#خانواده_تربیت ۷۲ #تعریف_خانواده ۱۸ 🇮🇷بسم الله الرحمن الرحیم بحث ما در تعریف خانواده بود برای اینکه یک تعریف درست از خانواده داشته باشیم👌 👈 باید اهل حکمت بشیم اصلا اینو بهتون بگم؛ اگه میخوایید از هر پدیده ای تعریف درست داشته باشید باید اهل حکمت بشید👌👌 کسی که تعریف درستی نداشته باشه میاد و کارهایی رو انجام میده✔️ مثلا طرف تعریف درستی از حجاب نداره بعد اومده چهارشنبه سفیدها رو برنامه ریزی کرده❌ و من و شما رو هم مشغول خودشون میکنند خب عزیز من؛ بجای اینکه مشغول این اراذل و اوباش باشی بیا و یه تعریف درستی رو به مردم بگو؛ تا اون نوجونم نره سراغ تعریف های غلط❌❌ برای رسیدن به یه تعریف دقیق هم با گفت و شنود نمیشه بدست آورد⛔️ ✔️باید اهل حکمت شد ✔️باید خلوص نیت داشت ✔️باید برای خدا کار کرد ✔️باید به خدا گفت چشم اگه صفای باطن داشته باشیم 👈 به یک تلقی درست و دقیقی میرسیم که هم خودمون لذت میبریم و هم دیگران درسته؟؟؟؟ 🌷🇮🇷🌷 👈خدا ان شاءالله تلقی درست به ما بده بنده دعا کنم شماهم آمین بگین خیلی بیکار نشستید البته بیکار نبودید، فکر داشتید میکردید اونم یه کار بسیار ارزشمنده ولی یه کار دیگه ام بکنید، در کنار فکر کردن دعا بکنید 👌👌 ✔️خدایا تلقی صحیحی از پدیده های عالم به ما عنایت بفرما الهی آمین، ✔️تعریف صحیحی از آدمها از ارتباط ما با آدم هابه ماعنایت بفرما الهی آمین ✔️ خدایا غرض خودت رو از هر امتحانی که از مامیگیری به ما بشناسان الهی آمین، خیلی این مهمه. بنده امیدوارم بحق حضرت زینب سلام الله علیها این دعاهای ما رو خداوند مستجاب بکنه 👈 که زینب کبری در اولین سخنرانیشون بعد از عاشورامقابل عبیدالله مَلعون جمله ای فرمودند عبیدالله کی بود ؟؟ اصلا کی بود؟؟ 👈 که دختر امیرالمؤمنین روی خاک بشینه و اون نامرد روی تخت بشینه، اصلاً عبیدالله کی بود آخه، ای روزگار چه میکنی تو، زینب کبری ،ولی با اقتدار و شکوه نشست عبیدالله واقعاً مَنکوب شد👌 بعد گفت این کیه این خانمی که اینقدر عزّتمند و گران سنگ نشسته،✔️ 👈اصلا شکوه دربار ما او رو نگرفت، گفتند او دختر علی ابن ابی طالب امیرالمؤمنین فداش بشم هستش اون شمارو آدم حساب نمیکنه،اون درمقابل شماخوردنمیشه،👌👌 بعد شروع کرد به صحبت کردن 👈خواست، زینب کبری روبشکنه گفت دیدی خدا برادرتو کُشت، دیدی خداچه کرد شروع کرد به بد و بیراه ها گفتن های اینجوری، زینب کبری دراین سخنرانی عجیبشون 👈 جمله اولشون که مشهور شده چی بود فرمودند "مارایت الا جمیلا" هرچه دیدم لطف خدا بوده😍 👈ما فارسی زبان ها، به جمیل میگیم زیبا معمولا ولی جمیل معنای دقیق ترش یعنی لطف خدا بوده 👌👌 خدا به مالطف کرد، به مافرصت فداکاری روعنایت کرد خدابا مامهربان بود 😍 اون ملعون 👈میخواست بگه که خدا شمارو زد، خداشمارو نابود کرد، زینب کبری فرمود نه ،خدابه مالطف کرد ما رایت الا جمیلا، خدابه مالطف کرد، ما هرچی دیدیم زیبایی و لطف بوده، 👌👌 👈ببینید، چراگفتم بحق حضرت زینب، خدا نگاه مارو درست میکنه نگاه فوق العاده ایی داشت زینب کبری سلام الله علیها حتی یزیدمَلعون اومد شروع کرد به کفر گفتن، 👌با یک نگاهی حضرت زینب تحلیل کرد چه نگاه درستی، فرمود اون آیه قران "ثم کانَ عاقبه الذین ...... " آن هایی که گناه کردند کم کم کارشون به اینجا میرسه که تکذیب میکنند آیه های الهی رو ✔️❌ 👈یک تحلیلی از یزید کردکه یزید رو بهم ریخت یعنی فرمود یزید تو یه آدم شراب خوار، یه آدم بوزینه باز ، طبیعتاً آخرش کارت به اینجا می رسه که همه چیز رو منکر بشی بهم ریخت 👌👌 یزید 👈می گفت یکی برگرده جواب بده یکی از اطرافیانش خیلی زبان باز بود مثلا شاعر مسلک بود 👌خیلی زینب کبری سلام الله زیبا نگاه می کرد خدا ان شاءالله 👈این زیبا نگاه کردن حضرت زینب سلام الله علیها رو یک کمیش رو به اندازه ی غباری از چادر خاکیشون روی سر ما تکانده بشه ما در دنیا و آخرت خیالمون آسوده خواهد شد.😍👌 بذارید برای شما روضه بخونم حتما بارها این روضه رو شنیدید 👌خیلی حضرت زینب با ابّهت وارد کاخ شدند چرا؟؟؟؟؟ این ابّهت یکیش ناشی از شخصیت خودشون بود، یکی دیگه از دلایلش زن های اصحاب بودند 👈 که تو کربلا بودند واینا وایساده بودند پای اینکه ازحضرت زینب حمایت بکنند مادور هم جمع شدیم، تا از اهل بیت علیهم السلام الگو بگیریم👌 اینها(کفتر و ...) برای اینکه بچه های امیرالمؤمنین رو بیشتر بسوزونند اومدند زن های اصحاب رو تو کوفه آزاد کردند دیگه این کاروان که می رفت همه اهل بیت پیغمبر بودند کسی اطرافشون نبود از زن ها؛ که بخواد اینهارو محافظت بکنه دل های شمارو میسوزونم، عذرخواهی میکنم اینها تجربه کاخ عبیدالله مَلعون رو داشتند، وقتی که وارد کاخ یزیدمَلعون می خواست بشه زینب کبری

