eitaa logo
بهشت شهدا🌷
145 دنبال‌کننده
1.6هزار عکس
726 ویدیو
15 فایل
🌟 پیغمبر اکرم(صلى الله علیه وآله):  «یَشفَعُ یَوْمَ الْقِیامَةِ الأَنْبِیاءُ ثُمَّ الْعُلَماءُ ثُمَّ الشُّهَداءُ»؛ (روز قیامت نخست انبیاء شفاعت مى کنند سپس علما، و بعد از انها شهدا) #هر_خانواده_معرف_یک_شهید 🌷خادم الشهدا @Maedehn313 @z_h5289
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💫 ✨✨✨✨✨✨ 💫صفحه_۲۱۰ 🌷هر روز یک صفحه از هدیه به شهدا🌷 ✏️ توصیه مهم حضرت آیت‌الله خامنه‌ای: حتّی روزی نیم صفحه، روزی یک صفحه بخوانید، امّا ترک نشود. در دنیای اسلام هیچ کس نباید پیدا بشود که یک روز بر او بگذرد و آیاتی از قرآن را تلاوت نکند. 🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷 السَّلامُ عَلَیْکَ یا ثارَاللهِ وَابْنَ ثارِهِ https://eitaa.com/behshtshohada 🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
رفیقش می‌گفت: تو تهران یه بار یه خانمی که وضع خوبی هم نداشت از عباس آدرس پرسید، عباس تا وقتی که آدرس رو کامل گفت، سرش پایین بود، تا حدی که خانومه صداش در اومد و گفت بابا یه دقیقه منو نگاه ببینم چی میگی! بعدش من به عباس گفتم: چرا یه لحظه نگاهش نکردی؟! اینجور جوابمو داد: حَظّ و لذتی که تو نگاه نکردن به هست، تو بقیه عبادت ها نیست...! ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ 🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷 السَّلامُ عَلَیْکَ یا ثارَاللهِ وَابْنَ ثارِهِ https://eitaa.com/behshtshohada 🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
▪️آیین معنوی خطبه خوانی و سیاه پوش کردن ضریح مطهر به مناسبت شهادت کریمه اهل بیت سلام الله علیها ▪️◾️◼️◾️▪️ کانال رسمی آستان مقدس حضرت فاطمه معصومه سلام الله علیها @astanqom
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
بهشت شهدا🌷
🦋🦋🦋🦋🦋🦋🦋 #رویای_نیمه_شب ❣قسمت هشتاد و شش ✨ابوراجح را هیچ وقت مثل آن روز بعداز ظهر، خوشحال ندیده ب
🦋🦋🦋🦋🦋🦋🦋 ❣قسمت هشتاد و هشت ✨ابوراجح به نفس نفس افتاده بود و سعی می کرد از سرعتش کم نشود. من هم دست بردار نبودم. 🍁وقتی آن حضرت به دادِ کسی چون اسماعیل هرقلی می رسند و جراحت پایش را شفا می دهند، طبیعی است انتظار داشته باشیم به یاد ده ها شیعه ای باشند که در سیاه چال های خوفناک گرفتارند. _شکی نیست که آن حضرت به فکر ما هستند و دعاهایشان، بسیاری از خطرهای مهلک را از ما دور می کند. اگر حمایت و دعاهای ایشان نبود، شیعیان به دست امثال مرجان صغیر از بین رفته بودند. همان طور که برایت تعریف کردم، اسماعیل هرقلی در شرایط دشوار و ناگواری قرار گرفته بود. سیدبن طاووس او را به جراحان حله و بغداد نشان داد. آنها گفتند نمی شود برایش کاری کرد. در آن وضعیت، اسماعیل فهمید که مداوا و نجات جانش تنها به دست خداست و بس. به جای بازگشت به حله، به سامرا رفت و با چنان معرفت و همتی، امام زمان را در درگاه الهی، واسطه قرار داد که آن حضرت با اذن خداوند به کمکش شتافتند. از کنار کاروان کوچکی از شتران گذشتیم. نفس