eitaa logo
بهشت شهدا🌷
146 دنبال‌کننده
1.6هزار عکس
785 ویدیو
15 فایل
🌟 پیغمبر اکرم(صلى الله علیه وآله):  «یَشفَعُ یَوْمَ الْقِیامَةِ الأَنْبِیاءُ ثُمَّ الْعُلَماءُ ثُمَّ الشُّهَداءُ»؛ (روز قیامت نخست انبیاء شفاعت مى کنند سپس علما، و بعد از انها شهدا) #هر_خانواده_معرف_یک_شهید 🌷خادم الشهدا @Maedehn313 @z_h5289
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
زندگینامه -  محل شهادت تکاب افشار 🌹متولد    1343/3/28 🥀شهادت   1359/4/1 🌹🍃شهید مجید شمس در خانواده ای مذهبی در شهرستان تکاب چشم بجهان گشود او در کودکی مادر فداکار خود را از دست داد . این شهید بزرگوار تا مقطع دیپلم در رشته ریاضی ادامه تحصیل داد در آن سالها در باشگاه محمدیاری وی تحت تعلیم دایی های بزرگوار خویش آقای رسول محمدیاری و محمدباقر محمدیاری در ورزش کشتی نیز به موفقیت های چشمگیری در سطح استان آذربایجان غربی دست یافت 🍃و به گفته همکلاسی هایش کشتی گیر فنی و باستعداد ی بود ، 🌹🍃 با شروع انقلاب مجید شمس همراه با سایر انقلابیون علیه نظام شاهنشاهی فعالیت می کرد بعد از پیروزی انقلاب اسلامی مجید به سپاه پاسداران پیوست 🥀 و در سال 1359 در منطقه احمدآباد به دست ضدانقلاب به شهادت رسید . *************** 🌹🍃مجید شمس جوانی مومن و متعهد بود هیچ گاه نمازش قضا نمی شد و همیشه با وضو بود به بزرگترهای خویش احترام می گذاشت و هرگز سراغ گناه نرفت ❣ مجید شمس در امر به معروف و نهی از منکر فعال بود و به گفته آقای رسول محمدیاری که در دوران قبل و بعد از انقلاب معلم اخلاق و ورزش ایشان بوده جوانی با حجب و حیا و مومن و بسیار مهربان بوده است . 🏴🏴🌷🏴🌷🏴🏴 السَّلامُ عَلَیْکَ یا ثارَاللهِ وَابْنَ ثارِهِ https://eitaa.com/behshtshohada 🏴🌷🏴🌷🏴🌷🏴
🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀 تعدادی از پاسداران که از تکاب عازم شاهین‌دژ بودند، در روستای احمدآباد تکاب در محاصرۀ افراد ضدانقلاب قرار گرفتند. ایشان با کمک نیروهای ژاندارمری، پس از چند ساعت درگیری مسلحانه، از حلقۀ محاصرۀ ضدانقلاب خارج شدند. 😔در این درگیری مسلحانه، 🩸یوسفعلی عباس‌زاده 🩸مجید شمسی 🩸 محمد جفایی 🩸 و محرم‌علی سلطانی عضو سپاه پاسداران 🩸و سرباز عباس کریمی 🥀بر اثر اصابت گلوله به شهادت رسیدند.  🏴🏴🌷🏴🌷🏴🏴 السَّلامُ عَلَیْکَ یا ثارَاللهِ وَابْنَ ثارِهِ https://eitaa.com/behshtshohada 🏴🌷🏴🌷🏴🌷🏴
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹 اَسَدی از اصحاب خاص حضرت علی(ع) و از کسانی بود که پس از مرگ معاویه به امام حسین(ع) برای رفتن به کوفه نامه نوشتند. پس از شهادت مسلم، حبیب مخفیانه از کوفه خارج شد و خود را به امام حسین رساند و در روز عاشورا در کربلا به شهادت رسید. قبر او در حرم امام حسین(ع) و در نزدیکی ضریح امام حسین(ع) قرار دارد. 🏴🏴🌷🏴🌷🏴🏴 السَّلامُ عَلَیْکَ یا ثارَاللهِ وَابْنَ ثارِهِ https://eitaa.com/behshtshohada 🏴🌷🏴🌷🏴🌷🏴
1_4162691993.mp3
6.25M
