هیئت شهدای بیت الله الحرام کرمان
#روضه_های_مصور | شب پنجم 🔴اندر احوال شهادت عبدالله بن حسن(ع) ▫️هنگامی که سپاه کوفه امام حسین(ع) ر
#روضه_های_مصور۶
▫️«قاسمبنالحسن» هنوز به حدّ بلوغ نرسیده بود. شب عاشورا، این نوجوان عرض کرد: عمو جان! آیا من هم در میدان به شهادت خواهم رسید؟ امام حسین(ع) فرمود: عزیزم! کشتهشدن در ذائقه تو چگونه است؟ گفت: از عسل شیرینتر.
این، آن جهتگــیرىِ ارزشی در خــــاندان پیــــامبر است. تربیتشدههای اهـل بیت اینگونهاند. | رهبر معظم انقلاب اسلامی | نماز جمعه ۱۳۷۷/۰۲/۱۸
#ما_ملت_امام_حسینیم
@beitollah
هیئت شهدای بیت الله الحرام کرمان
#روضه_های_مصور۶ ▫️«قاسمبنالحسن» هنوز به حدّ بلوغ نرسیده بود. شب عاشورا، این نوجوان عرض کرد: عمو ج
#روضه_های_مصور۶
🔴اندر احوال شهادت قاسم بن الحسن المجتبی(ع)
▫️شبی که گذشت...
به نقلى در شب عاشورا، آنگاه كه امام حسين(ع) خطبه خواند و به ياران خود فرمود: «فردا من و شما همه كشته خواهيم شد»، وى پنداشت اين افتخار از آنِ مردان و بزرگسالان است و شامل نوجوانان نمىشود. از اينرو پرسيد: «آيا من هم فردا كشته خواهم شد؟» امام(ع) با مهربانى پرسيدند: «فرزندم، مرگ در نزد تو چگونه است؟» عرض كرد «احلى من العسل» (شيرينتر از عسل).
حضرت(ع) فرمودند: آرى به خدا سوگند، عمو به فدايت، تو از آنان هستى كه پس از گرفتار شدن به بلايى سخت كشته خواهى شد.
▫️اذن میدان
در روز عاشورا هنگامى كه نوبت مبارزه به قاسم رسيد، براى كسب اجازه خدمت امام حسين (علیهالسلام) آمد. حضرت او را در آغوش گرفت و هر دو آن قدر گريستند تا بىحال شدند. باز قاسم اجازه خواست و امام حسين (علیهالسلام) امتناع فرمود. قاسم دست و پاى امام را بوسه مىزد و بر خواستهاش پاى مىفشرد. ولى امام (علیهالسلام) اجازه نمىداد تا سرانجام موفق به دريافت اجازه گرديد. وى در حالى كه اشك هايش بر گونه سرازير بود و مادرش بر در خیمه ايستاده او را نظاره مىكرد، وارد ميدان كارزار شد.
▫️کیفیت شهادت
طبری و ابوالفرج اصفهانی كيفيت شهادت حضرت قاسم را به نقل از حمید بن مسلم چنين آوردهاند:
«نوجوانى به سوى ما آمد كه چهرهاش همانند پاره ماه مىدرخشيد، عمرو بن سعید ازدی به من گفت: به خدا به او حمله مىكنم! گفتم: سبحان الله، پناه بر خدا! از اين كار چه مىخواهى، انبوه لشكرى كه دور او را گرفتهاند كارش را تمام خواهند كرد. گفت به خدا بر او حمله خواهم كرد؛ او حمله كرد و با شمشیر بر سر قاسم زد. قاسم بر روى افتاد و فرياد برآورد «عموجان».
به خدا سوگند حسين چون عقاب از جا جست و همانند شير خشمگين بر قاتل قاسم حملهور گرديد و ضربتى سخت بر وى فرود آورد. او دست خود را سپر كرد ولى آن ضربت دستش را از آرنج قطع كرد. او فریادی زد و خود را کنار کشید. گروهی از کوفیان یورش بردند تا او را نجات دهند؛ ولی او را زیر گرفتند و زیر سم اسبان لگدمال کردند تا آنکه آن ملعون جان داد.
▫️پس از چندى كه گرد غبار ميدان فرونشست، حسين(ع) را ديديم كه بر بالين آن جوان ايستاده و او پاشنههاى پاى خود را بر زمین مىسايد، امام حسين(ع) در آن حال مىگفت: «قومى كه تو را كشتند از رحمت خدا دور باشند و در روز رستاخیز جد تو از جمله دشمنان آنان خواهد بود. (بعداً لقوم قتلوک و من خصمهم یوم القیامة فیک جدک)
قاسم سرانجام پس از كشتن سى و پنج تن به درجه شهادت نايل آمد.
منابع:
-بحرانی، مدینة المعاجز، ج ۴، ص ۲۱۴-۲۱۵
- قمی، نفس المهموم، ص ۲۰۸
-موسوی زنجانی، وسيلة الدارين، ص ۲۵۳
-شیخ مفید، الارشاد، ج۲، ص۱۰۸
- سید بن طاووس، الملهوف علی قتلی الطفوف، ص۱۶۸
#ما_ملت_امام_حسینیم
هیئت شهدای بیت الله الحرام کرمان
#روضه_های_مصور۶ 🔴اندر احوال شهادت قاسم بن الحسن المجتبی(ع) ▫️شبی که گذشت... به نقلى در شب عاشورا، آ
#روضه_های_مصور ۷
▫️شش ماه او تمام شد و در منای عشق
▫️قربان سیدالشهدا از سه شعبه شد
◾️عصر عاشورا در خیمههاى سیدالشهداء با آن گرما و عطش چه مىگذشت! وقتى حضرت رفت طرف خیمهها دید غوغا و هیاهو در خیمهها همه را فرا گرفته و این بچهى کوچک عطشش، همه را تحتتأثیر قرار داده حسینبنعلى(ع) مجبور شد این بچه را در آغوش بگیرد. او را روى دست بلند کرد، به همه نشان داد حالت خود این بچه تأثرانگیز بود، هر دلى را هر دل سنگى را یقیناً به ترحم وادار مىکرد، حضرت مخصوصاً استرحام کردند. یک وقت یک چیز عجیبى را احساس کرد دید این بچهاى که از گرسنگى و تشنگى بىحس و حال افتاده بود سر خودش را نمىتوانست نگه دارد گردنش یک طرف کج شده بود آن چنان این بچه دست و پا مىزند روى دست پدر همینطور که نگاه کرد دید خون از گلوى علىاصغر سرازیر شده...| رهبر معظم انقلاب اسلامی | نماز جمعه ۱۳۶۵/۰۶/۲۱
#ما_ملت_امام_حسینیم
هیئت شهدای بیت الله الحرام کرمان
#روضه_های_مصور ۷ ▫️شش ماه او تمام شد و در منای عشق ▫️قربان سیدالشهدا از سه شعبه شد ◾️عصر عاشورا در
#روضه_های_مصور۷
🔴اندر احوال شهادت شیرخوار کربلا
▫️کودک شیرخوار امام حسین(ع)، روز عاشورا از شدت تشنگی بیتاب شده بود. حسین بن علی(ع) او را روی دستان خود یا در آغوش گرفته بود که با تیر یکی از لشکریان عمر بن سعد به شهادت رسید. درباره چگونگی شهادت ایشان گزارشهای مختلفی وجود دارد.
▫️واکنش پدر
امام حسین(ع)، پس از اصابت تیر به گلوی فرزندش، دست خود را زیر گلوی او گرفت و چون پر از خون شد، آن را به سوی آسمان پاشید و فرمود: «هَوَّن علَیّ ما نزَل بی أنّه بعین الله؛ آنچه این سختیها را برایم آسان میسازد این است که همه در محضر خداست». از امام باقر(ع) نقل شده است که از آن خون قطرهای به زمین بازنگشت.