های صدا دار ابوراجح، رشته صحبتش را مرتب قطع می کرد. بنیه ضعیفی داشت. _اگر دقت کرده باشی، می بینی که شفای اسماعیل هرقلی، مسأله ای شخصی و خصوصی نیست. بسیاری از مردم با دیدن آن معجزه، به پیروان امام زمان پیوستند و برای شیعیان هم قوت قلبی شد که فکر نکنند امامشان آنها را فراموش کرده. دشمنان شیعه، ما را ملامت می کنند که شما اگر امام و پیشوایی دارید و زنده است، چرا به فکرتان نیست و کمکتان نمی کند. معجزه های غیر قابل تردیدی مثل شفا یافتن اسماعیل هرقلی، جواب دندان شکنی است به یاوه های آنان. دست ابوراجح را گرفتم. مجبور شد بایستد. _طبق قولی که داده ام باید به دارالحکومه بروم. قنواء لابد اسب ها را آماده کرده و منتظر من است. اگر به او قول نمی دادم نمی توانستم به سیاه چال بروم. پیشانی ام را بوسید و گفت: اگر پرهیزکار باشی، خدا کمکت می کند. این کار که تمام شد، به مسجد می روم و برایت دعا می کنم. تو امروز دل امام زمان(عجل الله تعالی فرجه) را شاد کرده ای. امیدوارم با دعا و عنایت آن حضرت، تو نیز به مقصودت برسی و کامیاب شوی! به طرف دارالحکومه که می رفتم، در پوست خودم نمی گنجیدم. دلم می خواست روزهایی که بین من و جمعه، فاصله انداخته بودند، هر چه زودتر بگذرند و مرا با جمعه تنها بگذارند. 【السّلام ؏َــلیکَ یــآصــآحب الزمـــ‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌❀ــآن】 ﷻ 💝💍https://eitaa.com/behshtshohada💍💝
🦋🦋🦋🦋🦋🦋🦋 قسمت هشتاد و نه ✨ناهارمان ماهی بود. امّ حباب آن را عالی درست می کرد. هر وقت مهمان داشتیم، با دست پخت او، سرمان را بالا می گرفتیم. 🍁سر سفره، زیتون پرورده و ترشی مخصوص ام حباب بود. کم غذا خوردم. او ناراحت شد. _گربه از این بیشتر غذا می خورد. پدربزرگ گفت: اگر قرار است ناهاری شاهانه در دارالحکومه بخوری، بگو ما هم بیاییم! از ظرف شربت خرما و انگور، کمی نوشیدم. _با شکم پر که نمی توانم به سوارکاری بروم. _مبارک است! نمایش تمام شد؟ نوبت به سوار کاری رسید؟ ام حباب گفت: چه عیب دارد! قنواء می خواهد به شوهر آینده اش نشان دهد که سوار کار قابلی است. هنوز از دعوت ابوراجح حرفی نزده بودم. _موضوع قنواء و سوارکاری مهم نیست. مهم این است که برای روز جمعه به مهمانی دعوت شده ایم. _مهمانی حاکم؟ سر تکان دادم. _حاکم خرواری چند است! ام حباب گفت: باید بگردم لباس مناسبی برای خودم آماده کنم. راستی، نگفتی کی دعوتمان کرده. _ابوراجح دعوتمان کرده. پدربزرگ تکیه داد و نفس راحتی کشید. _خدا را شکر! حال و حوصله رفتن به دارالحکومه را ندارم، اما رفتن به خانه ابوراجح و مصاحبت با او برایم شیرین و لذت بخش است. ام حباب لب ورچید و گفت: حیف شد! من نمی توانم بیایم. همه اش تقصیر این آقاست. به من اشاره کرد. پدربزرگ با بدگمانی گفت: مثل اینکه اتفاقاتی افتاده که من خبر ندارم! _آن روز که حالم خوش نبود و در خانه ماندم، ام حباب بیچاره را به خانه ابوراجح فرستادم تا خبری از ریحانه برایم بیاورد. حالا اگر ریحانه و مادرش، ام حباب را با ما ببینند، می فهمند که من او را به آنجا فرستاده بودم. آن وقت