جمعی بودند که همه زن و بچه های اهل بیت بودند 👈سابقه حضرت زینب رو داشتند می خواستند ابّهت حضرت زینب دختر امیرالمؤمنین رو بشکنند چرا آنقدر امام سجاد می فرماید امان ازشام 👈در بین همه مقاطع شام رو تاکید کردن دم در ورودی یک طناب آوردند گفتند دختر علی کیه بیاد جلو باید او رو با طناب ببریم😭 دختر امیرالمؤمنین علی علیه السلام رو مقابل پسر معاویه باید با طناب ببرند اینجوری خواستند اهل بیت رو بسوزانند و آتش بزنند جانم به زینب که سربلند بود یا اباعبدالله از طشت طلا یه نگاهی به زینبت بکن ببین چجوری افتخار آفرین 😭👌 چقدر قشنگ سربلندبا صدای رسا داره از حق دفاع میکنه یک ذره خم به ابرو نیاورد اما چرا بگم نگاه کن یااباعبدالله تو رو خدابه این حالت حضرت زینب که طناب به گردن انداختن نگاه نکن یا ابا عبدالله 😭😭 🌷🇮🇷🌷🇮🇷🌷🇮🇷🌷🇮🇷🌷🇮🇷🌷 الا لعنت الله علی القوم الظالمین وصلی الله علی محمد و آل الطاهرین التماس دعای فرج و شهادت🇮🇷🌷👌

🕊🕊🕊🕊 #داستان_واقعی #نسل_سوخته #قسمت ١٧ ════‌‌‌‌༻‌☘🌻☘༺‌‌‌════ 💭 توی راه برگشت توی حال و هوای خودم بودم که یهو مادر صدام کرد🗣 - خسته شدی؟ سرم رو آوردم بالا - نه چطور؟ - آخه چهره ات خیلی گرفته و توی همه 👈مامان آدم ها چطور می تونن با خدا رفیق بشن❓ خدا صدای ما رو می شنوه و ما رو می بینه اما ما نه ... چند لحظه ایستاد 😐 👈چه سوال های سختی می پرسی مادر نمی دونم والا همه چیز را همه گان دانند و همه گان هنوز از مادر متولد نشده اند بعید میدونم یه روز یکی پیدا بشه جواب همه چیز رو بدونه 👈این رو گفت و دوباره راه افتاد اما من جواب سوالم رو گرفته بودم از مادر متولد نشده اند و این معنای ✨و لم یولد ✨خدا بود نا خودآگاه لبخند عمیقی صورتم رو پر کرد 😊 ♨️خدایا میخوام باهات رفیق بشم 😍می خوام باهات حرف بزنم و صدات رو بشنوم اما جواب سوال هام رو فقط خودت بلدی اگر تو بخوای من صدات رو میشنوم👂 🌀ده، پانزده قدم جلو تر مادرم تازه فهمید همراهش نیستم برگشت سمتم - چی شد ایستادی❓ و من در حالی که شوق عجیبی وجودم رو پر کرده بود دویدم سمتش🏃♂ 〽️هر روز که می گذشت منتظر شنیدن صدای خدا و جواب خدا بودم و برای اولین بار توی اون سن کم کم داشتم طعم شک رو میچشیدم Ⓜ️هر روز می گذشت و من هر روز منتظر جواب خدا بودم گاهی عمق شک به شدت روی شونه هام سنگینی می کرد 🏋♀ تنها در مسیری که هیچ پاسخگویی نبود به حدی که گاهی حس می کردم الان ایمانم رو به همه چیز از دست میدم 😱 👹اون روزها معنای حمله شیاطین رو درک نمی کردم  حمله ای که داشتم زیر ضرباتش خورد می شدم ⚔ 🔆آخرین روز رمضان هم تمام شد و صبر اندک من به آخر رسیده بود شب، همون طور توی جام دراز کشیده بودم ولی خوابم نمی برد از این پهلو به اون پهلو شدن هم فایده ای نداشت🛌 👈گاهی صدای اذان مسجد تا خونه ما می اومد و امشب، از اون شب ها بود اذان صبح رو می دادن و من همچنان دراز کشیده بودم 10 دقیقه بعد  20 دقیقه بعد 〽️و من همچنان غرق فکر شک و چراهای مختلف که یهو به خودم اومدم - مگه تو کی هستی که منتظر جواب خدایی❓ مگه چقدر بندگی خدا رو کردی که طلبکار شدی❓ پیغمبر خدا دائم العبادت بود با اون شان و مرتبه بزرگ بعد از اون همه سختی و تلاش و امتحان حبیب الله شد✅ 😠با عصبانیت از دست خودم از جا بلند شدم رفتم وضو گرفتم و ایستادم به نماز  نمازم که تموم شد آفتاب طلوع کرده بود🌝 خیلی از خودم خجالت می کشیدم من با این کوچیکی نیاز حقارت در برابر عظمت و بزرگی خدا قد علم کرده بودم رفتم سجده با کلمات خود قرآن🙇♂ - خدایا این بنده یاغی و طغیان گرت رو ببخش این بنده ناسپاست رو😥 👈پدرم بر عکس همیشه که روزهای تعطیل حاضر نبود از جاش تکان بخوره عید فطر حاضر شد ما رو ببره سر مزار پدربزرگ توی راه هم یه جعبه شیرینی گرفتیم🍪 💢شیرینی به دست بین مزار شهدا می چرخیدم و شیرینی تعارف می کردم که⤵️ چشمم گره خورد به عکسش👀 نگاهش خیلی زنده بود کنار عکس نوشته بودن⤵️ 🔆من طلبنی وجدنی  و من وجدنی عرفنی  و من عرفنی ...🔆 👈هر کس که مرا طلب کند می یابد،هر کس که مرا یافت می شناسد،هر کس که مرا شناخت،دوستم می دارد،هر کس که دوستم داشت عاشقم می شود،هر کس که عاشقم شود عاشقش می شوم و هر کس که عاشقش شوم او را می کشم و هر کس که او را بکشم خون بهایش بر من واجب است و من خود خون بهای او هستم.💯 ════‌‌‌‌༻‌☘🌼☘༺‌‌‌════ 🔮ادامه دارد 🔰کانال تنهامسیرلذت بندگی 🕊🕊🕊🕊

