقی شده بودی... نیم ساعت بیشتر بالای سرت ایستاده بودم 😊
منم با دل شکسته ... همه داستان رو براش تعریف کردم...
چهره اش رفت توی هم ... همین طور که زینب توی بغلش بود و داشت باهاش بازی می کرد ... یه نیم نگاهی بهم انداخت ...
🔸 چرا زودتر نگفتی؟ ... من فکر می کردم خودت درس رو ول کردی ...🙄 یهو حالتش جدی شد ... سکوت عمیقی کرد ...
- می خوای بازم درس بخونی؟ ☺️
🔸 از خوشحالی گریه ام گرفته بود ... باورم نمی شد ... یه لحظه به خودم اومدم ...
- اما من بچه دارم ؛ زینب رو چی کارش کنم؟🙄
- نگران زینب نباش، اگه بخوای کمکت می کنم.👌🏼
🔸ایستاده توی در آشپزخونه، ماتم برد ... چیزهایی رو که می شنیدم باور نمی کردم ... گریه ام گرفته بود ... برگشتم توی آشپزخونه که علی اشکم رو نبینه ...
🔸 علی همون طور با زینب بازی می کرد و صدای خنده های زینب، کل خونه رو برداشته بود .
🔷خودش پیگیر کارهای من شد ... بعد از 3 سال ... پرونده ها رو هم که پدرم سوزونده بود ... کلی دوندگی کرد تا سوابقم رو از ته بایگانی آموزش و پرورش منطقه در آورد.
مدرسه بزرگسالان ثبت نامم کرد ...
💢اما باد، خبرها رو به گوش پدرم رسوند ... هانیه داره برمی گرده مدرسه!!!
📝(نوشته همسر وفرزند شهید سیدعلی حسینی)🥀
🦋کانال بهشت شهدا:
https://eitaa.com/behshtshohada💝
🕗 #وقت_سلام
هرچه را آموختم از کودکی... نام تو بود
یا رضا گفته فقط طفل دبستان شما
جای درس و مشق خواندن... گنبدت را میکِشم
دفتر من پُر شد از عکسِ شبستان شما
با یک سلام زائر آقا شوید✋
اللهّـــمَ صَلّ عَلي عَلي بنْ موسَي الرّضـا المرتَضی، الامــام التّقي النّقي و حُجَّّتكَ عَلي مَنْ فَــوقَ الارْضَ و مَن تَحتَ الثري الصّدّيق الشَّهيد صَلَوةً كثيرَةً تامَة زاكيَةً*
*مُتَواصِلــةً مُتَواتِـــرَةً مُتَرادِفَـــه كافْضَل ماصَلّيَتَ عَلي اَحَدٍ مِنْ اوْليائِك*َ 🍀
🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊
#هر_خانواده_معرف_یک_شهید
#بهشت_شهدا
#اَلَّلهُمعجِّللِوَلیِڪَالفرَج
https://eitaa.com/behshtshohada
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