هوالشاهد
🌹راز یک بوسه☝️ماندگار🌹
💥 همسر شهید صیاد شیرازی نقل میکنند:
«شهید صیاد چند روزی قبل از شهادت مفتخر به اخذ درجه سرلشکری به دست مقام معظم رهبری شدند، آنروز که برای نصب درجه خدمت حضرت آقا رفته بود، وقتی اومدن منزل خیلی عجیب خوشحال بودن و شیرینی خریده بودن و... اصلا هرگز ایشان را اینقدر خوشحال ندیده بودیم و من سالها با او زندگی کرده ام و میدانستم این خوشحالی عجیب مال این درجه نیست!
درخلوت از او پرسیدم علی آقا قصه این همه خوشحالی چیه؟!
اولش طفره رفت و کمی هم شوخی کرد و گفت:
خوب شوهرت سرلشکر شده دیگه... !
گفتم:
نه من تورا میشناسم و تو برای ارتقاء درجه اینطور خوشحالی نمی کنید
اشک شوقش جاری شد و گفت:
راستش امروز به بهانه نصب درجه خدمت آقا رسیده بودم فهمیدم آقا بحمدالله از من راضی است، لذا هیچی برایم مهمتر و خوشحال کننده تراز رضایت ولایت نیست!
قصه بوسه آقا برتابوت صیاد👇
https://www.aparat.com/v/heMZK
آقا وقتی بالای تابوت صیاد آمدن خم شدن و تابوت را بوسیدند، از آنجا که آقا تا اونوقت تقریبا برای هیچ شهیدی این کار را نکرده بود بعدها وقتی حضرت آقا منزل صیاد تشریف بردن، یکی از فرزندان صیاد از راز این بوسه سئوال کرد،
آقا فرمودن: «من جایی را بوسیدم که قبلا مولایم امام زمان(س) بوسیده بود»
«راوی امیر دربندی همرزم صیاد دلها»
✅ بله #صیاد شهادت را ازاین ☝️ #رضایت #ولایت گرفت!
http://Zil.ink/BehzadZare
💥 *سخنرانی نیست، دستوره...*
🔰گاهی که خدمت آقا میرفتیم، عید بود یا مناسبتهای دیگر. میدیدم آقا که صحبت میکنند، #صیاد تند تند یادداشت برمیدارد. آخرین بار عید غدیر بود ... *آقا که شروع به حرف زدن کردند، صیاد ... دفترچهاش را برداشت و شروع کرد به نوشتن.* وقتی مراسم تمام شد و داشتیم برمیگشتیم، ازش *پرسیدم: «حاج علی، برای چی موقع سخنرانی آقا یادداشت برمیداری؟ حرفهای ایشون رو از تلویزیون پخش میکنند».*
💢 گفت: «حاج ناصر، شما حقوق خوندهای، نه؟» گفتم: «بله، ولی چه ربطی به سوال من داره؟» گفت: «ببینم، اجرای امر فرمانده برای ما لازمه؟» گفتم: «بله، لازمه». گفت: «تأخیر در اجرای امر فرمانده برای ما قبح داره و زشته، مگه نه؟» با بیصبری گفتم: «بله، زشته، ولی جواب من رو ندادید».
🔸گفت: «خیلی خب. من که باید از صحبتها یادداشت بردارم، دیگه منتظر اخبار ساعت دو نمیشم، همونجا یادداشت میکنم. بعد در فاصلهای که میشینم توی ماشین، این صحبتها رو به دستورالعمل تبدیل میکنم. وقتی به ستاد کل رسیدم، میدم برای تایپ و بعد هم اجرا.
✅ *تو شاید این حرفهای آقا رو سخنرانی تلقی کنی، ولی برای من این حرفها سخنرانی نیست، دستوره. از همون لحظهای که میشنوم تکلیف به گردنم میاد* که امری رو از فرماندهم گرفتیم و باید اجرایش کنم. تا ستاد کل برسم وقت رو تلف نمیکنم»
📚 خدا میخواست زنده بمانی – ص ۱۹۷
#ولایت_پذیری
#شهید_صیاد_شیرازی
#صیاد_دلها
http://Zil.ink/BehzadZare