سلام علیکم ظهرتون بخیر✋ حالتون خوبه؟؟

#لذت_بندگی ۲۱۳ #کلیدی_ترین_علاقه ۸ "راحتی بیجا" 🌷بسم الله الرحمن الرحیم اومد سوال کرد حاج آقا شما همش میگید راحت نباشید، راحت نباشید ینی ما دیگه اصلا راحتی نداریم؟ بهش گفتم عزیزدل؛ یکم صبر کن ما که نگفتیم مطلق راحتی که اتفاقا راحتی هم داریم👌👌 بلکه بعضی راحتی ها رو تازه هزینه میکنیم و می خریم 💶💶 بقول معروف هر یک از شما یه باغ ویلا باید خارج از شهرتون داشته باشید و برید ازش لذت ببرید ✅✅ فکر نکنید ما می خواهیم علیه راحتی اقدام کنیم ها نه عزیزم؛ ینی این که آقا ما بریم خودمونو خفه کنیم؟؟ میگه حاج آقا می خوای ما رو روی سنگ بنشونی؟ ینی مبل ها رو بریزیم دور دیگه؟؟ ❌❌ حضرت امام فداش بشم وقتی نشستن روی مبل بالاخره پا درد داشتن دیگه؛ گفتن مبل چیز خوبیه ✔️✔️ فدات بشم؛ بنا نیست مبل حذف بشه بناست راحت طلبی حذف بشه ✔️✔️👆👆 خب حالا مصداق این راحت طلبی کجاست؟؟ نمیزارید شما دیگه، اگه کلا راحتی رو میزاشتیم کنار الان بنده دیگه بحث نمیکردم 😊 نه عزیزمن؛ گرفتاری ما همینه که باید راحتی باشه و من و شما باید مدیریتش کنیم 👌👌 یه جاهایی بیخودی راحت طلب میشی باید خودتوو جمع کنی❌ یه جاهایی هم تازه خدا بهت میگه بنده ی خوب من خودتو پهن کن ✅✅ جالبه ها ما موجودات عجیب و غریبی هستیم اونجاهایی که باید راحت باشیم👌 سخت میگیریم برا خودمون و برعکسش ✔️✔️ مثلا یه نمونه اش رو عرض میکنم خدا می فرماید که موسیقی گوش نکن 👈اعصابت رو بهم می ریزه 🌷🌷 میگیم نه می خوام گوش کنم آقا برو راحت باش و گوش کن 🚫🚫 ان شاءالله در مورد لذت هایی که راحتی ما رو از بین می برند؛ صحبت خواهیم کرد👌 رفقا بعضی راحتی ها رو باید بریم سراغشون باید براشون هزینه کنیم ✅✅ اصلا بعضی راحتی ها رو که بدست میاری ثواب میبری بعدش باید ترک کنی👌 و تو باید این روحیه ی مبارزه با راحت طلبی رو داشته باشی 🌷👌🌷👌🌷👌🌷👌🌷👌🌷 وصلی الله علی محمد و آل محمد وعجل فرجهم التماس دعای فرج و شهادت👈🌷👌

#لذت_بندگی ۲۱۴ #کلیدی_ترین_علاقه ۹ "روحیه ترک راحتی" 🌷بسم الله الرحمن الرحیم عرض کردیم که بعضی از راحتی ها رو که بدست میاریم اصلا ثواب هم میبریم 👌👌 ولی ما باید روحیه ی ترک راحتی رو داشته باشیم بدست آوردیم بتونیم ترک کنیم ✔️ یه جاهایی باید راحتی رو بذاری کنار👌 مهم اینه که این فرهنگ در جامعه ی ما شناخته بشه مهم اینه که در تفکر ما این بیماری راحت طلبی منحوس بشه و بذاریم کنار ✅✅ ان شاءالله خدا خودش برنامشو جلو پامون میزاره خدا اصلا سخت گیر نیست 👌👌 دختر خانم ها و آقا پسرها اینو در ازدواجتون در نظر بگیرید👌 با راحت طلب زندگی نکنید که خدا جمعش می کنه ها ✔️✔️ فقیر و ثروتمند بودن در ازدواج اصلا مهم نیست👌 مهم اینه که طرف مقابل؛ سخت کوش هست یانه؟؟ ✅✅ خیلی ها بودن فقیر بودن ولی ازدواج کردن چون که راحت طلب نبودن شدن بهترین سرمایه دارها 🌷🌷 آقا اینا پولشون از پارو میره بالا توقع دارن و فردا نمیشه باهاشون اصلا زندگی کرد ❌❌ حالا ممکن یه کسی باغدار باشه و پولشم از پارو بره بالا ولی وقتی بچه هاشو میبره داخل باغ 👇👇 مجبور میکنه بچه هاشو که برای یه لقمه ی غذا هیزم بشکنند👌👌 با چه بدبختی برا خودشون هیزم می شکنند ✅✅ بعد میرن با چه بدبختی برا خودش ناهار درست می کنند👌 نه اینکه زنگ بزنن به رستوران آقا ناهار ما رو از اینجا بیارید ما اینجا پهن شدیم❌❌ ببینید رفقا ملاک اون راحت طلبی هستش البته راحت طلبی که همراه با برنامه باشه و اون راحتی رو بزنی مهم هستش👌 مثلا طرف فقیر هستش و سختکوش از اول هفته تا آخر هفته می دوه و کار میکنه ولی جمعه که میشه فقط غرق در خواب هستش ❌❌ این شخص سخت کوش بوده ولی راحت طلبی خودش رو نزده منتظر تا انتقام بگیره و این درست نیست 🚫🚫 ما می خواهیم مصادیق راحت طلبی مشخص بشه بعضیا نگن که آقا شما مخالف راحتی هستید نــــــه عزیزم؛ ما داریم مصادیقش رو مشخص میکنیم 👌👌 بذارید یه داستان براتون بگم ولی چون که طولانی میشه این داستان رو میذارم برا فردا ان شاءالله 👌👌 تا ببینیم راحت طلبی یعنی چی؟ 👌🌷👌🌷👌🌷👌🌷👌🌷👌 وصلی الله علی محمد و آل محمد وعجل فرجهم التماس دعای فرج و شهادت✔️🌷👌

❌🚫❌🚫❌ #تمثیل ۸۱ مثل قطره قطره گلاب!💧🌸 💧گلاب قطره قطره به دست می‌آید، آن هم با چه زحمتی!♨️ 🌷گلچینها اول صبح که میشود به باغ می‌روند و با چیدن گلها چه خارها که تحمل می‌کنند، 🌵 و بعد هم آنها را به دیگ پر از آب ریخته و می‌جوشانند. 🍵 آبها بخار شده، و بخارها قطره قطره میشوند، و قطره ها در ظرف‌هاي بزرگ جمع میشوند،🍾 و تازه یک دیگ گلاب به دست می‌آید. اما همین دیگ گلاب که محصول ساعتها تلاش و کوشش است. با یک چشم بر هم زدن میتوان لگد کرد و همه را زیر دست و پا ریخت.😲 حالا اگر شما جاي گلاب‌گیر باشی چه حالی پیدا میکنی؟😩 Ⓜ️عزیز من! جان من! آبرو مثل گلاب است ❗️و به قول قدیمی‌ها مثقال مثقال جمع میشود یعنی یک شبه به دست نمیآید،❌ 💐بلکه آنقدرباید در زندگی خود گل بکاري تا چند قطره آبرو به دست آوري. ✅ 😏اما ببین بعضیها چه دلی دارند،⏬ همین آبرو را یک شبه، یکباره، و با یک حرف همه را میریزند.🚫📛❌ قبول کن که سخت است.❌ به همین خاطر است که خدا روي آبروي مردم سخت حساس است.💯 🔆تا جایی که امیرالمؤمنین علی(ع) فرمود: [« مَن تَتَبّعَ عَورات الناسِ کَشَفَ الُله عَنه] 🚫یعنی هر کس در زندگی مردم سَرَك بکشد و عیب و ایراد آنها را دنبال کند، خداوند عیب و ایراد او را فاش و بر ملا میسازد.🚫 ⚠️و در حقیقت با این کار خداوند میخواهد به آدمی بفهماند که 🔰 ⚠️ آبروي مردم ریختن خیلی تلخ است و تا نچشی نمیفهمی @TanhamasirLezatbandegi

#ارسالی_مخاطب سلام علیکم بحث راحت طلبی الحمدالله ب لطف خدای متعال برامون خیلی خوب بوده بنده هیچ وقت ب اندازه این چنروز ترک راحت طلبی رودرک نمیکردم. قبل مبحث عالی شمااصن بهش فک نمیکردم الحمدالله این چنروزتنهای تمام کارهای خونه تکونی روب تنهای انجام دادم وتنهای چن تافرش م شستم‌.حتی براپدرومادرمم عجیب وناراحت کننده بودک نکنه اذیت بشم چون هرسال عروس یاخواهرم کمک میکردن‌. اماامسال فرصت خوبی بودالحمدالله برامبارزه باراحت طلبیم. وچقدم لذت داره راحت طلب نبودن خدای متعال خیرکثیری ب شماواستادپناهیان حفظه الله عنایت فرمایددردنیاوآخرت باعاقبت بخیری وشهادت. التماس دعاداریم

🍃پیام استاد ماندگاری به مناسبت ۲۰ اسفند ماه، روز راهیان نور #صوتی ۲۱ --------------------------- 🌺تنها مسیر لذت بندگی @TanhamasirLezatbandegi

سلام علیکم شبتون بخیر✋

#خانواده_تربیت ۷۳ #تعریف_خانواده ۱۹ 🇮🇷بسم الله الرحمن الرحیم داشتیم در مورد تلقی صحیح از پدیده های اطرافمون صحبت میکردیم ینی اگه کسی تلقی خوبی نداشته باشه نمیتونه لذت ببره👌👌 و همیشه خودش روو رنج میده ✔️✔️ بذارید یه مثال بزنم ببینید رفقا 👈 نمیدونم تلقی شما از اینکه حقیر عرض کردم داخل گروه پیام نفرستید چیه؟؟؟؟ تلقی های ما خیلی فرق میکنه👌 و زمانی که تلقی درست نباشه، باعث عذاب و رنج خودمون میشه ✔️✔️ مثلا تلقی بنده از اینکه بزرگواران تو گروه پیام نذارند اینه👈 که نظم گروه حفظ بشه و بتونیم از مباحث بهترین استفاده روو ببریم👌 و یک تمرین مبارزه ی بانفس داشته باشیم ✅✅ حالا بعضی هامون چون تعریف درست نداریم ناراحت میشیم❌✔️ خب بزرگوار این قضیه رو یبار بصورت کامل برای خودتون حل کنید تا رنج این مساله شما رو اذیت نکنه👌 👈اگرتعریف و یاتلقیه صحیحی، ازقطعات مختلف زندگی نداشته باشیم نمیتونیم خوب باهاش ارتباط برقرار کنیم✔️ نمیتونیم خوب ازش بهره برداری کنیم ✔️ نمیتونیم خوب وظایفمون رو نسبت بهش انجام بدیم و آسیب فراوان خواهیم خوردد👌 👌 همه چیز، واقعاً بستگی داره به تعریف ما 👌به تلقی ما؛ 👈به نگرشی که نسبت به پدیده های مختلفی که در اطرافمون است باید داشته باشیم 👆✔️ 👈با این مقدمه کوتاه ولی بسیار عمیق باید برسیم به اینکه 👈 ماچه تعریفی از زندگی خانوادگی باید داشته باشیم؟؟؟؟ از خانواده داشته باشیم؟؟؟؟ از اینکه یک خانواده تشکیل میشه چه اتفاقی میوفته ؟؟؟؟ 👆👆 👈تشکیل خانواده محلی است برای چه اتفاقی؟؟؟؟؟ این به یک تلقیه دقیق نیاز داره ✅✅ 👌خانواده واقعاً منشأ همه "سعادت ها" ومنشأ همه "شقاوت ها" است تا حد ّبسیار زیادی سعادت ونیک بختیه یک جامعه به خانواده بستگی داره ✅ 👈اگر ما تونستیم در خانواده موقعیت لازم رو برای خودمون پیدابکنیم، 👈تلقیه دقیقی از خانواده پیدابکنیم اون موقع نتایجش رو هم خواهیم دید ✅✅ 👈یکی از نتایجش اینه که روابط خوبی در خانواده ها برقرارخواهد شد 👈 یکی ازنتایجش این است که فرزندان خوبی تربیت میشند 👈یکی ازنتایجش این هست که انسان به اوج شکوفایی و موفقیت میتونه برسه، 👈 یکی از نتایجش اینه که یک جامعه ی بسیار خوب رو به دست خواهیم آورد 👈 یکی از نتایجش اینه که سیاستمداران "خوبی" میتونیم توی اون جامعه داشته باشیم ✅✅ وصلی الله علی محمد و آل محمد وعجل فرجهم التماس دعای فرج و شهادت🌷✋🇮🇷

#خانواده_تربیت ۷۴ #تعریف_خانواده ۲۰ 🇮🇷بسم الله الرحمن الرحیم عرض کردیم که هر چقدر تلقی ما از پدیده های اطرافمون دقیق باشه✔️ مسلما نتایج خوبی رو خواهیم دید👌 یکی از این پدیده ها خانواده هستش ✅✅ 👈 ببینید جامعه ایی که از خانواده های خوب برخوردارنیست⛔️ نباید انتظار سعادت برای اون جامعه رو داشت. 😏 مثلا تو جامعه ای که آمار طلاق بیشتر باشه یا نابسامانی های خانوادگی بیشتر بشه اون جامعه مشکل های فراوانی داره ✅✅ اگه میبینید که این جامعه دچار بحران نشده لطف خدا هستش👌👌 و جای شکر داره؛ ولی اگه مسئولین بفکر نباشند دچار مشکل ها و بحران هایی خواهند شد ❌❌ خیلی چیزها به خانواده بستگی داره ینی اگه شما کارفرهنگی انجام میدهید باید آثارش تو خانواده نمایان باشه👌 حالا ببینیم خانواده در قرآن چجوری معنی شده ینی بپردازیم به اصل موضوع👌👌 دیگه از این مقدمه عبور کنیم 😊 📖👈دریکی از آیات قرآن تعریفی از خانواده ارائه میشه، 👈 یعنی سه نکته ی بسیار کلیدی 👌در باب خانواده توسط پروردگار عالم بیان میشه ✅✅ ✔️آن کسی که انسان رو آفریده است ✔️آن کسی که عالم رو آفریده است 👌سه ویژگی برجسته از خانواده رو پروردگار عالم بیان میکنه. 👈ترکیب این سه ویژگی تعریفی است که ما از خــــانواده باید داشته باشیم. 💫🌷🌷💫 👈حالا اینهارو کنار همدیگه قرار بدیم ببینیم با همین آیه ی قرآن ⇤ نگاهمون ⇤تعریفمون ↩ ازخانواده تغییر و یا تعمیق پیدا خواهد کرد یانه؟؟؟؟ 👈بعد هر کدوم از شما این تلقی رومنشأ 👈وظایف خودتون 👈منشأ انتظارات خودتون، از خــــــانـــواده قرار بدید👌👌 ✅اون وقت ببینید در رفتارهای شما چه تغییر ویا بهبودی، حاصل خواهد شد. ☺️☺️☺️ وصلی الله علی محمد و آل محمد وعجل فرجهم التماس دعای فرج و شهادت🇮🇷🌷👌