ابوراجح متوجه می شود که من به دخترش علاقه دارم و از اینکه ما را به خانه اش دعوت کرده، پشیمان می شود. ام حباب گفت: حالا تا روز جمعه! از این ستون تا آن ستون فرج است. یک سیب را بالا می اندازی، صدتا چرخ می خورد تا پایین بیاید. باید ببینیم روزگار چه در آستین دارد. شاید خدا خواست و من هم آمدم و ریحانه را همانجا از پدرش برایت خواستگاری کردیم. به او گفتم: در عمرم زنی به سادگی تو ندیده ام. برای رضای خدا، حرف که می زنی، کمی هم فکر کن! ام حباب قهر کرد و پشت به من نشست. _خجالت نکش! حرف دلت را بزن. یک بار بگو من خُل و چلم! در جمع کردن سفره کمکش کردم تا از دلش درآورم. فایده ای نداشت. پدربزرگ پیش از آنکه برای استراحت به اتاقش برود، گفت: توی این دو هفته، روزی هزار بار از خدا خواسته ام که ابوراجح و خانواده اش را به راه راست هدایت کند. خدا می داند چقدر دلم می خواهد روزی به خانه اش برویم که میان ما و او هیچ جدایی و فاصله ای در مذهب و اعتقاد نباشد! افسوس! این ها آرزوهای قشنگی است که بعید است شاهد انجامش باشیم. ام حباب که گوش ایستاده بود، گفت: تو چرا این طور حرف می زنی ابونعیم! این چیزها که برای خدا کاری ندارد. برای او از آب خوردن هم راحت تر است. خندیدم و گفتم: چه می گویی ام حباب! خدا که مثل ما آب نمی خورد. پدربزرگ خندید، اما ام حباب نگاه تندی به من انداخت و به آشپزخانه رفت. قهر که می کرد، جانِ آدم را به لبش می رساند تا آشتی کند. ادامه دارد... 【السّلام ؏َــلیکَ یــآصــآحب الزمـــ‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌❀ــآن】 ﷻ 💝💍https://eitaa.com/behshtshohada💍💝
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🏴 شعرخوانی سید حمیدرضا برقعی در رثای حضرت فاطمه معصومه سلام الله علیها ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ 🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷 السَّلامُ عَلَیْکَ یا ثارَاللهِ وَابْنَ ثارِهِ https://eitaa.com/behshtshohada 🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
🕗 ارباب ما تو هستی و سلطان ما تویی خورشید مشرقی خراسانِ ما تویی رازی میان چشم تر و گنبد طلاست آقا دلیل چشمِ گریان ما تویی با یک سلام زائر آقاشوید✋ اللهّـــمَ صَلّ عَلي عَلي بنْ موسَي الرّضـا المرتَضی، الامــام التّقي النّقي و حُجَّّتكَ عَلي مَنْ فَــوقَ الارْضَ و مَن تَحتَ الثري الصّدّيق‌ الشَّهيد صَلَوةً كثيرَةً تامَة زاكيَةً* *مُتَواصِلــةً مُتَواتِـــرَةً مُتَرادِفَـــه كافْضَل ماصَلّيَتَ عَلي اَحَدٍ مِنْ اوْليائِك*َ 🍀 🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊 https://eitaa.com/behshtshohada 🌹🌹🌹🌹🌹🌹
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
علی فانی - دعای فرج.mp3
3.91M
🕘❤️ 🎤 علی 🗓روز_بیست وسوم 🔮『هر زمان جوانۍ دعاےفرج‌مهدے(عج) رازمزمہ ڪند...همزمان‌ (عج)‌ دست‌هاے مبارڪشان رابہ سوے آسمان‌ بلند میکنند و‌ براے آن ‌جوان‌ دعا میفرمایند؛چہ خوش‌ سعادتند ڪسانی‌ڪہ حداقل‌ روزے یڪبار را زمزمہ مۍڪنند:)』 به‌نیّٺ ‌مےخوانیم 🌱 📿چله ی 🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷 السَّلامُ عَلَیْکَ یا ثارَاللهِ وَابْنَ ثارِهِ https://eitaa.com/behshtshohada 🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
