نوید شاهد آذربایجان غربی؛ #شهيده "آمینه علي مرادي"
🌹🍃در ششم ارديبهشت ماه سال 1319 در خانواده اي سني مذهب و متدين و متعهد به احكام الهي در روستاي " کس نزان قوچان" از توابع شهرستان سقزبه دنيا آمد.
🍃به علت عدم امكانات از تحصيل محروم گشته و به شغل خانه داري و قاليبافي مشغول گشت.
💝تا اینکه به سن جوانی رسید و ازدواج نمود و ثمره آن پنج پسر و دو دختر بود.
🌹🍃پس از ازدواج با همسر شهيدش
🌹 (شهيد محمدصالح رستمي) زندگي ساده و بي آلايشي را ترتيب داده و در روستا به كار كشاورزي و دامداري پرداخت. وي در تربيت فرزندانش بسيار اهتمام ورزيده و هميشه آنها را به داشتن اخلاق اسلامي و اهميت تحصيل تشويق می نمود.
🌹🍃 زندگی بسیار سختی را با تهدیدستی می گذراند و از طرف دیگر فشار و اذیتهای افراد حزب دموکرات مشکلات زندگیش را چندین برابر کرده بود.
🌹🍃 بعد از آن به روستاي علي آباد كرفتو كوچ كرده اند. در روستاي "علي آباد كرفتو" هم زندگي خيلي ساده اي داشتند.
🌹🍃شهیده در تابستان ها به كارهاي كارگري و كشاورزي مي پرداخت و زمستانها هم كارهاي متفرقه انجام مي داد، چون خرج زندگي خيلي زياد بود، مجبور بود با گليم بافي خرج زندگي خودشان را تهيه کند.
🌹🍃بالاخره در سال1359 كه انقلاب اسلامي به پيروزي نهايي رسيد و وجود كثيف عناصر ضدانقلاب و حزب دمکرات در منطقه كردستان پيدا شد،
🌹🍃آمنه و همسرش مي دانستند كه ماندن آنها در روستا فايده اي ندارد و به علت عدم امكان تحصيل فرزندانشان و ناامن شدن روستا به شهرستان تكاب مهاجرت نموده و مدتي مستأجر شدند.
🍃بعد از مدتي يك ساختمان گلي و چوبي خريدند و به زندگي خودشان ادامه دادند.
🌹شهيده بانويي پاكدامن و اهل عبادت بود و به امام(ره) و جمهوري اسلامي بسيار علاقمند بود و در اجراي فرائض ديني (نماز و روزه) بسيار جدي بود.
🌹🍃 او و همسرش به انقلاب اسلامي علاقه زيادي داشته و بخاطر اين علاقه شان به انقلاب و رهبري امام خميني، و بخاطر فعالیتهایی که با همسرش در روستا داشت و فعال و حامي سرسخت انقلاب بود، افراد حزب دمکرات کینه اینان را سخت در دل داشتند
🥀 تا اینکه یازدهم اردیبهشت سال 1363 شب هنگام در حالیکه مهمان هم داشتند، گروهك ملحد دمكرات به جرم حمايت ایشان از جمهوري اسلامي به خانه آنها حمله ور شده و در حالیکه باردار بود، با اصابت گلوله و خونریزی به آرزوی وصالش دست یافت.
🥀همسرش "محمدصالح رستمي" و دو فرزندش به نامهای "نامق" و "هادی" نیز با اصابت گلوله این نامردان تاریخ به شهادت رسیدند و نامشان تا ابد در تاریخ حماسه سازان انقلاب ثبت شد.