🕊🕊🕊🕊 #داستان_واقعی #نسل_سوخته #قسمت ١٨ ‌‌.❀ ° ❁ •✿ 🎀 ✿• ❁ ° ❀. 💭ایستاده بودم ... و محو اون حدیث قدسی ... چند بار خوندمش ... تا حفظ شدم ... عربی و فارسیش رو ... دونه های درشت اشک ... از چشمم سرازیر شده بود ...😢 - چقدر بی صبر و ناسپاس بودی مهران ... خدا جوابت رو داد... این جواب خدا بود ...✔️ 👈جعبه رو گذاشتم زمین ... نمی تونستم اشکم رو کنترل کنم ... 😭 حالم که بهتر شد از جا بلند شدم ... و سنگ مزار شهید رو بوسیدم .. - ممنونم که واسطه جواب خدا شدی ...😍 ♨️اشک هام رو پاک کردم ... می خواستم مثل شهدا بشم ... می خواستم رفیق خدا بشم ... و خدا توی یه لحظه پاسخم رو داد ... همون جا ... روی خاک ... کنار مزار شهید ... دو رکعت نماز شکر خوندم ... 👈وقتی برگشتم ... پدرم با عصبانیت زد توی سرم ... - کدوم گوری بودی الاغ❓ اولین بار بود که اصلا ناراحت نشدم ... دلم می خواست بهش بگم ... وسط بهشت ... اما فقط لبخند زدم ...☺️ - ببخشید نگران شدید ... این بار زد توی گوشم ...👋 - گمشو بشین توی ماشین ... عوض گریه و عذرخواهی می خنده ... مادرم با ناراحتی رو کرد بهش ...😔 - حمید روز عیده ... روز عیدمون رو خراب نکن ... حداقل جلوی مردم نزنش ... و پدرم عین همیشه ... شروع کرد به غرغر کردن ... 🔑کلید رو گرفتم و رفتم سوار ماشین شدم ... گوشم سرخ شده بود و می سوخت ... اما دلم شاد بود ... از توی شیشه به پدرم نگاه می کردم ... و آروم زیر لب گفتم ...😌 👈- تو امتحان خدایی ... و من خریدار محبت خدا ... هزار بارم بزنی ... باز به صورتت لبخند میزنم . 📖قرآن رو برداشتم ... این بار نه مثل دفعات قبل ... با یه هدف و منظور دیگه ... چندین بار ترجمه فارسیش رو خوندم ... دور آخر نشستم ... و تمام خصلت های مثبت و منفی توش رو جدا کردم و نوشتم ... خصلت مومنین ... 😇خصلت و رفتارهای کفار و منافقین ...👺 📖قرآن که تموم شد نشستم سر احادیث ... با چهل حدیث های کوچیک شروع کردم ... تا اینکه اون روز ... توی صف نماز جماعت مدرسه ... امام جماعت مون چند تا کلمه حرف زد... ⬅️- سیره اهل بیت یکی از بهترین چیزهاست ... برای اینکه با اخلاق و منش اسلامی آشنا بشیم ... برید داستان های کوتاه زندگی اهل بیت رو بخونید ... اونها الگوی ما برای رسیدن به خدا✨ هستن ... 〽️تا این جمله رو گفت ... به پهنای صورتم لبخند زدم ... بعد از نماز ... بلافاصه اومدم سر کلاس و نوشتمش ... همون روز که برگشتم ... تمام اسباب بازی هام روز از توی کمد جمع کردم ... ماشین ها 🚗... کارت عکس فوتبالیست ها ... قطعات و مهره های کاوش الکترونیک ... که تقریبا همه اش رو مادربزرگم برام خریده بود ... هر کی هم ... هر چی گفت ... محکم ایستادم و گفتم ... ⏪- من دیگه بزرگ شدم ... دیگه بچه دبستانی نیستم که بخوام بازی کنم ... پول تو جیبیم رو جمع می کردم ... به همه هم گفتم دیگه برای تولدم کادو نخرید ... حتی لباس عید ...🚫 هر چقدر کم یا زیاد ... لطفا پولش رو بهم بدید ... یا بگم برام چه کتابی رو بخرید ... 📙 خوراکی خریدن از بوفه مدرسه هم تعطیل شد ... کمد و قفسه هام پر شده بود از کتاب ...📚 کتاب هایی که هر بار، فروشنده ها از اینکه خریدارشون یکی توی سن من باشه... حسابی تعجب می کردن ... و پدرم همچنان سرم غر می زد ... و از فرصتی برای تحقیر من استفاده می کرد ... با خودم مسابقه گذاشته بودم ... 💫امام صادق (ع) فرموده بودند ... مسلمانی که 2 روزش عین هم باشه مسلمان نیست ...❌ 🔰چهل حدیث امام خمینی رو هم که خوندم ... تصمیمم رو گرفتم ... چله برمی داشتم ... چله های اخلاقی ... و هر شب خودم رو محاسبه می کردم ... اوایل ... اشتباهاتم رو نمی دیدم یا کمتر متوجه شون می شدم ... اما به مرور ... همه چیز فرق کرد ... اونقدر دقیق که متوجه ریزترین چیزها می شدم ... حتی جایی رو که با اکراه به صورت پدرم نگاه می کردم ...👀 حالا چیزهایی رو می دیدم ... که قبلا متوجه شون هم نمی شدم ...📛 💎 ادامه دارد... 🔜 💎 ‌‌.❀ ° ❁ •✿ 🎀 ✿• ❁ ° ❀. @TanhamasirLezatbandegi 🕊🕊🕊🕊

سلام علیکم صبحتون بخیر✋

#لذت_بندگی ۲۱۵ #کلیدی_ترین_علاقه ۱۰ "عزت بدون راحتی" 🌷بسم الله الرحمن الرحیم بحثمون سر این بود که ما مصادیق راحتی رو بشناسیم و با اون ها مبارزه کنیم👌 ببینید امیر المومنین فداش بشم وقتی که حضرت زهرا سلام الله علیها به شهادت رسیدند وقتی که می خواستن ازدواج کنند بعد از حضرت زهرا فداش بشم به برادرش عقیل فرمودند که یه همسر ویژه ای می خوام 👌👌 یجورایی این داستان مربوط به بحث ما هستش از نظر شجاعت💪 به هر حال فرزندان این بانو قراره برادران ابی عبدالله الحسین علیه السلام بشن 🌷🌷 حالا داستان ازدواجش رو بارها عرض کردیم و اطلاع دارید👌 از یه قبیله ای بانوی بزرگواری به نام ام البنین انتخاب شد ✅✅ اونم از یه خانواده ای که واقعا سخت کوش بودن به قول معروف این خانواده با شمشیر بزرگ شدن ✔️✔️ مخصوصا خود این بانو یه ویژگی های برجسته ای داشت که اگه تو این فرهنگ نبود اگه می خواستن این بانو رو در شرق یاغرب مثلا معرفی کنند یه جلوه ی خاصی می دادن ✅✅ ولی فرهنگ ما یه حریم هایی داره که نمی تونیم بیشتر توضیح بدیم👌 یه زن شجاع که بویی از جنگنده گی برده خود ایشون هم اهل سخت کوشی و ... بودند ✔️✔️ تو یه خانواده ای که اکثرا جنگجو بودن دیگران هم با پول های کلان رفته بودن خواستگاری ایشون ولی ایشون قبول نکرده بودن👌 وقتی با علی بن ابی طالب فداش بشم ازدواج کردن👌 اومدن گفتن من کنیز این خانه ام ✅✅ اومد در خانه ی امیرالمومنین اصلا برای خودش ارزش و مقامی داشت👌 محمدبن حنفیه هم فرزند امام علی علیه السلام هست وقتی تو جنگ ها کم میورد و یا ترس می گرفت حضرت می فرمود این ترس بخاطر مادرش هست ✔️✔️ مادران بزرگوار حواستون باشه؛ این خودسازی که می کنید ژن ها منتقل میشه👌👌 چقدر خوبه که ما مدارسی داشته باشیم مادر خوب تربیت کنن👌👌 این مادر خوب فردا هم بچه ی خوب تربیت میکنه ✅✅ حضرت ام البنین فداش بشم اومدن تو خونه نامش هم ظاهرا فاطمه بود؛ خودشون تقاضا کردن علی جان بهم فاطمه نگید✔️✔️ آقا من کجا؟؟ و مادر حسنین کجا؟؟ من کنیز این خانه ام👌 ببینید معرفت رو ؟؟؟؟؟؟ 🌷🌷 برای آدم هایی که سخت کوش و خودساخته باشن کار آسونیه👌👌 وقتی عاشق بشن خیلی سریع فداشون می شن ✅✅ تا اینکه خدا بهش فرزندی داد به نام ابالفضل العباس سلام الله علیه ✅✅ آفرین بر این مادر که چنین فرزندی رو تربیت کرد ادب حضرت عباس سلام الله علیه 👌👌 تا لحظه ی آخر اصلا امام حسین فداش بشم رو برادر خطاب نکرد✔️ همش عرض می کرد سیدی و مولای آقای من و مولای من👌👌 اما یه جا همین عباس امام حسین علیه السلام رو برادر صدا زد ؛ وقتی که از اسب به زمین افتاد ◾️🌷🌷◾️ یوقت صدا زد 👈اخا ؛ادرک اخاک برادر جان؛ برادرت رو دریاب آقا امام حسین علیه السلام اومدن بالین برادرش فرمودن 👈 الان انکسر ظهری.... برادرجان پشتم شکست الا لعنت الله علی القوم الظالمین ◾️🌷◾️🌷◾️🌷◾️🌷◾️🌷◾️ وصلی الله علی محمد و آل محمد وعجل فرجهم التماس دعای فرج و شهادت◾️🌷👌

☕️🍰☕️🍰☕️ #تمثیل ۸۲ مثل چاي قند پهلو!☕️ 🌀توی هیئت‌های خیلی بزرگ، حتماً دیده‌اي، یک نفر سینی به دست است و فقط چاي میدهد ☕️ و خیلی طول نمیکشد که دیگري با ظرفی پر از قند از راه میرسد.🍬 👦حالا بچه ها که با هیئت آشنا نیستند تا چاي آمد، از قند می‌پرسند🤔 👱 اما بزرگترها چون ماجرا را خوب می‌دانند آرام و صبورند و از بچه ها می‌خواهند که صبوري کنند.✅ ⬅️حال یادمان باشد: ⬇️ 🌏دنیا هیئت خداست و غم‌ها، غصه ها، ناگواري‌ها و تلخی‌ها چیزي شبیه چاي تلخ است ✔️ و از آنطرف راحتی‌ها و شادي‌ها و شیرینی‌ها همانند قند است.🍬🍬 Ⓜ️پس اگر در زندگی غم و غصه اي سراغت آمد مبادا بیتابی کنی،❎ مبادا بیقراري کنی. ❎ آرام باش چون دیر یا زود قند شادي در راه است.💯 ❤️این سخن امیر المومنین علی(ع) است که فرمود: ↩️« لِکُلِّ هَمًّ فَرَجٌ » براي هر غصه‌اي شادي است.↪️ [اي دل غمدیده حالت به شود دل بد مکن وین سر شوریده باز آید به سامان غم مخور] [دور گردون گر دو روزي بر مراد ما نگشت دائماً یکسان نباشد حال دوران غم مخور] [هان مشو نومید چون واقف نهاي از سر غیب باشد اندر پرده، بازيها] @TanhamasirLezatbandegi

🎥 به پول و دارایی‌های افراد پولدار غبطه می‌خوری؟! ✨ایمان_به_غیب 🍃استاد ماندگاری #کلیپ ۵۳ -------------------- 🌺تنها مسیر لذت بندگی @TanhamasirLezatbandegi

سلام علیکم شبتون بخیر✋

#خانواده_تربیت ۷۵ #تعریف_خانواده ۲۱ 🇮🇷بسم الله الرحمن الرحیم در جلسه های قبل عرض کردیم که گفتگو کردن یکمی باعث میشه که ما بتونیم تعریفی از پدیده ها داشته باشیم👌👌 بذارید یه مثال براتون بزنم تا قشنگ این مساله حل بشه براتون✔️ برای اینکه ما بخواهیم یه ماشین رو به حرکت دربیاریم نیاز به چی داریم؟؟ 🚙🚎 برای حرکت یک ماشین ما نیاز داریم به: ✔️موتور ماشین ✔️چرخ های ماشین ✔️بنزین یا گاز یا... ✔️روغن .... و استارت 👌👌 گفتگو کردن مثل استارت هستش ینی به تنهایی نمیتونه باعث حرکت بشه ولی نقطه ی شروع حرکت میتونه باشه ✅✅ 👈استارت یک حرکت آغازینه علم و آگاهی هم برای به دست آوردن یک تعریف درست، 👈واقعاً یک استارته، یک آغازه ✔️🌷✔️ ولی برای اینکه آدم واقعاً این تعریف خانواده براش جا بیوفته، ✔️نیاز به ریاضت داره ✔️ نیاز به جداشدن از خودخواهی داره ، ✔️نیاز به نگاه کردن از بالا داره ✔️ نیاز به دیدن زندگی خوبان از نزدیک داره😍😍 برای اینکه یه تلقی برای انسان حاصل بشه به این سادگی ها هم نیست❌✔️ 👈مثال بزنم همه شما میدونید عمر انسان کوتاهه، همه شمامیدونید عمر متوسط انسان تقریبا 70سال حالا یه کمی بیشتر یا یه کمی کمتر ✔️✔️ 👈اینا رو دیگه ماداریم میبینیم ❌ دیگه آدم های 150ساله که نمیبینیم یادش بخیر قدیما میگفتن فلانی ۱۲۰ سال عمر کرده مثلا ولی الان متاسفانه چهل؛ نهایتش ۷۰ 😏😏 همه ی ما میدونیم که باید یه روزی بریم👌 ولی جوری داریم زندگی میکنیم که انگار هزارسال میخواهیم زنده باشیم ⛔️⛔️ این بخاطر اینه که ما تلقی درست از زندگی و خانواده نداریم❌❌ رفیق !!!!!! ۴۰ سال عمر کردی؟؟ ۳۰ سال عمر کردی؟؟ چند سالته؟؟؟ نصف عمرت تموم شد👌 چقدر دیگه میخوای عمر کنی؟؟ هنوزم فکر میکنی هزار سال زنده ای؟؟ یکم به خودت بیا👌 تلقی ات روو درست کن ✅✅ 👈بعضی وقتا آدم موقع جون دادنش که شد؛ یه آه عمیقی میکشه 😊 میگه آهان دنیا واقعاً ارزششو نداشت بابا هزاربار تواینو شنیده بودی👌 میگه شنیده بودم، شنیده بودم امانچشــــــــــــــیده بودم گفت 👈شنیدن کی بُود مانند چشیدن حالا دیدن که تازه، یه مقداری سطحی تره ✔️✔️ دیگه آدم غرقش بشه 👈 اون وقت آتیش رو ببینیم یا بشنویم، یا بچشیم، اون چشیدنه هیچی مثل اون نیست، 🇮🇷🌷🇮🇷🌷🇮🇷🌷🇮🇷🌷🇮🇷🌷🇮🇷 وصلی الله علی محمد و آل محمد وعجل فرجهم التماس دعای فرج و شهادت🌷😊✋

🕊🕊🕊🕊 #نسل_سوخته #داستان_واقعی #قسمت ۱۹ ┅─═ঊঈ🌸🎀🌸ঊঈ═─┅ ⤵ هر چه زمان به پیش می رفت ... زندگی برای شکستن کمر من ... اراده بیشتری به خرج می داد ... 😐😟 😠چند وقت می شد که سعید ... رفتارش با من داشت تغییر می کرد ... باهام تند می شد ... از بالا به پایین برخورد می کرد ... دیگه اجازه نمی داد به کوچک ترین وسائلش دست بزنم ... در حالی که خودش به راحتی به همه وسائلم دست می زد ... و چنان بی توجه و بی پروا ... که گاهی هم خراب می شدن ... با همه وجود تلاش می کردم ... بدون هیچ درگیری و دعوا ... رفتارش رو کنترل کنم ... اما فایده ای نداشت ... از طرفی اگر وسایل من خراب می شد ... پدرم پولی برای جایگزین کردن شون بهم نمی داد ... 💼🕶👕👟〰〽❌ 〰وقتی با این صحنه ها رو به رو می شدم ... بدجور اعصابم بهم می ریخت ... و مادرم هر بار که می فهمید می گفت ... 👱اشکال نداره مهران ... اون از تو کوچیک تره ... سعی کن درکش کنی ... و شرایط رو مدیریت کنی ... یه آدم موفق ... سعی می کنه شرایط رو مدیریت کنه ... نه شرایط، اون رو ... 🤔منم تمام تلاشم رو می کردم ... و اصلا نمی فهمیدم چی شده؟ ... و چرا رفتارهای سعید تا این حد در حال تغییره؟ ... گیج می خوردم و نمی فهمیدم ... تا اینکه اون روز ... 😖 از مدرسه برگشتم ... خیلی خسته بودم ... بعد از نهار ... یه ساعتی دراز کشیدم ... وقتی بلند شدم ... مادرم و الهام خونه نبودن ... پدرم توی حال ... دست انداحته بود گردن سعید ... و قربان صدقه اش می شد ... - تو تنها پسر منی ... برعکس مهران ... من، تو رو خیلی دوست دارم ... تو خیلی پسر خوبی هستی ... اصلا من پسری به اسم مهران ندارم ... مادرت هم همیشه طرف مهران رو می گیره ... هر چی دارم فقط مال توئه ... مهران 18 سالش که بشه ... از خونه پرتش می کنم بیرون ... 😍✨👦〰 😒😏↪ 〽 پاهام سست شد ... تمام بدنم می لرزید ... بی سر و صدا برگشتم توی اتاق ... درد عجیبی وجودم رو گرفته بود ... درد عمیق بی کسی ... بی پناهی ... یتیمی و بی پدری ... و وحشت از آینده ... زمان زیادی برای مرد شدن باقی نمونده بود ... فقط 5 سال ... تا 18 سالگی من ... ✨ خداوند می فرمایند داستان: بنده من ... 💫 تو یه قدم به سمت من بیا... من ده قدم به سمت تو میام ... اما طرف تا 2 تا کار خیر می کنه ... و 2 قدم حرکت می کنه ... میگه کو خدا؟ .. چرا من نمی بینمش؟ ... فاصله تو تا خدا ... فاصله یه ذره کوچیک و ناچیز از اینجا تا آخر کهکشان راه شیریه ... پیامبر خدا ... که شب معراج ... اون همه بالا رفت ... تا جایی که جبرئیل هم دیگه نتونست بالا بیاد ... هم فقط تا حدود و جایی رفت ... 🌌 〰 ✨🔚🚶 😒 حالا بعضی ها تا 2 قدم میرن طلبکار هم میشن ... یکی نیست بگه ... برادر من ... خواهر من ... چند تا قدم مورچه ای🐜 برداشتی ... تازه اگر درست باشه و یه جاهایی نلرزیده باشی ... فکر کردی چقدر جلو رفتی که معرفتت به حدی برسه که ... ✳ تازه چقدر به خاطر خدا زندگی کردی؟ ... چند لحظه و ثانیه زندگیت در روز به خاطر خدا بوده؟ ... از مالت گذشتی؟ ... از آبروت گذشتی؟ ... از جانت گذشتی؟ ... 🌅 آسمان بار امانت نتوانست کشید ... قرعه و فال به نام من دیوانه زدند ... ┅─═ঊঈ🌸🎀🌸ঊঈ═─┅ ❇️ادامه دارد...🔜❇️ 🕊🕊🕊🕊