eitaa logo
بهتر بنویسیم
1.5هزار دنبال‌کننده
317 عکس
36 ویدیو
53 فایل
💡خیلی از ما نویسنده‌ایم؛ فقط باید تمرین کنیم تا #بهتر_بنویسیم. ارتباط با مدیر: @Pourjam
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از مرتضی رجائی
هنوز جوهر قرارداد خشک نشده بود، که تحریم‌های جدیدی علیه ایران وضع کرد. در سیزده دی ۱۳۹۸، سردار پرافتخار ایران، حاج را به اتهام تروریست بودن به شهادت رساند. یک سال بعد، رژیم صهیونیستی، یک ایرانی را در درون کشور ترور کرد و به شهادت رساند. چند ماه بعد از این حادثه، بخشی از تأسیسات سایت هسته‌ای به دست عامل نفوذی رژیم صهیونیستی منفجر شد. این مثال‌ها گواه آن است که با وجود پایبندی مردم ایران به آرمان ها و خطوط قرمز خود، با سران استکبار، هیچ دستاوردی برای حل مشکلات کشور نخواهد داشت. (نمونه یک بند یادداشت انتخاباتی در سبک و با استفاده از ) 🆔️ @m_rajaaei
هدایت شده از مرتضی رجائی
شاید باورتان نشود؛ ولی حتی اگر منتخب یک ملت انقلابی هم باشید، می‌توانید با قراردادی مثل برجام، و کشورتان را به باد دهید. نخست حل همۀ مشکلات داخلی کشور، حتی آب آشامیدنی مردم را به و تصویب پیوند دهید. بعد به وزیر امور خارجه‌تان بگویید در خیابان‌های ژنو دنبال سرِ جان کری بدود تا عکس‌هایش در دنیا منتشر شود. آنگاه وقتی برجام تصویب شد، بلافاصله و قبل از انجام کوچک‌ترین تعهدی از سوی طرف‌های مقابل، قلب خودتان را با سیمان پر کنید. در گام بعد، همۀ منتقدان خودتان و قراردادتان را بی‌سواد و بی‌شناسنامه معرفی کنید. آخرین کار هم این است که حتی پس از ترور سردار پرافتخار ملی تان به دست ، باز هم از مذاکره حرف بزنید. اگر هنوز مطئمن نیستید که مردم کشورتان له شده است، می توانید جلوی جاسوسان را نگیرید تا یک دانشمند برجسته هسته‌ای را در داخل ایران کنند. حالا می توانید مطمئن باشید که کار تمام است. (نمونه یک بند یادداشت انتخاباتی در سبک و با استفاده از ) 🆔️ @m_rajaaei
هدایت شده از مرتضی رجائی
با اینکه حالا و در پایان دولت دوازدهم، حتی بسیاری از غربگراها هم فهمیده‌اند که مشکلات کشور با حل نمی‌شود، و دولت او همچنان بر مذاکره و احیای جنازۀ پافشاری می‌کند. زمانی یک مرد مغرور و پُرافاده سوار اتوبوس شد. از همان لحظۀ اول شروع کرد به این و آن خرده گرفتن که «تو چرا حمام نمی‌روی تا در فضاهای عمومی بوی بد ندهی، تو چرا این همه بار با خودت به داخل اتوبوس آورده‌ای» و از این دست حرف‌ها. کم‌کم همه صدایشان بلند شد که «کاش زودتر پیاده شوی تا از شر تو راحت شویم». بالأخره اتوبوس به ایستگاه مقصد مرد رسید. مرد در هنگام پیاده شدن، پایش گیر کرد و با صورت روی زمین افتاد. در همان حال نگاهی به داخل اتوبوس انداخت و وقتی پوزخندهای مردم را دید، تصمیم گرفت برای این که جلوی آن‌ها کم نیاورد، همان طور سینه‌خیز به راهش ادامه دهد. این‌طور شد که مرد مغرور تا خانه خودش سینه‌خیز رفت. (نمونه یک بند یادداشت انتخاباتی در سبک با استفاده از ) 🆔️ @m_rajaaei