💝بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ💝 ششمین دوره چله توسل و هدیه صلوات بر شهدا 🕊️🌷🕊 🔰امروز دوشنبه ۲۴ مهر۱۴۰۳ 💐 « بیست وچهارمین » روز چله صلوات ،زیارت عاشورا و توسل به شهدا 💐 🏴مصادف با سالروزشهادت حضرت فاطمه معصومه(علیها السلام )🏴 🌷 شهید والامقام 🥀لبیک حق:۲۴سالگی ♦️مزار:بهشت زهرا(علیها السلام) قطعه:۲۶ ردیف:۲۹ شماره:۵۲ ‌ 🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷 السَّلامُ عَلَیْکَ یا ثارَاللهِ وَابْنَ ثارِهِ https://eitaa.com/behshtshohada 🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
🌹🕊زیارتنامه‌ی شهدا🕊🌹 🤲بسم رب الشهدا و الصدیقین اَلسَّلامُ عَلَیکُم یَا اَولِیاءَ اللهِ وَ اَحِبّائَهُ ، اَلسَّلامُ عَلَیکُم یَا اَصفِیَآءَ اللهِ وَ اَوِدّآئَهُ ، اَلسَلامُ عَلَیکُم یا اَنصَارَ دینِ اللهِ ، اَلسَلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ رَسُولِ اللهِ ، اَلسَلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ اَمیرِالمُومِنینَ ، اَلسَّلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ فاطِمَةَ سَیِّدَةِ نِسآءِ العالَمینَ ، اَلسَّلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ اَبی مُحَمَّدٍ الحَسَنِ بنِ عَلِیٍّ الوَلِیِّ النّاصِحِ ، اَلسَّلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ اَبی عَبدِ اللهِ ، بِاَبی اَنتُم وَ اُمّی طِبتُم ، وَ طابَتِ الاَرضُ الَّتی فیها دُفِنتُم ، وَفُزتُم فَوزًا عَظیمًا ،فَیا لَیتَنی کُنتُ مَعَکُم فَاَفُوزَمَعَکُم 🌹🕊🌹🕊🌹🕊🌹🕊🌹🕊 💐💐 🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊 https://eitaa.com/behshtshohada https://eitaa.com/behshtshohada 🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌹 یکی از شهدایی است که پیکرش در دو مزار به خاک شد 😔بخشی از پیکر در تهران 😞و بخشی در منطقه بازی دراز در غرب کشور.  🌾محسن حاجی بابا ۱۶ بهمن سال ۱۳۳۷ در خانواده‌ای مذهبی در محله نیروی هوایی تهران به دنیا آمد. 🍃هوش بالای او باعث شد تا به عنوان شاگرد اول مدارس زبانزد خاص و عام باشد. وی همزمان با تحصیل، در جلسات مذهبی و محافل قرآن شرکت می‌ کرد و به عنوان عضو فعال و جدی مسجد قدس که امامت آن را آیت الله مرحوم محمد امامی کاشانی به عهده داشت، شناخته می‌شود. ************ 🌾محسن جزو اولین سربازانی بود که به دستور امام خمینی (ره) از پادگان فرار کرد. — پس از انقلاب و در سال ۱۳۵۸ از بین ۴۰۰ داوطلب کنکور پزشکی، رتبه چهار را کسب کرد 🌾 اما به پدرش گفت که می‌خواهد پاسدار شود. بعد از شروع جنگ تحمیلی حاجی بابا برای دفاع از دین و وطن وارد مناطق عملیاتی شد و فرماندهی محور سرپل ذهاب را برعهده گرفت. *************** فتح بازی دراز به روایت شهید 🌾شهید حاجی بابا و