eitaa logo
بهشت شهدا🌷
147 دنبال‌کننده
1.6هزار عکس
761 ویدیو
15 فایل
🌟 پیغمبر اکرم(صلى الله علیه وآله):  «یَشفَعُ یَوْمَ الْقِیامَةِ الأَنْبِیاءُ ثُمَّ الْعُلَماءُ ثُمَّ الشُّهَداءُ»؛ (روز قیامت نخست انبیاء شفاعت مى کنند سپس علما، و بعد از انها شهدا) #هر_خانواده_معرف_یک_شهید 🌷خادم الشهدا @Maedehn313 @z_h5289
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💫 ✨✨✨✨✨✨ 💫صفحه_۲۹۲ 🌷هر روز یک صفحه از هدیه به شهدا🌷 ✏️ توصیه مهم حضرت آیت‌الله خامنه‌ای: حتّی روزی نیم صفحه، روزی یک صفحه بخوانید، امّا ترک نشود. در دنیای اسلام هیچه کس نباید پیدا بشود که یک روز بر او بگذرد و آیاتی از قرآن را تلاوت نکند. 🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷 السَّلامُ عَلَیْکَ یا ثارَاللهِ وَابْنَ ثارِهِ https://eitaa.com/behshtshohada 🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
سردار سلیمانی، عاشق بچه‌های شهدا بود. با بچه‌های شهدا زندگی می‌کرد. با آن‌ها غذا می‌خورد و نشست و برخاست می‌کرد. گاهی با بچه‌های شهدا به کوه یا به زیارت امام‌زاده‌های تهران می‌رفت. تماس فرزندان شهدا با سردار سلیمانی، خیلی راحت برقرار می‌شد. این برنامه، فقط مربوط به ایران هم نبود. در سوریه و لبنان هم که بود، بچه‌های شهدا با او تماس می‌گرفتند،‌ حرف می‌زدند و مشکلاتشان را می‌گفتند. حتی روز پنجشنبه‌ای که فردایش شهید شد، این تماس‌ها برقرار بود. وقتی به خانه شهید می‌رفت، فرزند شهید احساس می‌کرد پدرش آمده، احساس می‌کرد گمشده‌اش را پیدا کرده است... 📚کتاب حاج‌ قاسمی که من می‌شناسم./صفحه ۲۶ 🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷 السَّلامُ عَلَیْکَ یا ثارَاللهِ وَابْنَ ثارِهِ https://eitaa.com/behshtshohada 🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
بهشت شهدا🌷
🦋🦋🦋🦋🦋🦋🦋 #فصل_فیروزه ❣قسمت چهاردهم ✨چاره ای ندید. نمی دانست کدام سخنش او را آزرده و به چنین پریشا
🦋🦋🦋🦋🦋🦋🦋 ❣قسمت پانزدهم ✨پیرزن این را که گفت، چیزی از خاطرش گذشت. دست هایش را بر صورت کشید و با صدایی آرام خندید. 🍁_یادش به خیر. در خانه جعفر بن محمد(علیه السلام) که بودم، یک بار مشتاق شدم تا مثل امروز تو، از عشق چیزهایی بفهمم. در پی یک حدیث قدسی بود که این خیال به سرم زد. اینکه خداوند فرموده بود: آنکه من را طلب کند، من را می یابد و آنکه من را یافت، من را می شناسد و آنکه من را شناخت، من را دوست می دارد و آنکه من را دوست داشت، به من عشق می ورزد و آنکه به من عشق ورزید، من نیز به او عشق می ورزم و آنکه من به او عشق ورزیدم، او را می کشم و آنکه را من بکشم، خون بهای او بر من واجب است و آنکه خون بهایش بر من واجب شد، پس خود من خون بهای او هستم. آن اندازه در پی فهم عشق برآمدم که روزگارم شده بود عشق. گفته بودند از مجاز شروع می شود و انتهایش به حقیقت راه می برد. گفته ها برایم کافی نبود، باید با وجود خودم درکش می کردم. چندین بار از بانویمان حمیده درباره اش سخن ها شنیدم. اصلا همان سخن ها بود که من را پایبند خانه موسی بن جعفر(علیه السلام) کرد، اما اگر بخواهم بر زبان بیاورم، عاجزم خدیجه! باور کن عاجزم. تنها راهت این است که سراغ بانویمان