🩸🩸🩸🩸🩸🩸🩸
📜وصيت شهیده به فرزندانش:
" اي فرزندانم؛ مي دانم كه تمامي خانواده ما را به شهادت مي رسانند چون ما زير بار كفار ملعون ضدانقلاب نرفته ايم و دست از اسلام نكشيده ايم، ولي وصيت من به شما فرزندانم اين است كه اولا از درس خواندن دست نکشيد و دوم در خدمت كردن براي اسلام كوتاهي نكنيد. نبايد غافل باشيد و در خدمت به از اسلام كوتاهي بكنيد. تا مي توانيد در راه اين انقلاب خدمت بكنيد چون هميشه دين اسلام پيروز بوده وباز هم پيروزتر است و دين كفار نابود است."
https://eitaa.com/behshtshohada
بخشی از وصیتنامه #شهیده
🖌ما زنده به آنیم که آرام نگیریم / موجیم که آسودگی ما عدم ماست
📖از شما عاشقان شهادت میخواهم که راه این شهیدان به خون خفته را ادامه دهید.
هیچ گاه از پشتیبانی امام سرد نشوید. همیشه سخن ولیفقیه را به گوش جان بشنوید و به کار ببندید.
چون هرکس روزی به سوی خدا باز خواهد گشت، همیشه به یاد مرگ باشید، تا کبر و غرور و دیگر گناهان شما را فرا نگیرد. 💚نمازهایتان را فراموش نکنید و برای سلامتی اماممان همیشه دعا کنید و در انتظار ظهور مهدی (عج) باشید.
🇮🇷طلبه شهیده
#نسرین_افضل
💐از زنان شهیده که در راه اعتلای کشورمان به شهادت رسیده است میتوان به شهیده «نسرین افضل» اشاره کرد.
🍀 او در سال ۱۳۳۸ در شیراز متولد شد و روزها و سالهای شیرین کودکی را به عطر رأفت و عطوفت مادری نیکروش و به همت و اهتمام پدری مخلص و متدین گذراند.
🍀سپس در مدارس شیراز، تحصیلات دورههای ابتدایی و راهنمایی را به پایان رساند و به برکت و بهرهگیری از معارف و تعالیم عالیه اسلامی، زندگی عزتمندانه و شرافتمندانه خود را ادامه داد و حجب و نجابت، زیور و زینت جانش شد و با ادای فریضههایی چون نماز و روزه، روح و روانش را نشاط بخشید.
🍀نسرین با ورود به دبیرستان، بر بسیاری از نابسامانیها در رژیم شاه، خردمندانه اعتراض کرد و بر نامشروع بودن حکومت وقت خروش برداشت تا آنجا که یک بار نیروهای امنیتی او را تحت تعقیب قرار دادند.
🍀با معدل ۱۸ موفق به اخذ دیپلم شد. وی با روحی سرشار از پیوستگی به درگاه احدیت، کمر به خدمت خلق خدا بست و قدرت خویش را صرف خدمت در کمیته امداد، کمیته انقلاب اسلامی، سپاه و جهاد سازندگی کرد.
مطلوب خود را در جهادسازندگی یافت و با خدمت به محرومترین قشر جامعه، به دنبال کسب قرب به پروردگار بود.
💐در نخستین تلاشهایش، به عنوان جهادگر در یکی از روستاهای مجاور شیراز (روستای دودج) برای زنان و دختران جوان آن دیار به برگزاری کلاسهای فرهنگی همت گماشت و آنان را با اصول و معارف انسانساز اسلام مأنوس و مألوف کرد.
🍀سپس فعالیتش را در روستای «دشمن زیاری» ادامه داد و در منطقه «فراشبند» از توابع استان فارس به برگزاری نمایشگاه عکس و کتاب مبادرت ورزید.
🍀در آغاز سال ۱۳۶۰، نسرین از فقر فرهنگی شدید کردستان آگاه شد و با برادرش احمد افضل (مفقودالاثر) در مورد رفتن به آنجا مشورت کرد و در همان زمان بود که جهاد اعلام کرد که در جهت رشد هرچه بیشتر فرهنگی به بانوان در کردستان احتیاج است.
🍀#نسرین_افضل پس از مشورت با علمای شهر راهی کردستان شد. چیزی نگذشت که گوهر وجود وقف الهی شده نسرین افضل بر همه نمایان شد و همه ارگانها سعی کردند از فضایلش بهره ببرند
🍀 و افضل تا آنجا که توان داشت ارگانهای ضعیف و مردم محروم آنجا را توان الهی بخشید. حتی وقت استراحت شبانه خویش را در فرمانداری و برای تقسیم کردن کوپنهای مردم مهاباد صرف کرد.
🍀 بعضی اوقات تا نیمههای شب با وجود خطرهای فراوان آن شهر که چون شهر به تاراج رفته در اختیار ضدانقلاب بود برای آموزگاران متعهد آن دیار جلسه میگذاشت.
🥀در شهریورماه سال ۱۳۶۰ خبر شهادت برادرش را شنید و راهی شیراز شد و مطلع شد برادرش نه تنها به درجه رفیع شهادت نائل آمده که وجود گهربار او به#شهیدان مفقودالاثر انقلاب پیوسته است.
♦️با مسئولیت سنگینِ ابلاغ اندیشه شهدا، دیگر بار به مهاباد بازگشت و در جهادسازندگی، بنیاد امور جنگزدگان، فرمانداری، آموزش و پرورش و سپاه پاسداران مجاهدت کرد. حالا او تنها کسی است که برای تصدیگری تبلیغات و انتشارات سپاه در مهاباد لایق است.
🍀مدتی این مسئولیت را میپذیرد و در عین حال به دیگر ارگانها نیز رسیدگی میکند و سپس به خاطر نیاز شدید آموزش و پرورش با سمت معلم تربیتی شروع به کار میکند و با این مسئولیت معلمان را نیز آموزش میدهد و یک دوره از معلمان نهضت سوادآموزی نیز از جمله افرادی بودند که از فضل او بهرهمند میشوند.
💞در نخستین روزهای بهار سال ۱۳۶۱ با یکی از جوانان مجاهد شاغل در سپاه، ازدواج کرد
💔 و تابستان همان سال در شامگاه هنگامی که از مراسمی به منزل باز میگشت سوار خودرویی شد اما در مسیر به کمین عوامل ضدانقلاب افتاد و در آن جمع، تنها، #شهیده نسرین افضل مورد اصابت گلوله دشمن قرار گرفت و به شهادت رسید."
🌷🍃#شهید_منور_کفائی_نژاد
که خود از نزدیک شاهد جنایت ضد اسلامی طاغوت بوده است همواره در فعالیتهای ضد رژیم همکاری میکرد.
🍃مهارت عجیبی در مخفی کردن جزوات و کتابهای ممنوعه و دسته بندی آنها در منزل داشت و حیاط بزرگ مسکونی خانواده خاطرات بسیاری از این قبیل بیاد دارد.
📌در تظاهرات ضد رژیم شرکت داشته و حضور فعالی در اقدامات انقلابی داشت. با اوج گیری انقلاب اسلامی منزل او بمنزله خانه تیمی برادران و خواهران مبارز شده بود
🔻 که فعالیت مخفیانه و مسلحانه بر علیه پهلوی داشتند. و در زوایای مختلف خانه پنهان کردن سلاح و مواد منفجره و کوکتل مولوتفها و جاسازی لازم را بدون کوچکترین اعتنائی به خطراتی که در این راه متوجه او و خانواده اش بود، دنبال میکرد.
❣ این بانوی صبور به گواه اطرافیانش صاحب کرامت بود.
💚فرزندش محمد قمی می گوید: «مادرم علاقه زیادی به ائمه اطهار داشت و زمانی که غذای نذری می پختند به شدت همکاری می کرد.
🍜 او آشپز بسیار ماهری بود. 🏴شب نهم ماه محرم (شب تاسوعا) که همسایه ما نذر داشت و غذا به عزاداران ابوالفضل العباس(ع) می داد همه اطرافیان می گفتند
🤚که منور خانم بسیار عجیب است شبهای تاسوعا در آب جوش دست می کند و دست او نمی سوزد و این زبانزد خاص و عام شده بود. ولی من باور نمی کردم، می گفتم چطور می شود که آب جوش دست را نسوزاند. به مادرم گفتم که من باور نمی کنم گفت من لایق نیستم ولی امسال بیا و تماشا کن از معجزه امام حسین(ع) و ابوالفضل العباس(ع) است.
