eitaa logo
بهشت شهدا🌷
144 دنبال‌کننده
1.6هزار عکس
733 ویدیو
15 فایل
🌟 پیغمبر اکرم(صلى الله علیه وآله):  «یَشفَعُ یَوْمَ الْقِیامَةِ الأَنْبِیاءُ ثُمَّ الْعُلَماءُ ثُمَّ الشُّهَداءُ»؛ (روز قیامت نخست انبیاء شفاعت مى کنند سپس علما، و بعد از انها شهدا) #هر_خانواده_معرف_یک_شهید 🌷خادم الشهدا @Maedehn313 @z_h5289
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💝بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ💝 هفتمین دوره چله توسل و هدیه صلوات بر شهدا 🕊️🌷🕊 🔰امروز چهارشنبه ۱۶ آبان۱۴۰۳ 💐 « چهارمین » روز چله صلوات ،زیارت عاشورا و توسل به شهدا 🌷شهید والامقام 🩸دانش آموز 🏴لبیک حق:۱۴سالگی ❣مزار:روستای ثارالله ،بهبهان 🌷🕊🌷🕊🌷🕊 السَّلامُ عَلَیْکَ یا ثارَاللهِ وَابْنَ ثارِهِ https://eitaa.com/behshtshohada 🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
🌹🕊زیارتنامه‌ی شهدا🕊🌹 🤲بسم رب الشهدا و الصدیقین اَلسَّلامُ عَلَیکُم یَا اَولِیاءَ اللهِ وَ اَحِبّائَهُ ، اَلسَّلامُ عَلَیکُم یَا اَصفِیَآءَ اللهِ وَ اَوِدّآئَهُ ، اَلسَلامُ عَلَیکُم یا اَنصَارَ دینِ اللهِ ، اَلسَلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ رَسُولِ اللهِ ، اَلسَلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ اَمیرِالمُومِنینَ ، اَلسَّلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ فاطِمَةَ سَیِّدَةِ نِسآءِ العالَمینَ ، اَلسَّلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ اَبی مُحَمَّدٍ الحَسَنِ بنِ عَلِیٍّ الوَلِیِّ النّاصِحِ ، اَلسَّلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ اَبی عَبدِ اللهِ ، بِاَبی اَنتُم وَ اُمّی طِبتُم ، وَ طابَتِ الاَرضُ الَّتی فیها دُفِنتُم ، وَفُزتُم فَوزًا عَظیمًا ،فَیا لَیتَنی کُنتُ مَعَکُم فَاَفُوزَمَعَکُم 🌹🕊🌹🕊🌹🕊🌹🕊🌹🕊 💐💐 🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊 https://eitaa.com/behshtshohada https://eitaa.com/behshtshohada 🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🇮🇷دانش‌آموز شهید 🌹🍃پنجم مرداد سال 1348 در روستای ثارالله شهر تشان از توابع شهرستان بهبهان چشم به جهان گشود 🍃و در نوجوانی همراه با دیگر رزمندگان اسلام راهی جبهه شد. 🥀وی پس از حضور در جبهه‌های حق علیه باطل در تاریخ هشتم اسفندماه سال 1362 در جزیره مینو شهد شیرین شهادت را نوشید و به آسمان پرکشید. 🌹شهید سید صفدر تقوی‌خصال در سن 14 سالگی در عملیات خیبر به فیض شهادت نائل آمد و پیکر پاکش پس از انتقال از جبهه و تشییع، در گلزار شهدای زادگاهش روستای ثارالله شهر تشان آرام گرفت 🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷 السَّلامُ عَلَیْکَ یا ثارَاللهِ وَابْنَ ثارِهِ https://eitaa.com/behshtshohada 🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
📜وصیت‌نامه 🇮🇷دانش آموز شهید 🌹تولد: ۸/۱۲/۱۳۴۸ ـ 🥀 شهادت: ۸/۵/۱۳۶۲ بسم الله الرحمن الرحیم 🌹🍃مومنان باید در راه خدا با آنانکه حیات مادی را بر آخرت برگزیدند جهاد کنند و هرکس در جهاد در راه خدا کشته شد یا فاتح گردید زود باشد که او را اجری عظیم دهیم» (قرآن کریم) 🌹🍃ای خدای مهربان و ای معشوق عاشقان پیداست که من نتوانستم بنده‌ای خدمتگزار باشم و بتوانم درست فرامین و دستورهای تو را به جا آورم. 🍃ای خدای مهربان من آنقدر گناه دارم که خجالت می کشم با بدن سالم سالم، بیایم ولی رهبرم با بدنی آغشته بخون و تکه تکه بیاید. 🍃بار پروردگارا گرچه من لیاقت شهادت را ندارم ولی تو رحمان هستی و نا امید از لطف تو نیستم. 🍃 زیرا خودت فرمودی «من عشقنی عشقته و من عشقته قتله و من قتله». هر کس بمن عشق ورزد عاشقش می شوم و آنوقت معشوقم را می کشم و خونبهایش خودم هستم. 🍃ای خدای مهربان این جان ناقابل را قبول فرما و مرا با شهدای کربلا محشور فرما . 🌹🍃پدر مادر عزیزم و برادران و خواهران مهربان گرچه نتوانستم حق شما را ادا نمایم عذر می‌خواهم به‌خصوص پدر و مادر من. حتی نتوانستم ادای حق یک روز شما را به‌جا آورم. خواهش می‌کنم برایم گریه نکنید و می‌خواهم که از شما سؤال کنم که آیا دوست نداشتید که فرزندتان به آن چیزی که دوست داشت برسد؟ البته که اینطور نیست. 🍃 اما ای مردم مسلمان! گرچه من نتوانستم خدمتی به شما بکنم، اما از شما می خواهم در اطاعت از امام و یاری مستضعفین بیشتر تلاش نمائید. 🌾 همانطور که قرآن می فرماید: «و مالکم لا تقاتلون فی سبیل الله و المستضعفین من الرجال و النساء و الولدان». 🌾چرا در راه خدا و آن مردم بیچاره از زن و مرد و کودک قیام نمی ‌کنید و شما جهادکنندگان در راه خدا باشید و امام را دعا کنید که چشم امید همه به اوست. 🌹🍃ای خانواده گرامی صبر کنید و در مصیبت من گریه نکنید و هرکس طلب از من طلب دارد آن را بپردازید و خواهش می‌کنم هر کس بر من حقی دارد مرا حلال کند. 🍃انشاء الله تعالی پیروزی نزدیک است و نابودی دشمنان اسلام صد در صد نزدیک است. 🌸روز محشر عاشقان را با قیامت کار نیست 🌸کار عاشق جز تماشای وصال یار نیست 🌸از سر کویش اگر سوی بهشتم می‌برند 🌸پای ننهم گر در آنجا وعدۀ دیدار نیست برادر حقیر شما: سید صفدر تقوی/. 🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷 السَّلامُ عَلَیْکَ یا ثارَاللهِ وَابْنَ ثارِهِ https://eitaa.com/behshtshohada 🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
AUD-20220716-WA0016.mp3
8.5M
🚩 زیارت عاشورا 🚩 ✅ با نوای استاد علی فانی 🌷ثواب آن هدیه به ارواح مطهر چهارده معصوم(علیهم السلام) ، شهید والامقام 🩸دانش آموز وشهدای مقاومت «لبیک یاحسین جانم» 🩸🍃🩸🍃🩸🍃🩸🍃🩸🍃 صلے‌الله‌علیڪ‌یا‌اباعبدللھ الـٰلّهُمَ؏َجــِّلِ‌لوَلــیِّڪَ‌اَلفــَرَج بحق‌ حضࢪٺ‌زینب‌ڪبرۍسلام‌الله‌علیها‌ 🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷 السَّلامُ عَلَیْکَ یا ثارَاللهِ وَابْنَ ثارِهِ https://eitaa.com/behshtshohada 🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
Mohsen Farahmand - Doaye Ahd.mp3
9.64M
🗓روز چهارم 💚 🟢هرکس چهل صبحگاه دعای عهد را بخواند، از یـــــــــاوران قائم ما باشید و اگــــــر پیش از ظهور آن حـضـرت از دنــیا برود، خدا او را از قــبـر بیرون آورد که در خدمت حضرت باشد و حق تعالی بر هر کــــلمه هزار حسنه به او کرامت فرماید. و هزار گناه از او محو ساخت. 🌸به نیت شهید 🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷 السَّلامُ عَلَیْکَ یا ثارَاللهِ وَابْنَ ثارِهِ https://eitaa.com/behshtshohada 🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
◀️ ما کوهِ درد، درمان تویی ما رعیت و، سلطان تویی پشت و پناهِ یک ایران، تویی آقایِ مهربونِ من، امام رضای مهربونم 🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷 السَّلامُ عَلَیْکَ یا ثارَاللهِ وَابْنَ ثارِهِ https://eitaa.com/behshtshohada 🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💫 ✨✨✨✨✨✨ 💫صفحه_۲۳۴ 🌷هر روز یک صفحه از هدیه به شهدا🌷 ✏️ توصیه مهم حضرت آیت‌الله خامنه‌ای: حتّی روزی نیم صفحه، روزی یک صفحه بخوانید، امّا ترک نشود. در دنیای اسلام هیچ کس نباید پیدا بشود که یک روز بر او بگذرد و آیاتی از قرآن را تلاوت نکند. 🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷 السَّلامُ عَلَیْکَ یا ثارَاللهِ وَابْنَ ثارِهِ https://eitaa.com/behshtshohada 🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🕊🌷 اگربنا بودآمریکا راسجده کنیم انقلاب نمیکردیم،ما بنده خدا هستیم و فقط برای او سجده می کنیم اگرمارا قطعه قطعه کنند و زیر تانک ها از بین ببرند ما قطعه قطعه بدنمان میگوید مرگ برآمریکا | ‎‎‌ 🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷 السَّلامُ عَلَیْکَ یا ثارَاللهِ وَابْنَ ثارِهِ https://eitaa.com/behshtshohada 🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
روایتی از کرامات باب الحوائج شهدای مدافع حرم 🌹بسم رب الشهدا و الصدیقین🌹 تیرماه ۹۹ بود.چندماهی می شد که درتکاپوی آمادگی برای آزمون کارشناسی ارشد بودم.استرس درس و کنکور از طرفی ،مشغله ذهنی بابت خواستگارانی که اخیرا به اوج خود رسیده بود از طرف دیگر. این اولین باری نبود که ذهنم درگیر مساله ازدواج میشد. ۷ سال درگیر ودار خواستگار های متعدد بودم و خسته از این داستانی که سرانجام نداشت .... .تقریبا همه ی دوستان اطرافیان و فامیل می دانستند، برای همه سوال بود :یعنی بین این همه خواستگار ،یک نفر نیست که موردِ قبولِ توباشه؟؟ اما... واقعا نبود نمیشد که نمیشد. خانواده ام را خسته کرده بودم. یک روز عصر،یکی از دوستانم عکس مزار یک شهید را برایم ارسال کرد و گفت به این شهید متوسل شو خیلی حاجت میده...به عکس مزار آن شهید خیره‌شدم اصلا به اسمش دقت نکردم... خیلی درگیر درس و کنکور بودم همچنین بخاطر شرایط بحرانی کرونا امکانش نبود که بر سر مزار ایشان بروم. پس از راه دور به او متوسل شدم گفتم ای شهید شما که پیش خدا آبرو داری میدانی چقدر عاصی شده ام.دیگر فکرم قد نمیدهد. انواع و اقسام چهله ها دعا ها و نذر و نیاز هارا انجام داده ام خودت برایم دعا کن تادر امر ازدواج تصمیم درستی بگیرم. به یک هفته نکشید که خانمی به منزلمان تماس گرفت.مثل همیشه قرارِ دیدار در منزل گذاشته شد یک سالی میشد که دیگر انگیزه ای درکار نبود... باخود میگفتم این یکی هم مثل موارد قبل به نتیجه نخواهد رسید... روز خواستگاری فرا رسید آقا پسر همراه مادر و خواهرشان تشریف آوردند.در همان دیدار اول گویی چراغ امید در دل من روشن شد. جلسات آشنایی بیشتر شد درکمال تعجب هرچه بیشتر پیش میرفتیم نقاط مشترک و کفویت بیشتری را در وجود یکدیگر حس میکردیم. منی که به همه گفته بودم یک سال زمان برای شناخت طرف مقابلم لازم دارم راضی شده بودم که بعد از ۲ ماه مراسم بله برون شکل بگیرد.ما باهم نامزد شدیم اما این تمام ماجرا نبود نامزدم بمن گفته بودند که ایشان هم برای ازدواجشان خیلی تلاش کرده و خواستگاری های متعددی رفته بودند اما جور نمیشد و گره کوری به آن افتاده بود یک روز نامزدم به من گفت می دانستی که من برای پیدا کردن تو به شهید(سجاد زبرجدی) متوسل شده ام؟ بارها به مزار ایشان رفتم و بالاخره حاجتم را گرفتم گفتم چه اسم آشنایی شهید ۸ سال دفاع مقدس هستند؟؟ گفتند خیر، شهید مدافع حرم هستند... جرقه ای در ذهنم روشن شد یاد آن شهیدی افتادم که دوستم قبلا عکس مزارش را برایم ارسال کرده بود. سریعا با دوستم تماس گرفتم و از او خواستم تا عکس مزار شهیدی که قبلا بمن معرفی کرده بود رادوباره برایم بفرستد وقتی عکس را برایم ارسال کرد با دیدن اسم زیبای شهید ( سجاد زبرجدی) اشک در چشمانم حلقه بست من چقدر فراموشکار بودم.... حال عجیب و غیر قابل وصفی بودی شهیدی که حتی اسمش را تاآن لحظه نمیدانستم شهیدی که حتی بر سر مزارش نرفته بودم همان شهیدی بود که یک هفته قبل ازخواستگاری همسرم از من، به او متوسل شده بودم همان شهیدی بود ک واسطه ازدواج من و همسرم شده بود او برایم دعا کرده بود و حاجت مرا از خدا گرفته بود و از آن طرف نیز برای همسرم دعا کرده بود و حاجتش را از خدا گرفته بود. وقتی برای نامزدم تعریف کردم حالش بسیار منقلب شد حس و حال جفتمان خیلی عوض شد دیگر از انتخابم مطمئن شدم همسری که شهیدسجاد زبرجدی برایم انتخاب کرده بود بی شک بهترین همسر برایم بود... هرچه سریعتر مراسم عقد برگزار شد.حس و حال آن روزها قرین شده بود با یاد شهید سجاد زبر جدی عزیز عشق ما روز به روز به یمن وساطت این شهید و لطف خداوند بیشتر و بیشتر شد یک روز بعد از عقد دست در دست همسرم،بر سر مزار ایشان رفتیم و آنجا باهم عهد بستیم به عشق الهی و پاکی که سجاد واسطه اش بوده تا ابد پایبند بمانیم.🌹🌹 الحمدلله به لطف خدا ۲سال از یکی شدنمان میگذرد خیلی از حاجت هامون رو با توسل به شهید زبر جدی گرفتیم و خداوند یک فرزند دختر بما عنایت فرمود به نام فاطمه سلما. با آرزوی خوشبختی و عاقبت بخیر برای همه جوانان الحمدلله رب العالمین 🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷 السَّلامُ عَلَیْکَ یا ثارَاللهِ وَابْنَ ثارِهِ https://eitaa.com/behshtshohada 🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
بهشت شهدا🌷
🦋🦋🦋🦋🦋🦋🦋 #رویای_نیمه_شب ❣قسمت صدو سی و شش ✨به او خیره شدم و گفتم: خواهش می کنم از مُردن صحبت نکنی
🦋🦋🦋🦋🦋🦋🦋 ❣قسمت صدو سی و هفت ✨هاشم! هاشم! از خواب پریدم. همان صدا بود. ریحانه کنار بسترم نشسته بود. پدربزرگم چراغ در دست، کنارش ایستاده بود. 🍁برای لحظه ای این فکر از ذهنم گذشت که ای کاش بیدار نشده بودم! آیا ابوراجح از دنیا رفته بود؟ اما پدربزرگ داشت می خندید. _بیدارشو فرزندم! چشم هایم را مالیدم. نه، اشتباه نکرده بودم. پدربزرگم داشت بی صدا می خندید. به ریحانه نگاه کردم. لبخند می زد و از شادی اشک می ریخت. چقدر لبخندش زیبا بود! آرزو کردم کاش زمان می ایستاد تا او هم چنان با لبخندِ امیدآفرینش نگاهم کند! چشمانش فروغ عجیبی داشت. انگار اشکش با شیرینی و عشق آمیخته بود. حتی در کودکی او را آنقدر خوشحال ندیده بودم. نمی توانستم چشم از او بردارم. آرام آرام راست نشستم و با خنده گفتم: چه جالب، دارم خواب می بینم که از خواب بیدار شده ام! ریحانه بی آنکه لبخند پر مهرش را پنهان کند، گفت: تو واقعا بیدار شده ای. _اما شما دارید می خندید. خوشحال هستید. مگر می شود؟! _می بینی که. _حال پدرتان چطور است؟ دو قطره اشک در پرتو چراغ درخشید و از گونه هایش روی چادرش افتاد. _حالش کاملا خوب است. همان طور که در خواب دیده بودم. دراز کشیدم و گفتم: حالا دیگر مطمئن شدم که دارم خواب می بینم. دلم می خواهد این خواب خوش، چند ساعتی ادامه پیدا کند. مدت ها بود کابوس می دیدم. خدا را شکر که یک بار هم شده، دارم خواب های قشنگ می بینم! فقط می ترسم یکی بیاید و بیدارم کند. پدربزرگ دستم را گرفت و کشید. _برخیز! از خستگی داری مُهمل می گویی. مجبورم کرد بنشینم. ریحانه با پشت انگشت، اشکش را پاک کرد و گفت: برخیزید برویم تا با چشمان خودتان ببینید؛ هر چند باور کردنی نیست! ایستاد. از اتاقی که ابوراجح در آن بود، صدای صلوات به گوش رسید. پدربزرگ دوباره دستم را کشید و کمکم کرد تا بایستم. فکرم از کار افتاده بود. مرتب سر تکان می دادم و به ذهنم فشار می آوردم تا بفهمم خوابم یا بیدار. _اگر من بیدارم، درست شنیدم که گفتید حال پدرتان کاملا خوب است؟ شادی ریحانه آن چنان بود که نمی توانست جلو لبخند و اشکش را بگیرد. بالاترین آرزوی من آن بود که او را چنین خوشحال ببینم. _بله، پدرم هیچ وقت به این خوبی و سلامتی نبوده. ادامه دارد... 【السّلام ؏َــلیکَ یــآصــآحب الزمـــ‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌❀ــآن】 ﷻ 💝💍https://eitaa.com/behshtshohada💍💝
🦋🦋🦋🦋🦋🦋🦋 ❣قسمت صدو سی و هشت ✨پدربزرگ گفت: راست می گوید. باورش سخت است، ولی واقعیت دارد. 🍁_پس من بیدارم و حال ابوراجح هم خوب است و شما برای همین خوشحال هستید؟ ریحانه گفت: بیایید برویم تا ببینید. کم کم از بهت و حیرت بیرون می آمدم و در گرمی شادی فرو می رفتم. _صبر کنید! چطور این اتفاق افتاده؟ او که حالش وخیم بود. آن همه شکستگی، جراحت، کبودی... ریحانه گفت: باید خودتان بدانید. مگر شما نبودید که از پدرم خواستید از امام زمان(عجل الله تعالی فرجه) شفا بخواهد؟ _امام زمان؟ سوزش جوشیدن اشک را در چشمانم احساس کردم. با صدایی که از هیجان و شادی می لرزید، پرسیدم: یعنی آن حضرت پدرتان را شفا داده اند؟ نتوانست جلوی گریه اش را بگیرد. صورتش را در چادر پنهان کرد و سر تکان داد. پدربزرگم گفت: آنچه اتفاق افتاده، یک معجزه است. تنها می تواند کار آن حضرت باشد و بس. بلند خندیدم. _خدایا، چه می شنوم! چه می گویی پدربزرگ؟ این شما نبودید که ساعتی پیش نصیحتم می کردید که... نگذاشت حرفم را تمام کنم. _آنچه را گفته ام فراموش کن. حالا می گویم: جانم به فدای او باد! افسوس که عمری را بدون شناخت آن بزرگوار به هدر داده ام. صد افسوس! ریحانه گفت: خدا را شاکر باشید که عاقبت، امام و مولای خودتان را شناختید. _حق با توست دخترم. ساعتی قبل افسوس می خوردم که ابوراجح در گمراهی خواهد مُرد. حالا دریغ می خورم که خودم عمری را به بی راهه رفته ام؛ اما از اینکه بالاخره راه راست را یافتم، خدا را شکر می کنم. بیرون از درِ اتاق ایستادم. از ریحانه پرسیدم: یعنی دیگر از آن همه جراحت و شکستگی، اثری نیست؟ ریحانه سر تکان داد و ساکت ماند. پدربزرگ مرا به جلو هل داد. _بیشتر از ده قدم تا آن اتاق فاصله نیست. برویم تا خودت ببینی. از تالار گذشتیم و به اتاقی که ابوراجح در آن بستری بود، رسیدیم. پدربزرگ پرده را بالا گرفت و وارد شد. من و ریحانه پشت سرش داخل شدیم. روحانی و طبیب در حال خواندن دعا بودند. نفر سوم که در سجده، بود، کسی نمی توانست باشد جز ابوراجح. زن ها که گوشه ای نشسته بودند، با دیدن من برخاستند. همسر ابوراجح از همه خوشحال تر بود. در اتاق، دو چراغ روغنی روشن بود. پدربزرگ برای آنکه بهتر بتوانم ابوراجح را ببینم، چراغی را که در دست داشت به من داد. به روحانی و طبیب سلام کردم و کنار ابوراجح نشستم. او عبایی به دوش و دستاری بر سر داشت. نمی توانستم صورتش را ببینم. دقیقه ای گذشت. از هیجان می لرزیدم. ریحانه به پدرش نزدیک شد و آرام گفت: پدر! هاشم کنارتان نشسته. ادامه دارد... 【السّلام ؏َــلیکَ یــآصــآحب الزمـــ‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌❀ــآن】 ﷻ 💝💍https://eitaa.com/behshtshohada💍💝
تا کسی  نبود ، شهید نمی‌شود. شرط شهید شدن شهید بودن است  و اگر امروز بوی شهید  از رفتار و اخلاق کسی استشمام شد، شهادت نصیبش می‌شود. 🌹شهید روح الله قربانی 🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊 https://eitaa.com/behshtshohada https://eitaa.com/behshtshohada 🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🍀 ویژه ولادت حضرت زینب سلام الله علیها گره زده قلب ما رو به پرچم یالثارات راهی کنید بوسه‌ها رو به مقدم عمّه‌ی ‌سادات 💐ولادت باسعادت حضرت زینب (س) را به همه عاشقان و ارادتمندان تبریک و تهنیت عرض می‌کنیم.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
ماجرای جالب گفت‌وگوی شهید با تکفیری‌ها یکی از بی‌سیم‌های تکفیری‌ها افتاد دست ما. سریع بی‌سیم را برداشتم. می‌خواستم بد و بیراه بگم 🌷عمار(شهید محمدخانی) آمد و گفت که دشمن را عصبانی نکن. گفتم پس چی بگم به اینا؟! 🌷گفت: «بگو اگه شما مسلمونید، ما هم مسلمونیم. این گلوله‌هایی که شما به سمت ما می زنید باید وسط اسرائیل فرود میومد...» سوال کردند شما کی هستید و چرا با ما می‌جنگید؟ 🌷گفت: «به اون‌ها بگو ما همون‌هایی هستیم که صهیونیست‌ها رو از لبنان بیرون کردیم. ما همون هایی هستیم که آمریکایی ها رو از عراق بیرون کردیم. ما لشکری هستیم از لشکر رسول الله... هدف نهایی ما مبارزه با صهیونیست‌ها و آزادی قبله اول مسلمون ها، مسجدالاقصی است... ..بحث و جدل ما ادامه پیدا کرد تا وقت اذان.. بعد از ظهر همان روز ۱۲ نفر از تکفیری‌ها تسلیم ما شدند. می‌گفتند «از شما در ذهن ما یک کافر ساخته اند.» کتاب «عمار حلب»، زندگی‌نامه‌ی 🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊 https://eitaa.com/behshtshohada https://eitaa.com/behshtshohada 🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
خاطره ای از شهید محمدخانی که بنظرم خیلی آموزنده ست و زیبا 🥲 امشب هم که سالگرد شهادتشونه ۸/۱۶ با ذکر صلواتی مهمانشون کنید شهدا بی جواب نمیزارن... ❤️‍🩹
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🕗 به نا امیدی از این در نمی‌روم هرگز اگر جواب نگیرم دوباره در بزنم با یک سلام زائر آقا شوید✋ اللهّـــمَ صَلّ عَلي عَلي بنْ موسَي الرّضـا المرتَضی، الامــام التّقي النّقي و حُجَّّتكَ عَلي مَنْ فَــوقَ الارْضَ و مَن تَحتَ الثري الصّدّيق‌ الشَّهيد صَلَوةً كثيرَةً تامَة زاكيَةً* *مُتَواصِلــةً مُتَواتِـــرَةً مُتَرادِفَـــه كافْضَل ماصَلّيَتَ عَلي اَحَدٍ مِنْ اوْليائِك*َ 🍀 🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊 https://eitaa.com/behshtshohada 🌹🌹🌹🌹🌹🌹
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا