مروری بر زندگی نامه #شهيد_رجبعلی_زارع؛
در ماه رجب به دنیا آمد و در ماه رمضان به شهادت رسید
💐در یکی از مراحل اعزام به جبهه برادرش که داوطلب جبهه بود و به علت جراحت قبلی اش نتوانست به جبهه برود و او با اینکه سه ماه از ازدوجش نمی گذشت به سوي جبهه هاي جنوب شتافت و در منطقه عملياتي والفجر 8 در شهر آزاد شده فاو از ناحيه پا مجروح شد
🌹🍃 شهيد رجبعلی زارع در نوزدهم اسفند سال 1347 مقارن با ماه رجب در روستای جمال آباد دیده به جهان گشود ؛ از اين رو والدينش نامش را رجبعلی نهادند .
☘علاقه وافر پدر و مادر به اصول و احکام دينی باعث شد که از همان اوان کودکی رجبعلی را با فرائض مذهبی آشنا نمايند . 7 ساله بود که به دبستان رفت .
🌹🍃هوش سرشار و استعداد بی نظيرش زبان زد خاص و عام بود . پس از طی کردن دوره دبستان و ورود به مدرسه راهنمايی و طی کردن سال دوم راهنمايی به سوی مدرسه عشق و ايثار بسيج شتافت .
🌹🍃 چون شناسنامه وی باعث می شد که از او ثبت نام ننمايند با گرفتن کپی از شناسنامه و تغيير تاريخ تولد خود ، ثبت نام نمود و با خوشحالي و شادابی به سوی جبهه ها شتافت .
🌹🍃دو دوره را که يکی 3 ماه و ديگری 45 روز در جبهه ها گذراند، ولی باز هم آرام نداشت زيرا تازه راهش را شناخته بود و همانطور که خدا می فرمايد : " ان تتقوالله يجعل لکم فرقانا." اگر به سوي من بياييد راه را روی شما باز مي کنم . از اينجا بود که به سوی سپاه روی آورد و عضو رسمی سپاه شد .
🌹🍃 مدتی که در سپاه بود خلق و خوی خوبش و چهره بشاش او که نشانه مومن است، هميشه الگو بود و دائم داوطلب جبهه بود و معشوق خود را بيشتر در خلوت سنگرهای جهاد جستجو مي کرد .
🍀بعد از گذراندن دوران آموزش سپاه مدت پانزده ماه داوطلب جبهه هاي کردستان بود که در مناطق صعب العبور با افتخار خدمت مي نمود .
💞در پنج خرداد سال 1364 ازدواج کرد.
🌹🍃هميشه با اجرا نمودن احکام اسلامي خانواده و رعايت موازين دينی زندگی شيرينی داشت .
به صله ارحام خیلی اعتقاد داشت، تا آنجا که چندی قبل از شهادتش بيش از حد معمول از قومان و خويشان سر کشی می نمود، بيشتر به ديدار خانواده های فقير و مستضعف می رفت و با آنان همراز و همدرد می شد .
🌹🍃او همان قدر که در جبهه ها بر عليه دشمنان اسلام سخت گير و خشن بود در بين دوستان و همکاران نرم و رحيم بود .
در يکي از مراحل برادرش که داوطلب جبهه بود و به علت جراحت قبلی اش موفق نشد به جبهه برود و وي با خوشحالي ،علی رغم اینکه سه ماه از ازدواجش نمي گذشت داوطلب شد و به سوي جبهه هاي جنوب شتافت که در منطقه عملياتي والفجر 8 در شهر آزاد شده فاو از ناحيه پا مجروح شد و مجبور شد که مدت کمي جهت بهبود استراحت نمايد .
🌹اما در اين ايام نيز قرار و آرام نداشت تا اينکه مجددا به جبهه عزيمت کرد و در منطقه عملياتی والفجر 8 به علت اصابت ترکش خمپاره از ناحيه پا و سر مجروح شد و هنگامی که جهت انتقال به پشت جبهه وي را در آمبولانس قرار مي دهند آمبولانس مورد هجوم هواپيماهاي دشمن بعثي قرار گرفته و ايشان مجددا از ناحيه شکم مجروح مي گردد که به بيمارستان سعدي شيراز انتقال مي يابد.
🥀 پس از سه روز بي هوشي به خانواده اش اطلاع مي دهند و زماني که دوستان و خويشان به ملاقاتش رفتند روحيه شاد و شهامت کم نظيرش باعث شد که کسی پی به شدت جرات وارده نبرد و هيچگاه صحبت از درد و رنج نمي نمود .
سخنانش تمام از ائمه معصومين عليه السلام بود.
🌹🍃او خوب مي دانست که به کجا می رود و اين امر به او الهام شده بود، چنانچه بارها در سخنانش آشکار بود مخصوصا چندين بار خواب ديده بود که يک بار خواب باجناق خود #شهيد_اميری را ديده بود که وی را به خانه خود دعوت کرده بود و از اينجا بود که هرگاه با وی صحبت از ساختن خانه مسکونی و ماديات می کردند با خونسردی سری تکان می داد و می گفت ما ماندنی نيستيم .
🌹 آري اين را ائمه هم گفته اند آنجا که امام علی عليه السلام مي گويد : " الدنيا دار مجاز و الاخره دار قرار " و او اين سخن را با تمام وجود خود باور داشت .
🌹🍃رجبعلی با تمام وجود به دنبال معشوق خود مي گشت و زماني که روي تخت بيمارستان با پيکري خون آلود و مجروح آرميده بود ،دردی حس نمی کرد فقط منتظر معشوقش حضرت مهدی عليه السلام بود ؛ هنگامی که برادرش بالاي سر وي بود ، در آخرين لحظات رو به برادر خود مي کند و در حالي که صحبت کردن برايش مشکل بود می گوید امام زمان را ديدم و زبانش از صحبت کردن باز می ايستد و ديگر سخن نگفت، چون همه چيزش را يافته بود و به مقصدش و مقصودش و معشوقش رسيده بود .
🥀فرداي آن روز در ششم خرداد سال 1365 در ماه رمضان در حالی که دقیقا یک سال از ازدواجش گذشته بود ،عاشقانه به دیدار معبود شتافت.
🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷
السَّلامُ عَلَیْکَ یا ثارَاللهِ وَابْنَ ثارِهِ
#هر_خانواده_معرف_یک_شهید
#بهشت_شهدا
#اَلَّلهُمعجِّللِوَلیِڪَالفرَج
https://eitaa.com/behshtshohada
🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