همرزمانش در فتح ارتفاعات بازی دراز اوج ایثار، فداکاری و شهامت را به نمایش گذاشتند. وی درباره این عملیات در مصاحبه با مجله پیام انقلاب گفت:⚡️ برای فتح ارتفاعات بازی دراز، به اتفاق چند تن دیگر از فرماندهان سپاه، طرح همه جانبه و گسترده‌ای تهیه کردیم که لازمه آن، ★فداکاری و ایثار★ در سخت ترین و کمترین امکانات بود. در این عملیات موفق شدیم از پشت ارتفاعات بازی دراز عکس و فیلم تهیه کنیم که به شناسایی‌های بعدی کمک کرد. ⚡️این عملیات از چند محور شروع شد و دلیل موفقیت نیز تا حدودی الحاق تمام محورها با یکدیگر بود که دشمن فکر نمی‌کرد بتوانیم از این ارتفاعات در هم پیچیده بالا برویم. ************** 🌾به گفته حاجی بابا «جالب این است که اگر به ارتفاعات دقیق نگاه کنیم، صخره ها طوری است که حتی کوهنوردها هم نمی‌توانستند در مدتی که ما رفتیم، بالا بروند و این امر محقق نشد، مگر به مدد الهی که ما را به آن ارتفاعات کشاند. ★این امدادهای غیبی محسوس به نیروهای عمل کننده، روحیه می‌داد و حالت معنوی عملیات را به حدی بالا می‌برد که در سخت ترین شرایط، به نیایش و خواندن دعای توسل مشغول بودند. امداد نیروهای غیبی و فرماندهی امام زمان(عج ) در عملیات کاملاً محسوس بود». ******-*****-**** آرزوی محسن چیزی جز شهادت نبود 🌹🍃مهدی مرندی از همرزمان شهید حاجی بابا گفت: شهید انس و الفتی مثال زدنی با قرآن داشت. همیشه می‌خواند. تنها چیزی که به هیچ کس هدیه نمی‌داد انگشتری بود که از مادرش به یادگار مانده بود، به من می‌گفت می‌خواهم به گونه‌ای شهید شوم که حتی تکه‌های بدنم را نتوانند جمع آوری کنند. **************** 🌹🍃سرهنگ حیدر بهرامیان از راویان دفاع مقدس هم به نقل از حسین خدابخش از دوستان شهید بابایی گفت: آرزوی محسن چیزی جز شهادت نبود. او وقتی می‌بیند که دوستانش شهید شده‌اند، به حسین گفته بود، دعا کن با گلوله توپ شهید بشویم. زیرا اگر در این دنیا بسوزیم، می‌توانیم مطمئن شویم که خداوند گناهانمان را بخشیده است. https://eitaa.com/behshtshohada
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
ماندگار شدن شهید حاجی بابایی در غربت جبهه‌های غرب 🌾مهدی حاجی‌بابا برادر شهید گفت: جبهه غرب و شمال غرب به نسبت جبهه جنوب خیلی مظلوم بود. اگر قرار بود امکاناتی به جبهه‌ها ارسال شود، بیشتر به جبهه جنوب اعزام می‌شد؛ چراکه آنجا عملیات و درگیری‌های سنگینی رخ می‌داد. 🌾محسن بعد از گذراندن دوره‌های فرماندهی در پادگان امام حسین (ع) به خواسته سردار داورزنی که فرماندهی هنگ پادگان را برعهده داشت، آنجا می‌ماند و آموزش نیروها را برعهده می‌گیرد. 🌾وی افزود: بعد که جنگ شروع می‌شود، یکی از نیروها از غرب می‌آید و کمبودها و غربت جبهه‌های غرب را به شهید حاجی‌بابا می‌گوید. او هم به آنجا می‌رود و چون مظلومیت‌های غرب را می‌بیند، تصمیم می‌گیرد همان جا بماند. 🍃از پادگان امام حسین (ع) با او تماس می‌گیرند و از محسن می‌خواهند برگردد و به آموزش نیروها ادامه دهد ولی او در پاسخ می گوید «اینجا بیشتر به وجود من نیاز است» و همان جا می‌ماند. *************** 🌾برادر شهید حاجی بابا ادامه داد: به‌طور کلی جبهه‌های غرب، فرماندهان و رزمندگانش غریب هستند. 