بروی و از زبان خودش بشنوی! شرمی مقدس در جان زن حلول کرد. _من... من... نه به گمانم هر چیزی را نباید پرسید. پیرزن متفکرانه سر تکان داد. _هر چیزی را نباید از هر کسی پرسید اما شایسته است زیباترین سوال عالم، یعنی عشق را از دختری جویا شوی که در شش سالگی به دشوارترین سوالات شیعیان پاسخ فقهی می داد. پیرزن به روزگاری نه چندان دور اشاره کرده بود؛ به حدود بیست سال قبل. زمانی که امام کاظم(علیه السلام) در بیرون از منزل بود و شیعیانی از راه دور، پرسش های خود را نزد ایشان آورده بودند. همین اُم مسعود بود که با دیگر خدمتکاران خانه، خبر آمدن آنها را به گوش بانو رساند. بانوی خردسال از آنها خواسته بود که پرسش ها را نزدش بیاورند. یک هفته گذشت و بار دیگر شیعیان برای گرفتن پاسخ پرسش هایشان به خانه امام(علیه السلام) مراجعه کردند. اُم مسعود به خوبی به خاطر داشت لحظه ای را که حجابش را مرتب کرد و به بانو گفت: _این بیچاره ها دو بار آمدند و رفتند و آقا در سفر بودند و پرسش هایشان در دست ما ماند! لطفا اجازه بدهید پرسش ها را به آنها برگردانم و بگویم که آقا هنوز در سفر هستند و ما نمی دانیم کی برمی گردند. این گونه حداقل با خیال آسوده این شهر را ترک می کنند. درست همان موقع بود که بانو از جا برخاست، لباس بلندش را مرتب کرد و برقعش را از میان صندوق چوبی برداشت. در حالی که آن را روی پوشیه تنظیم می کرد، به تکلم نهانی در جان خویش مشغول بود، شاید داشت با نفس خود زمزمه می کرد: پدرم و برادرم در سفر هستند اما من الان شش سال است که کنار آنها زندگی کرده ام و نزد برادرم علوم دینی را آموزش دیده ام. اگر من نتوانم به چند پرسش علمی دوست داران پدر جواب بدهم، پس چگونه می توانم به او و دین خدا یاری برسانم؟! ادامه دارد... ✨✨✨✨✨ 💐أَلسَّلٰامُ عَلَیکَ یٰا عَلی اِبنِ موسَی أَلرّضٰآ 💐السَّلامُ عَلَیْکِ یَا عَمَّهَ وَلِیِّ اللّٰه 🕊💖 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ https://eitaa.com/behshtshohada 🕊💖
🦋🦋🦋🦋🦋🦋🦋 ❣قسمت شانزدهم ✨خدمتکاران با دهان نیمه باز، به حجاب دخترانه او خیره مانده بودند. 🍁دختر مقابل اهل کاروان ایستاده و به آنان سلام کرده بود. از زیر چادر سیاهش، نوشته هایی را بیرون آورد و به سوی آنها گرفت و با صدایی کودکانه گفت: _پدرم هنوز در سفر هستند اما این پاسخ پرسش های شماست. مردان مسافر، شگفت زده، نگاهی به نوشته ها انداختند. لحظه به لحظه بر حیرت آنان افزوده می شد. مرد عالمی میان آنها بود که از خواندن پاسخ ها میخکوب مانده بود. نمی توانست باور کند که کسی غیر از امام معصوم(علیه السلام) چنین دقیق و وحی آمیز به ابهامات شرعی آنها جواب داده باشد. با خود گفت: شاید این کودک، از راهی نامعلوم، پاسخ ها را از آقا گرفته و بر کاغذ پوستین نوشته باشد. هر چه باشد، بالاخره روزی حقیقت آشکار می شود. اصلا در سفر بعدی این نامه را با خود می آوریم و در حضور آقا، با نظرات ایشان مطابقت می دهیم. کاروان به راه افتاد. کم کم از شهر خارج می شد و به بیابان می پیوست. صدای زنگوله شترها در هم آمیخته بود. از روبه رو کاروان کوچکی به آنها نزدیک می شد. وقتی دو کاروان به هم رسیدند، یکی از شتربانان گفت: _به نظرم این کاروان آقای ماست. بیایید با ایشان ملاقات کنیم. لحظه دیدار مسافران و امام، لحظه ای بود که نبض ثانیه ها به شمارش افتاده بود. گویی حقیقتی بزرگ داشت خود را بر عالمیان افشا می کرد. همین که نامه مقابل چشمان امام هفتم(علیه السلام) قرار گرفت، جوان به خطوط آشنای آن خیره شد. خودش خواندن و نوشتن را به خواهر، یاد داده بود. خواهر تک تک این واژگان را از او سرمشق گرفته بود. برادر با خود خلوتی به وسعت تمام لحظه های شش ساله در پیش گرفته بود. خواهر را می دید که روی پوست چوب، کلمات را می نوشت و از برادر می خواست که ایرادهای کارش را بگیرد. خواهر را می دید که از او سوالات فلسفی و دینی می کرد و کودکان هم سن او، جز به بازی و سرگرمی نمی اندیشیدند. خواهر را می دید که برایش قرآن را از بر می خواند و با شادی وصف ناشدنی به او می گوید: _مادر گفت که تمام سوره را درست خوانده ام. برادر! تفسیر آیاتش را تو برایم می گویی؟ شأن نزول آیات این سوره را یادم می دهی؟ برادر در مقابل خود، نه مسافران کاروان را، بلکه سیمای نورانی خواهر خردسالش را می نگریست که از میان متن نامه تجلی گرفته بود. گویی داشت صدایش را می شنید که خطاب به او می گفت: برادر! من فقط چیزهایی را نوشته ام که تو یادم داده ای. همان چیزهایی که خودت از پدر آموخته ای و پدر از پدربزرگ. ادامه دارد... ✨✨✨✨✨ 💐أَلسَّلٰامُ عَلَیکَ یٰا عَلی اِبنِ موسَی أَلرّضٰآ 💐السَّلامُ عَلَیْکِ یَا عَمَّهَ وَلِیِّ اللّٰه 🕊💖 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ https://eitaa.com/behshtshohada 🕊💖
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
‌‌- رفیق‌... پاک ‌بودن‌به‌این‌نیست‌‌ڪهـ تسبیح‌برداری‌ُذکربگۍ‌! پاکی‌بهـ‌اینہ‌ڪه‌تو‌موقعیٺِ‌‌گُناھ ؛ اَز‌‌گُناھ‌‌فاصلہ‌‌بگیرۍ! ╔══🌿•°🌹 °•🌿══ 🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊 https://eitaa.com/behshtshohada https://eitaa.com/behshtshohada 🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌹تیر بازویش را خراشیده بود. گفتم داداش کاش تیره یکم این طرفتر رد شده بود و به تو نمیخورد! با ناراحتی با انگشت به سینه اش اشاره کرد و گفت اگه خدا مرا دوست داشت باید از اینجا رد میشد! دو سال بعد شهید شد. رفتم بالای سرش. خدا خیلی دوستش داشت، تیر درست از جایی که آن روز اشاره کرد، رد شده بود. ‌‌‌ ┄┅┅┅┅❁💚❁┅┅┅┅┄ 🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊 https://eitaa.com/behshtshohada https://eitaa.com/behshtshohada 🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
41.62M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔴 داستان تشرف به محضر امام زمان(عج) اسماعیل هرقلی 🎤سخنران 🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷 السَّلامُ عَلَیْکَ یا ثارَاللهِ وَابْنَ ثارِهِ https://eitaa.com/behshtshohada 🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
تا ابد ممنون الطاف خدا هستیم ما بنده ی ابن الرضای سامرا هستیم ما 🥀شهادت امام هادی علیه السلام تسلیت باد. با یک سلام زائر آقا شوید✋ اللهّـــمَ صَلّ عَلي عَلي بنْ موسَي الرّضـا المرتَضی، الامــام التّقي النّقي و حُجَّّتكَ عَلي مَنْ فَــوقَ الارْضَ و مَن تَحتَ الثري الصّدّيق‌ الشَّهيد صَلَوةً كثيرَةً تامَة زاكيَةً* *مُتَواصِلــةً مُتَواتِـــرَةً مُتَرادِفَـــه كافْضَل ماصَلّيَتَ عَلي اَحَدٍ مِنْ اوْليائِك*َ 🍀 🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊 https://eitaa.com/behshtshohada 🌹🌹🌹🌹🌹🌹
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
16.97M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🥀 ویژه شهادت امام هادی علیه السلام السلام به ائمة الهدی تو صدام کن... دل نشینی... تو غریب ترین و تو غریب ترینی با اینکه تو حصر بودی تو خورشیدی 📥 دریافت نسخه با کیفیت👉 🖤 در حرم بمانید؛ کانال رسمی حرم مطهر امام رضا(ع) 🆔 @razavi_aqr_ir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
علی فانی - دعای فرج.mp3
3.94M
💠 📝 دعای فرج 🎤 علی 🌛قرائت‌ هرشب ‌به ‌نیت‌ ظهور...🤲 🗓روز_بیستم هرزمان دعای فرج را زمزمه‌کند همزمان‌ (عج)‌ 🤲دست‌های‌‌‌‌‌مبارکشان‌‌‌‌‌رابه سوی‌آسمان‌بلندمیکنندو‌برای‌آن‌جوان‌ میفرمایند؛ چه‌خوش‌سعادت کسانی‌که‌حداقل‌روزی یک‌بار را زمزمه می‌کنند؛)♥️🌱! "بخونیم‌‌‌‌‌باهم " 🕊به نیت شهید 🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷 السَّلامُ عَلَیْکَ یا ثارَاللهِ وَابْنَ ثارِهِ https://eitaa.com/behshtshohada 🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
💝بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ💝 هشتمین دوره چله توسل و هدیه صلوات بر شهدا 🕊️🌷🕊 🔰امروز شنبه ۱۵ دی ۱۴۰۳ (🏴مصادف با سوم رجب المرجب شهادت امام هادی علیه السلام🏴) 💐 « بیست ویکمین » روز چله صلوات ،زیارت عاشورا و توسل به شهدا 🌷شهید والامقام 🩸 🌹لبیک حق:۱۶ سالگی 🏴 🌷🕊🌷🕊🌷🕊 السَّلامُ عَلَیْکَ یا ثارَاللهِ وَابْنَ ثارِهِ https://eitaa.com/behshtshohada 🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
🌹🕊زیارتنامه‌ی شهدا🕊🌹 🤲بسم رب الشهدا و الصدیقین اَلسَّلامُ عَلَیکُم یَا اَولِیاءَ اللهِ وَ اَحِبّائَهُ ، اَلسَّلامُ عَلَیکُم یَا اَصفِیَآءَ اللهِ وَ اَوِدّآئَهُ ، اَلسَلامُ عَلَیکُم یا اَنصَارَ دینِ اللهِ ، اَلسَلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ رَسُولِ اللهِ ، اَلسَلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ اَمیرِالمُومِنینَ ، اَلسَّلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ فاطِمَةَ سَیِّدَةِ نِسآءِ العالَمینَ ، اَلسَّلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ اَبی مُحَمَّدٍ الحَسَنِ بنِ عَلِیٍّ الوَلِیِّ النّاصِحِ ، اَلسَّلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ اَبی عَبدِ اللهِ ، بِاَبی اَنتُم وَ اُمّی طِبتُم ، وَ طابَتِ الاَرضُ الَّتی فیها دُفِنتُم ، وَفُزتُم فَوزًا عَظیمًا ،فَیا لَیتَنی کُنتُ مَعَکُم فَاَفُوزَمَعَکُم 🌹🕊🌹🕊🌹🕊🌹🕊🌹🕊 💐💐 🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊 https://eitaa.com/behshtshohada https://eitaa.com/behshtshohada 🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فرزند یداله 🌹🍃به سال 1347 در روستای دورباش از توابع شهرستان تکاب دیده به جهان گشود. شهید مرادی در پرتو تعلیم و تربیت خانواده ای متدین پرورش یافت و جوانی انقلابی و دیندار گشت. 