#شهید_سيدمهدی_يحيوی
🌹🍃 از شهدای دوران دفاع مقدس است. او در خواب چهارده معصوم (عليهمالسلام) را ديده بود
✨كه همه با هم نشستهاند و حضرت رسول (ص) او را به جمع خود دعوت كرده بود.»
❣ زندگینامه این شهید را در نوید شاهد بخوانید."
🌹🍃 در يازدهم فروردين ماه سال 1341 در كرج به دنيا آمد. 💚سيدمهدی پنجمين فرزند و سومين پسر خانواده بود. وی كه در خانوادهای مذهبی رُشد يافت، با تشويق پدر و برادرانش در مجالس مذهبی شركت میكرد.
🍃در خانه آموزشهای دينی و قرآنی را از پدر و مادر آموخت. در 7 سالگی در دبستان مسلمبن عقيل مشغول تحصيل شد. پس از اتمام دورههاي تحصيلات ابتدايی و راهنمايی به هنرستان صنعتی كرج رفت.
🌹🍃سال اول را در آن هنرستان گذراند؛ اما به دليل ضعفهايی كه در اين هنرستان بود، راهی اصفهان شد و در يكی از هنرستانهای صنعتی اصفهان مشغول تحصيل شد.
🍃 پس از اتمام دوره دوم هنرستان به علت مشكلات مادی و خانوادگی مجدد به كرج برگشت.
🌹🍃بازگشت وی به كرج همزمان با شروع انقلاب بود. مجدد در هنرستان صنعتی كرج نامنويسی كرد،
🍃اما اين بار سيدمهدی علاوه بر تحصيل علم با توجه به آموزههای دينی توسط خانواده و جريانات سياسی، با ديگر دوستانش وارد مبارزات سياسی شدند
🇮🇷و در پخش اعلاميه، عكس و نوارهای سخنرانی امام تلاش میكرد. همنشينی با افرادی چون آيتالله طالقانی، آيتالله منتظری و استاد مطهری و ديگر بزرگان به او نيرويی فوقالعاده بخشيد كه تلاشش را مضاعف كرد.
🇮🇷او در تظاهرات عيدفطر و هفده شهريور حضوری پررنگ داشت. پس از پيروزی انقلاب مجدد ادامه تحصيل داد و دوره هنرستان را به پايان رساند.
✨با فرمان امام و تشكيل جهادسازندگی عضو فعال اين نهاد شد و به روستاها میرفت و مشغول كار و سازندگي میشد. با شروع درگيریهای منافقين در غرب كشور با عدهای از دوستان خود مدت 4ماه آنجا بود،
🍃سپس به كرج برگشت و در جهاد سازندگی مشغول خدمت شد. سيدمهدی با آغاز جنگ تحميلی در آبان ماه 1359 عازم جبهههای جنوب شد
و پس از 2ماه نبرد در آبادان و خرمشهر به كرج بازگشت.
🌹 عاشق جبهه بود به طوری كه پس از فوت پدر با وجود مشكلات باز به جبهه برگشت.
کرخه نور و پرواز به سوی معبود
🌹🍃در عمليات كرخه نور به عنوان تخريبچی شركت كرد. سيدمهدی كه در اين مدت باب كرامات برای وی باز شده بود، 💚چندين بار خواب ائمهاطهار(عليهمالسلام) را ديده بود. مدتی به عنوان محافظ و پاسدار بيت امام خمينی (ره) انتخاب شد.
🌹🍃 او برای آزادی قدس جزو اولين گروه اعزامی بود كه به لبنان رفت. وی كه عاشق ائمه اطهار (عليهمالسلام) بود مخلصانه مبارزه ميكرد.
🌹🍃حدود 4ماه در لبنان مبارزه كرد و پس از آن به ايران بازگشت.
🌹در اسفندماه 1361 همزمان با عمليات والفجر مقدماتی دوباره عازم جبهه شد. يكی از دوستانش -كه بعدها شهيد شد- تعريف كرده است:
🤲 «او زمانی كه به نماز میايستاد، آنقدر با توجه و خلوص نماز میخواند كه گويی در دنيا نيست. قنوت و سجدههايش طولانی بود.
😭 آنقدر در سجدههايش گريه میكرد كه گاهي از حال میرفت.
🥀🏴او در شبهای آخر قبل از شهادت از اينگونه خوابها زياد ديده بود حتی خودش به دوستانش گفته بود كه چگونه و كجا به شهادت میرسد.
🥀يكي از همسنگرانش نحوه شهادت وی را چنين تعريف ميكند: «با هم در سنگر نشسته بوديم و سيدمهدی مشغول نوشتن چيزی بود، اما ناگاه دفترش را بست. گويا به يكباره ياد مطلبی افتاده باشد، به سرعت به سمت بچهها رفت تا به آنها سر بزند و اوضاع را بررسی كند.
👣 با هر قدمی كه بر میداشت، انگار سبکتر و چهرهاش نورانیتر میشد. 🕊انگار پرواز میكرد.
💥 اولين خمپاره كنار وی افتاد. درست همان مكانی كه خودش گفته بود. دومين خمپاره در كنار سيدمهدي به زمين خورد. 🌪خاک و دود بلند شد. همه كسانی كه سيد مهدی را ميشناختند و در آنجا بودند، فهميدند چه شد.
😔خمپاره اول يک پاي او را به كلی متلاشی و پای ديگرش را به سختی مجروح كرده بود. گويی با خون خود غسل شهادت كرده بود. درست همانگونه كه خودش گفته بود، به شهادت رسيد.»
🥀سيدمهدی يحيوی در بیست و سوم فروردین ماه 1362 با اصابت تركش خمپاره به پا در فكه به شهادت رسيد. پيكر پاک وی پس از تشييع در امامزاده محمد(ع) به خاک سپرده شد.
https://eitaa.com/behshtshohada