🌹شهید حاجی‌بابا تمایل داشت گمنام بماند، حتی برای شهادتش وصیت کرده بود بدون تشریفات تشییع و دفن شود. همینطور هم شد. 😔 فقط مراسم تشییع او در کرمانشاه از سوی ستاد ارتش با تشریفات برگزار شد. بعد از انتقال پیکر محسن به تهران مراسم تشییع و دفن در نهایت سادگی برپا شد. 🥀وی افزود: بعد از شهادت برادرم به همراه باقیمانده پیکرش که کوچک‌تر از یک کودک دوساله بود، به تهران برگشتیم و او را در قطعه ۲۶ بهشت زهرا (س) دفن کردیم 😔 اما چند روز بعد که حسین خدابخش مسئول پشتیبانی می‌رود تا ماشین سوخته آن‌ها را بیاورد، متوجه می‌شود قطعه‌هایی از پیکر یک شهید زیر صندلی ماشین جامانده است. 🩸از روی انگشتر برادرم متوجه می‌شوند که باقیمانده پیکر متعلق به اوست. این انگشتر متعلق به مادرمان بود که پیوند عاطفی زیادی بین ایشان و حاج محسن برقرار بود. 🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀 🌾مهدی حاجی بابا اضافه کرد: آن موقع مادرمان به تازگی مرحوم شده بود و برادرم هم به خاطر علاقه زیادی که به مادر داشت، انگشترش را همیشه به دست داشت. 🌹خلاصه بعد از شناسایی باقیمانده پیکرش، او را در محل قرارگاه فرماندهی اش بر جاده به خاک می سپارند. اکنون در آنجا روستایی به وجود آمد و مردم آن منطقه به این شهید بزرگوار ارادتی خاص دارند و هر سال زائران راهیان‌نور بر سر یادمان این شهید برای زیارت می‌روند. 🌾وی افزود: در مقطعی که شهید حاجی‌بابا در جبهه‌های غرب حضور داشت، عملیات‌های متعددی مثل بازی دراز، مطلع الفجر انجام گرفت. شهدایی مثل 🌹اصغر وصالی 🌹 محسن وزوایی 🌹 علیرضا موحددانش 🌹و غلامعلی پیچک همگی از دوستان و همرزمان بودند. من به شهید محسن حاجی‌بابا لقب مظلوم غرب را می‌دهم. 🌹🍃همزمان با سالروز عملیات بازی دراز و با حضور جمعی از فرماندهان نظامی و خانواده شهدا، ۲ بوستان ورودی شهر سرپل ذهاب در سال ۱۴۰۱ به نام ۲ شهید حماسه‌ساز عملیات بازی دراز نامگذاری شد. یکی از این بوستان‌ها به نام پیچک و دیگری به نام حاجی بابا نامگذاری شد. 🥀🥀🥀🥀🥀🥀 چگونگی شهادت: 🥀🩸سر انجام این عاشق صادق و لایق كه سر در گرو محبوب نهاده بود ، در ۲۲ اردیبهشت1361 در جبهه سر پل ذهاب به همراه 🌹شهیدان و با اصابت گلوله مستقیم تانک به شهادت رسید و به آرزوی قلبی خود ناےل آمد😭 https://eitaa.com/behshtshohada
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌹شهادت سوسولی فایده نداره! 🩸«» روز قبل شهادتش به دوست خود حسین گفت: «این‌جور شهادت که یک تیر به آدم بخوره؛ آدم کشته بشه، من بهش میگم شهادت سوسولی، شهادت سوسولی فایده نداره». 🩸حسین نیز در پاسخ به او گفت: «خوب چه فرقی می‌کنه؛ اینم شهادت است دیگر»؛ اما محسن جواب داد: «می‌دانی ... 🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷 السَّلامُ عَلَیْکَ یا ثارَاللهِ وَابْنَ ثارِهِ https://eitaa.com/behshtshohada 🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا