eitaa logo
بیت العباس(ع) 🇵🇸🇱🇧
566 دنبال‌کننده
3.1هزار عکس
7.5هزار ویدیو
55 فایل
صفحه رسمی حسینیه بیت العباس (ع) - زیباشهر ، میلاد ۲ ایتا: https://eitaa.com/beit_ol_abbas اینستاگرام: http://instagram.com/beit_ol_abbas ارتباط با ادمین: @beitolabbas_Admin
مشاهده در ایتا
دانلود
13.08M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💠 گر نگاهی به ما كند زهرا (س) تجربه‌گری که به خاطر حب امام حسین(ع) توسط حضرت زهرا (س) مورد شفاعت قرار گرفت 🔸 این قسمت: خاک و خاکستر هر روز ساعت ۱۷:۳۰ بازپخش: ساعت ۲۲:۳۰ و ۱۲:۳۰ روز بعد از شبکه چهار سیما 🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺 🆔 @zendegitv4
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎬 «بشارت ظهور به تجربه‌گر» 👤 برشی از برنامه 🔅 ظهور امام زمان نزدیکه... 🔹 ان‌شاالله آدم وارد محشر بشیم وگرنه مورد شفاعت قرار نمی‌گیریم... 📥 دانلود با کیفیت بالا https://aparat.com/v/GJMBR ✅️ واحد مهدویت مصاف (مهدیاران) @Mahdiaran
زندگی پس از زندگی - قسمت 1 از فصل 5 - شبکه چهار.mp3
35.88M
💠 فصل پنجم برنامه «زندگی پس از زندگی» 💢صوت کامل قسمت اول 🔸 این قسمت: رنج و گنج تجربه‌گر: سعید اعمی 🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺 . ✅از مطالب برزخ و قیامت و آخرت و تجربه های پس از مرگ در کانال زندگی بعد از مرگ https://eitaa.com/joinchat/4042326142C04e6938c99 استفاده می شود 🚩کانال حسینیه بیت العباس در ایتا https://eitaa.com/beit_ol_abbas
D1738833T16765006(Web)-mc.mp3
24M
🧿قسمت دوم از سری پنجم برنامه ؛ تجربه گر: آقای داوود سلیمانی از اراک 🎯در این قسمت روایت تجربه ی نزدیک به مرگ آقای داوود سلیمانی را می شنویم: 🏮تصادف و جدا شدن روح از بدن آمدن خانمی که میگوید نگران نباش زود برمیگردی 🏮دیدن انتقال به بیمارستان و خبردار شدن خانواده 🏮دیدن گریه کردن مادر در مسجد و ناراحتی از حال اطرافیان 🏮رفتن بر سر مزار دایی در روستا به سرعت 🏮وارد شدن به قبر همراه روح دایی و دیدار با رفیق شهید و دیدن ملک با پرونده ای قرمز 🏮صدای کسی گفت سجده کن و صلوات بفرس و انگار صد سال گذشت 🏮دیدن همان ملک بعد از سجده با پرونده سبز 🏮رفتن به جایی نورانی که دایی و رفقا شهیدش انحا بودن 🏮دیدن شهدا که با بال پرواز میکنند و دایی که از آن طرف دره مرا صدا میکند اما ترس از دره اجازه نمیدهد 🏮رفتن به خانه دیدن گریه زاری خانواده 🏮رفتن به مزار شهدای گمنام 🏮دیدن شوهر خواهرم در کربلا درحال گرفتن تربت به نیابت من 🏮رفتن به خواب افرادی که به مادرم بگویند بی تابی نکند 🏮گرفتن یک انار قرمز شیرین از دایی 🏮سفارش های دایی هنگام برگشتن 🏮بازگشت روح به بدن و مجدد روح از بدن جدا شد و تلاش پزشک داخل آمبولانس برای احیا 🏮برگشتن پیش دایی 🏮رفتن به سرزمینی زیبا با دایی دارا شدن دو فرزند و همسر شدن در هشت سال و زمان بازگشت به دنیا 🏮بازگشت روح به بدن 🚩کانال حسینیه بیت العباس در ایتا https://eitaa.com/beit_ol_abbas
D1738834T17988896(Web)-mc.mp3
21.34M
🧿قسمت سوم از سری پنجم برنامه ؛ تجربه گر: آقای فرهاد یزدان‌ستا از کرمانشاه 🎯در این قسمت روایت تجربه‌ی نزدیک به مرگ آقای فرهاد یزدان‌ستا را می شنویم: 🏮احساس خفگی و دیدن خود به همراه عده‌ای سوار بر قطار 🏮همه بصورت نیمه عریان بودند و پیرمردی که نزول خور بود بسیار ترسیده 🏮مچ بند سفید دور دست ها و پاها 🏮دور تا دور قطار بیابان بود و ناگهان پرده ای مثل پرده سینما باز شد 🏮دیدن انسان های نخستین و بودن من در میان انها 🏮فیلم تمام شد و من سه صحنه بخاطر دارم یکی انسان های اولیه دو جنگ احد و بمباران اتمی هیروشیما 🏮سه نفری که مسئول حمل افراد سوا بر نور بودن لباس‌های یکسره سبز با مو و محاسن بلند داشتند 🏮کسی به دلیل تعجب من گفت اینجا مرز بین دو دنیا است که به انجا می‌روید 🏮با گریه و قسم التماس خدا کردم تا به دنیا برگردم و جبران کنم و به خانواده ام که ظلم کردم خوبی کنم که گفتند فرصتی دارم 🏮همان شخص مرا با سرعت بالا به فضا پرتاب کرد که خود درحال سجده در منزل دیدم 🏮همچیز عادی بود جز مغازه نورانی روبه رو تا اینکه صدای اذان آمد 🏮با اولین کلمات اذان احساس سنگینی کردم و دیدم در همان اتاقم 🏮هیچ چیز یادم نبود تا اینه با صدای اخر اذان همه چیز را به خاطر آوردم 🏮صبح در بیمارستان گفتند سکته را رد کردم 🏮خوب شدن رابطه ام با خانواده و تغییر شغل 🚩کانال حسینیه بیت العباس در ایتا https://eitaa.com/beit_ol_abbas
D1738838T14340756(Web)-mc.mp3
25.98M
💠 فصل پنجم برنامه «زندگی پس از زندگی» 💢صوت کامل قسمت هفــــــتم 🔸 قسمت هفتم: مادر آمد تجربه‌گر: مهـدی زنجیرانی فـراهانی 🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺 . 🚩کانال حسینیه بیت العباس در ایتا https://eitaa.com/beit_ol_abbas
D1738847T14516410(Web)-mc.mp3
23.06M
💠قسمت شانزدهم از سری پنجم برنامه ؛ تجربه گر: آقای سید حجت امیر واقفی 🎯در این قسمت روایت تجربه ی نزدیک به مرگ آقای سید حجت امیر واقفی را می شنویم: 🏮اعزام به سوریه و مجروحیت شدید در حمله داعش و انتقال به بیمارستان حلب سوریه 🏮در بیمارستان به کما رفتم و خودم را همراه چند نفر در بیابان دیدم که ۲۱ نفر از آسمان آمدند و دست ما را گرفتند و بالا بردند 🏮 مدتی گذشت و یاد خانواده و مادرم افتادم و یک لحظه خودم را روبروی مادرم دیدم که در حال نماز خواندن بود 🏮بعد از مدتی یاد برادرم افتادم و خودمو روبروی برادرم در بهشت زهرا دیدم که با چند نفر ایستاده بود و درباره وضعیت من صحبت می‌کرد و هیچ کدام مرا نمی‌دیدند 🏮یک دفعه یادم افتاد که من در سوریه زخمی شدم در عمان لحظه و جسمم را روی تخت بیمارستان دیدم 🏮 در انتهای مسیر یک میز بزرگ و در انتهای آن یک مثلث تاریک وجود داشت هیبتی نورانی را دیدم که به من و همراهانم گفت شما می‌توانید بدون حساب و کتاب بگذرید 🏮به محض اینکه وارد شدم نوری چشمم را زد و چیزی ندیدم تا اینکه با پلک زدن چشمم را کم کم باز کردم و طبیعتی بسیار زیبا و چشم نواز را دیدم و در حال لذت بردن از آن حال خوش بودم که یکدفعه انگار پرتاب شدم و خودم را در کنار جسمم در بیمارستان دیدم که پرستارها بالای سرم جمع بودند و یکدفعه پلک گشودم و اینبار از داخل جسمم به پرستارها نگاه کردم. 🚩کانال حسینیه بیت العباس در ایتا https://eitaa.com/beit_ol_abbas
D1738848T14131071(Web)-mc.mp3
22.04M
💠قسمت هفدهم از سری پنجم برنامه؛ تجربه گر: آقای سید سبحان حسینی نژاد از مشهد 🎯در این قسمت روایت تجربه ی نزدیک به مرگ آقای سید سبحان حسینی نژاد را می شنویم: 🏮تصادف با موتور و بی‌توجهی به خونی که از سر می‌آمد رفتن به خانه و بیهوش شدن 🏮جدا شدن موقت روح از بدن و دیدن جسم در خانه و اضطراب خانواده و انتقال به آمبولانس به بیمارستان 🏮 بستری در آی سی یو و عمل جراحی 🏮گوشه بالای بخش آی سی یو قرار گرفتن و دیدن جسم بر روی تخت و ملاقات کننده ها 🏮 مادرم را می‌دیدم که شب‌ها به حرم امام رضا (ع) می‌رفت و التماس می‌کرد 🏮من به سمت بالا می‌رفتم اما نظاره‌گر وقایع اطرافیان هم بودم و در جایی رسیدم که یک شخص نورانی با هاله ای از نور سبز ایستاده بود و من فقط دست ایشان را می‌دیدم که پارچه ای روی دستش بود و با صدای مهربانانه ای از من پرسید می‌خواهی برگردی؟ و در آن لحظه دلم برای مادرم تنگ شد و خواستم که برگردم 🏮آن شخص از من سه کار را خواست که بعد از برگشت به دنیا ترک نکنم اول قدر مادرم را بدانم و دوم اینکه قدر اطرافیان را بدانم و سوم اینکه نماز بخوانم 🏮احساس کردم به سمت پایین سرازیر شدم و ناگهان به جسم برگشتم و لحظه‌ای که در بیمارستان چشم گشودم همان هاله سبز و. آن دست نورانی را هنوز در کنج اتاق بیمارستان می‌دیدم اما قدرت تکلم نداشتم تا اینکه دور جسمم شلوغ شد و آن هاله نورانی هم کم کم محو شد و تمام شد. 🚩کانال حسینیه بیت العباس در ایتا https://eitaa.com/beit_ol_abbas
D1738850T11202203(Web)-mc.mp3
26.1M
💠قسمت هیجدهم از سری پنجم برنامه ؛ تجربه گر: آقای حامد البرزیان 🎯در این قسمت روایت تجربه ی نزدیک به مرگ آقای حامد البرزیان را می شنویم: 🏮 گرفتاری در محل کار و ناامیدی و در زندگی و ناشکری 🏮 تصادف با ماشین انجام عمل احیا و انتقال با هلیکوپتر به یک بیمارستان مجهز 🏮 جدا شدن روح از بدن و دیدن جسمم که جای سالمی نداشت و بعد از مدت‌ها خدا را شکر کردم که از دنیا رها شدم 🏮 صدای همه افراد واضح و مجزا شنیده می‌شد و پشت دیوار را هم می‌دیدم 🏮 دو نفر را در دو سمتم احساس کردم و به سرعت به سمت پایین سقوط کردم 🏮 روی تخته سنگ قرار گرفتم متوجه شدم به دلیل ناشکری‌هایم قرار است عذاب بشوم چیزی به دستم دادند که از حرارتش تمام سلول‌های بدنم در معرض سوزش شدید قرار گرفت 🏮بزرگترین گناه من در زندگی این بود که تقاضای مرگ می‌کردم و به همین دلیل و گناهان دیگر از عذاب کشیدم 🏮 احساس کردم که دیگر پیر شدم اینجا بود که به خدا گفتم ای کاش من را زمان پیامبر آفریده بودی که گناه کم بود یا اصلاً مرا یکی از پیامبران خلق می‌کردی 🏮 آن لحظه که این حرف را زدم عذاب من تمام شد و به و به کلبه‌ای رفتم که در زمانی بسیار کهن بود 🏮 من مشکلات آنجا را درک کردم و و سختی‌ها را دیدم همان لحظه از ته دل توبه کردم 🏮 شرمنده بودم که فهمیدم خدا توبه مرا پذیرفته همان لحظه بود که برگشتم به این دنیا 🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺 🚩کانال حسینیه بیت العباس در ایتا https://eitaa.com/beit_ol_abbas
D1738850T15954206(Web)-mc.mp3
22.81M
💠قسمت نوزدهم از سری پنجم برنامه ؛ تجربه‌گر: آقای بهنام راعی از ارومیه 🎯در این قسمت روایت تجربه ی نزدیک به مرگ آقای بهنام راعی را می شنویم: 🏮ایجاد تصادف سنگین و ضربه سخت به سر و شکستن جمجمه 🏮 اولین مسئله که به خاطر آوردم ضربه‌ای بود که در مشاجره به پدرم زده بودم 🏮تزریق آمپول مسکن برای کم شدن درد که به همین دلیل به کما رفتم 🏮جدا شدن روح از بدن و دیدن جسمم در حالتی بد 🏮 تمام کارهای بدی ه از دوران دبیرستان انجام داده بودم می‌دیدم و صحنه مشاجره با پدرم را دیدم و خیلی عذاب آور بود از خدا طلب توبه کردم تا به من فرصتی دوباره بدهد و بتوانم جبران کنم 🏮چند سال قبل حامی کودکی در کمیته امداد شده و ماهانه مبلغی برایش واریز می‌کردم که آن کودک را آنجا دیدم که به من امید می‌داد و کمی حالم بهتر شد 🏮مادرم را دیدم که لباس سربازی ام را به هیات برده و از حضرت ابالفضل(ع) شفای مرا می‌خواست و به دعای مادرم و بچه‌های هیات بود که حضرت عباس(ع) شفاعت کرد تا من به دنیا برگردم اگر به دیگران بدهی نداشتم و حق پدر و مادر بر گردنم نبود هرگز نمی خواستم که دوباره به این دنیا برگردم 🏮پدرم را پشت اتاق عمل دیدم که به دکتر می‌گفت من خواب دیده ام و پسرم زنده می‌ماند و روح پدربزرگم در اتاق عمل همراه من بود 🏮کم کم حس کردم رو به جسمم پایین می‌روم تا اینکه در بخش آی سی یو به هوش آمدم در حالیکه بیش از ۴۰ روز در کما مانده بودم. 🚩کانال حسینیه بیت العباس در ایتا https://eitaa.com/beit_ol_abbas
💠قسمت بیستم از سری پنجم برنامه ؛ تجربه گر: آقای علی لعل یوسف از مشهد 🎯در این قسمت روایت تجربه ی نزدیک به مرگ آقای علی لعل یوسف را می شنویم: 🏮احساس دل درد شدید انتقال به بیمارستان و از هوش رفتن 🏮جدا شدن روح از بدن و رفتن به بالا تا از ساختمان بیمارستان بیرون آمدم ما همه را در ساختمان با جزئیات می‌دیدم 🏮با سرعت به سمت بالا رفتم و تلاوت آیه انا الله و انا الیه راجعون ز دور می‌شنیدم و می‌ترسیدم که برای من باشد 🏮 با سرعت زیاد مرا به سمت بالا بردن به گونه‌ای که احساس کردم تمام بدنم رنگش به صورت سرخ گداخته شده تا اینکه به حلقه‌ای نورانی رسیدم 🏮خانه خدا را با ابعادی بزرگ داخل آن حلقه نورانی می‌دیدم و اماکن مقدس دور آن گردش می‌کند و پشت آن فضای سرسبز و زیبا بود که وقتی خواستم آنجا باشم همان لحظه در محیط زیبا حضور داشتم تا اینکه دوباره به سمت بالا برده شدم 🏮 داخل تونلی شدم که زندگیم را از لحظه اول تا آخر با جزئیات دیدم 🏮تصادفی را در دوران نوجوانیم با موتور دیدم که آن لحظه نام امام رضا (ع) را بردم و دیدم که تا نام ایشان را بردم نور سبزی مثل پارچه مرا از آسیب حفظ کرد 🏮بعد از مرور کامل زندگی باز به سمت بالا حرکت کردم 🏮 مرا با سرعت بسیار زیادی به سمت پایین برگرداندن و همان مسیر را برگشتم تا اینکه به جسم خودم در بیمارستان ملحق شدم 🚩کانال حسینیه بیت العباس در ایتا https://eitaa.com/beit_ol_abbas