🏴شب نهم تاسوعا شد و من پای دیگ رفتم و دیدم که در آب جوش دست میکند و دست او نمی سوزد و حتى آتش های زیر دیگ را با دست خود جابجا می کرد و نمی سوخت.»
❣ هنگامی که در مصائب وارده به ایشان زنان اهل محل به او دلداری می دادند و اظهار دلسوزی و همدردی می کردند، می گفت: «شما به مصائب حضرت زینب(س) گریه کنید.
😞 همه ما باید از زینب(سلام الله علیها) درس بگیریم. فرزندان من به راهی رفتند که امام حسین(ع) رفت، خدا را شکر می کنم که بچه هایم #شهید شدند و اسلحه بر روی اسلام نکشیدند تا باعث روسیاهی ما باشند. ما انشاءالله پیش حضرت زهرا(علیها السلام) روسفید هستیم.»
این #مادر_شهید دلگرم رزمندگان و خانواده آنان بود و در هنگام احساس ناراحتی و تنگدلی برای گرفتن درس استقامت و پایداری هم صحبت شدن با این مادر را غنیمت می شمردند.
او در هنگام تدفین سومین فرزند شهیدش در کنار مزار او چنین گفت:«خدایا تو این قربانیان را از ما قبول کن،
🌷امروز، روز مظلومیت اسلام است. دفاع از امام و اسلام بر همه واجب است، خدایا، توفیق ده که چهار فرزند دیگرم نیز به راه آنان بروند.»
🌷🍃این مادر رنج کشیده قبل از پیروزی انقلاب اسلامی یکبار برای پابوسی بقاع متبرکه و حضرت امام حسین(ع) مخفیانه به نجف، کربلا، کاظمین و سامرا شتافت و در همانجا با این امامان بزرگوار پیمان خون بست و پیوسته آرزو می کرد که ای کاش بار دیگر توفیق زیارت حضرت سیدالشهداء نصیب او می شد.
❣پیش از شهادت از رفتنش اطمینان داشت و در این زمینه وصیت هایی به اطرافیان کرده بود.
💕به همسرش گفته بود که من از این سفر حج بازنخواهم گشت و لذا تمام حساب بدهی و طلب خود را رسیدگی کرده بود. در مکه قمقمه ای خریده بود و سفارش کرده بود که این قمقمه را از آب پرکن و بدنم را با آن غسل بده که به این وصیت هم عمل شد.
🌷بانوی #شهیده منور کفائی نژاد تهرانی برای همسرش (حاج حسین قمی) همسری مهربان و غمخوار و همفکر بود
🍃 و در کارهای کشاورزی وی را همراهی میکرد و محور محبت و الفت در خانواده بود. برای فرزندانش پشتوانه ای محکم و کانون پر از مهر بود و در مراحل مختلف زندگی همیشه مشاور خوبی برای آنان به شمار می رفت.
🥀این بانوی بزرگوار در سال 1366 به اتفاق همسر بزرگوارش از طرف حضرت امام(ره) توسط نماینده ایشان در بنیاد شهید و سرپرست حجاج ایرانی برای سفر حج دعوت شد.
ابتدا به مدینه منوره مشرف شدند و به زیارت رسول الله(ص) شتافته و سپس به مکه مکرمه شرفیاب شد.
🌾 روز جمعه در راهپیمائی برائت از مشرکین معروف شرکت کرد.
❣یکی از بانوانی که همراه او در راهپیمائی شرکت داشته و خود نیز مجروح شده است می گوید: «این شهیده مظلومه در روز راهپیمایی مقداری کسالت داشت. به او گفتیم که شما در راهپیمائی شرکت نکنید. در پاسخ گفت: من به دستور امام باید شرکت کنم و در غیر اینصورت حج من ناقص خواهد بود و مورد قبول خداوند قرار نخواهد گرفت.
🌷 و همراه جانبازان و سایر اعضاء کاروان ویژه جانبازان و خانواده شهدا در صف مقدم تظاهرات مورد حمله وحشیانه پلیس آل سعود قرارگرفت.