🚩زیارت عاشورا (همراه با روضه) 🌷ثواب آن هدیه به ارواح مطهر 🌷شهید والامقام ✨✨✨✨✨✨✨و 🌹شهید کربلا ✨✨✨✨✨✨✨✨ «لبیک یاحسین جانم» صلے‌الله‌علیڪ‌یا‌اباعبدللھ الـٰلّهُمَ؏َجــِّلِ‌لوَلــیِّڪَ‌اَلفــَرَج بحق‌ حضࢪٺ‌زینب‌ڪبرۍسلام‌الله‌علیها 🏴🏴🌷🏴🌷🏴🏴 السَّلامُ عَلَیْکَ یا ثارَاللهِ وَابْنَ ثارِهِ https://eitaa.com/behshtshohada 🏴🌷🏴🌷🏴🌷🏴
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
7.63M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💫 ✨✨✨✨✨✨ 💫صفحه_119 🌷هر روز یک صفحه از هدیه به شهدا🌷 ✏️ توصیه مهم حضرت آیت‌الله خامنه‌ای: حتّی روزی نیم صفحه، روزی یک صفحه بخوانید، امّا ترک نشود. در دنیای اسلام هیچ کس نباید پیدا بشود که یک روز بر او بگذرد و آیاتی از قرآن را تلاوت نکند. 🏴🏴🌷🏴🌷🏴🏴 السَّلامُ عَلَیْکَ یا ثارَاللهِ وَابْنَ ثارِهِ https://eitaa.com/behshtshohada 🏴🌷🏴🌷🏴🌷🏴
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
7.77M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 روایت رهبر انقلاب از ماجرای شهادت حضرت عبدالله بن الحسن(علیه‌السلام) 🏴🏴🌷🏴🌷🏴🏴 السَّلامُ عَلَیْکَ یا ثارَاللهِ وَابْنَ ثارِهِ https://eitaa.com/behshtshohada 🏴🌷🏴🌷🏴🌷🏴
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
بهشت شهدا🌷
‍ 🌷 #دختر_شینا – قسمت8⃣7⃣ ✅ فصل شانزدهم 💥 فردا صبح همسایه‌ها آمدند بیمارستان و آوردندم خانه. یکی
‍ 🌷 – قسمت9⃣7⃣ ✅ فصل شانزدهم 💥 آن روز صبح، خانم دارابی مثل همیشه آمده بود کمکم. داشتم به بچه‌ها می‌رسیدم. آمد، نشست کنارم و کمی درددل کرد. شوهرش به سختی مجروح شده بود. از طرفی خیلی هم برایش مهمان می‌آمد. دست‌تنها مانده بود و داشت از پا درمی‌آمد. 💥 گرم تعریف بودیم که یک‌دفعه در باز شد و برادرم آمد توی اتاق. من و خانم دارابی از ترس تکانی خوردیم. برادرم که دید زن غریبه توی خانه هست، در را بست و رفت بیرون. بلند شدم و رفتم جلوی در. صمد و برادرم ایستاده بودند پایین پله‌ها. 💥 خانم دارابی صدای سلام و احوال‌پرسی ما را که شنید، از اتاق بیرون آمد و رفت. برادرم خندید و گفت: « حاجی! ما را باش. فکر می‌کردیم به این‌ها خیلی سخت می‌گذرد. بابا این‌ها که خیلی خوش‌اند. نیم‌ساعت است پشت دریم. آن‌قدر گرم تعریف‌اند که صدای در را نشنیدند. » 💥 صمد گفت: « راست می‌گوید. نمی‌دانم چرا کلید توی قفل نمی‌چرخید. خیلی در زدیم. بالاخره در را باز کردیم. » همین که توی اتاق آمدند، صمد رفت سراغ قنداقه‌ی بچه. آن را برداشت و گفت: « سلام! خانمی یا آقا؟! من بابایی‌ام. مرا می‌شناسی؟! بابای بی‌معرفت که می‌گویند، منم. » 💥 بعد به من نگاه کرد. چشمکی زد و گفت: « قدم جان! ببخشید. مثل همیشه بدقول و بی‌معرفت و هر چه تو بگویی. » فقط خندیدم. چیزی نمی‌توانستم پیش برادرم بگویم. به برادرم نگاه کرد و گفت: « سفارش ما را پیش خواهرت بکن. » برادرم به خنده گفت: « دعوایش نکنی. گناه دارد. » 💥 بچه‌ها که صمد را دیده بودند، مثل همیشه دوره‌اش کرده بودند. همان‌طور که بچه‌ها را می‌بوسید و دستی روی سرشان می‌کشید، گفت: « اسمش را چی گذاشتید؟! » گفتم: « زهرا. » تازه آن وقت بود که فهمید بچه‌ی پنجمش دختر است. گفت: « چه اسم خوبی، یا زهرا! » ادامه دارد... 💟کانال بهشت شهدا: https://eitaa.com/behshtshohada💞