🌸در همان اول نوجوانی با فرهنگ شهادت آشنا بود و به درستی که او خط سرخ حسینی (ع) را می شناخت. 🌸خواهر شهید می گوید: برادرم به یکی از همسایه ها گفته بود "دعا کنید در جوانی شهید شوم زیرا اصحاب پیامبر اکرم (ص) اکثراً جوان بودند." 🌹🍃آن پاکباز کم سن و سال به شوق شهادت در راه خدا، پس از فعالیتهای فراوان در پایگاه مقاومت روستا، عازم دیار جبهه ها گردید و با وجود سن کم چنان بزرگ مردی از خود نشان داد که هنوز یادش در خاطر همراهان موج می زند 🥀سرانجام در دوم خرداد 1363 در 16 سالگی به آرزوی دیرینه اش رسید و هنگام درگیری با حزب منحله و ملحد دمکرات در روستای آقدره شربت شهادت نوشید و به شهدای اسلام پیوست. روحش شاد
زیارت+عاشورا+با+صدای+علی+فانی.mp3
28.44M
🚩 زیارت عاشورا 🚩 🌷ثواب آن هدیه به ارواح مطهر چهارده معصوم(علیهم السلام) ، شهید والامقام «لبیک یاحسین جانم» 🩸🍃🩸🍃🩸🍃🩸🍃🩸🍃 صلے‌الله‌علیڪ‌یا‌اباعبدللھ الـٰلّهُمَ؏َجــِّلِ‌لوَلــیِّڪَ‌اَلفــَرَج بحق‌ حضࢪٺ‌زینب‌ڪبرۍسلام‌الله‌علیها‌ 🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷 السَّلامُ عَلَیْکَ یا ثارَاللهِ وَابْنَ ثارِهِ https://eitaa.com/behshtshohada 🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
▪️با توسل به تو مشمولِ عنایت شده ایم ▪️ما به دستِ كلماتِ تو هدایت شده ایم ▪️ای به مانند علی جاذبه و دافعه ات ▪️چارده آینه جمع آمده در جامعه ات 🏴شهادت جانسوز حضرت امام هادی علیه السلام تسلیت باد
قبل از شروع مراسم عقد، علی آقا رو به من کرد و گفت: شنیده ام که عروس هر چه از خدا بخواهد اجابتش حتمی است. گفتم:« چه آرزویی داری؟ » در حالی که چشمان مهربانش را به زمین دوخته بود گفت: «اگر علاقه ای به من دارید و به خوشبختی من می اندیشید لطف کنید و از خدا برایم شهادت را بخواهید.» از این جمله تنم لرزید. چنین آرزویی برای یک عروس در استثنایی ترین روز زندگی اش بی نهایت سخت بود. سعی کردم طفره بروم اما علی قسم داد در این روز این دعا را در حقش بکنم . ناچار قبول کردم... هنگام جاری شدن خطبه عقد هم برای خودم و هم برای علی طلب شهادت کردم و بلافاصله باچشمانی پر از اشک نگاهم را به علی دوختم. آثار خوشحالی در چهره اش آشکار بود. مراسم ازدواج ما در حضور آیت االله مدنی و تعدادی از برادران پاسدار برگزار شد. نمی دانم این چه رازی است که همه پاسداران این مراسم و داماد مجلس و آیت االله مدنی همه به فیض شهادت نایل شدند. راوی:همسر شهید 🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊 https://eitaa.com/behshtshohada https://eitaa.com/behshtshohada 🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💫 ✨✨✨✨✨✨ 💫صفحه_۲۹۳ 🌷هر روز یک صفحه از هدیه به شهدا🌷 ✏️ توصیه مهم حضرت آیت‌الله خامنه‌ای: حتّی روزی نیم صفحه، روزی یک صفحه بخوانید، امّا ترک نشود. در دنیای اسلام هیچه کس نباید پیدا بشود که یک روز بر او بگذرد و آیاتی از قرآن را تلاوت نکند. 🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷 السَّلامُ عَلَیْکَ یا ثارَاللهِ وَابْنَ ثارِهِ https://eitaa.com/behshtshohada 🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