همچنین گفته شده است که امام با مشاهده این واقعه گریست و فرمود: «پروردگارا! تو خود میان ما و این مردم داوری فرما که ما را دعوت کردند تا یاریمان کنند؛ اما ما را کشتند». به گزارش ابن جوزی در این هنگام ندایی از آسمان شنیده شده که «او را واگذار که او را در بهشت شیر میدهند».
منابع:
- ابن طاووس، اللهوف، ۱۳۴۸ش، ص۱۱۷
- ابومخنف، مقتل الحسین، ۱۳۹۸ق، ص۱۷۳
- ابن جوزی، تذکره الخواص، ۱۴۱۸ق، ص۲۲۷
#ما_ملت_امام_حسینیم
@beitollah
هیئت شهدای بیت الله الحرام کرمان
#روضه_های_مصور۷ 🔴اندر احوال شهادت شیرخوار کربلا ▫️کودک شیرخوار امام حسین(ع)، روز عاشورا از شدت تشنگ
#روضه_های_مصور۸
این جوان، جزو زیباترین جوانان عالم بود؛ زیبا، رشید، شجاع. از پدر اجازه گرفت که برود بجنگد. حضرت بدون ملاحظه اذن داد و بنا کرد به اشک ریختن. بعد این جمله را فرمود که همه شنیدهاید: خدایا خودت گواه باش، جوانی به سمت اینها برای جنگ رفته است که «اشبه النّاس خُلقاً و خَلقاً و منطقاً برسولک». حضرت به میدان رفت و جنگ بسیار شجاعانهای کرد و عدّه زیادی از افراد دشمن را تارومار نمود؛ بعد برگشت و گفت تشنهام. دوباره به طرف میدان رفت. وقتی که اظهار عطش کرد، حضرت به او فرمودند: عزیزم! یک مقدار دیگر بجنگ؛ طولی نخواهد کشید که از دست جدّت پیامبر سیراب خواهی شد. وقتی امام حسین این جمله را به علیاکبر فرمود، علیاکبر در آن لحظه آخر، صدایش بلند شد و عرض کرد: «یا ابتا علیک السّلام»؛ پدرم! خداحافظ. «هذا جدّی رسولاللَّه یقرئک السّلام»؛ این جدم پیامبر است که به تو سلام میفرستد. «و یقول عجل القدوم علینا»؛ میگوید بیا به سمت ما. | رهبر معظم انقلاب اسلامی | نماز جمعه ۱۳۷۷/۰۲/۱۸
#ما_ملت_امام_حسینیم
@beitollah
هیئت شهدای بیت الله الحرام کرمان
#روضه_های_مصور۸ این جوان، جزو زیباترین جوانان عالم بود؛ زیبا، رشید، شجاع. از پدر اجازه گرفت که برود
#روضه_های_مصور۸
🔴اندر احوال شهادت حضرت علی اکبر
▫️حضرت علی اکبر، شبیهترین شخص به پیامبر، کسی که با دیدن او به یاد پیامبر میافتادند، پس از رجزخوانی وارد معرکه شد.
آنقدر جنگید، تا جایی که ناله از کوفیان برخاست (در منابع تاریخی شمار کشتهشدگان از ۴۴ نفر تا ۲۰۰نفر بلکه در برخی منابع نامعتبر تا ۲۰۰۰ نفر نیز ذکر شده است.)
▫️پس از آنکه جنگ سختی کرد و عدهی زیادی را به هلاکت رساند، نزد پدر بازگشت و گفت: «پدر جان، تشنگی مرا کشت و سنگینی آهن (زره) بی تابم کرد. آیا آبی هست؟». امام گریست و فرمود: «پسر جان از کجا آب بیاورم؟ اندکی دیگر بجنگ، به زودی جدت رسول خدا را ملاقات میکنی و از جام سرشار او سیراب میشوی، که دیگر پس از آن تشنه نگردی».
▫️کوفیان از کشتن او پروا داشتند (گویا نمیخواستند در خون او شریک شوند) تا اینکه مرة بن منقذ او را دید و گفت: گناه عرب بر گردن من باشد اگر این جوان از کنار من بگذرد و این کار را تکرار کند و من پدرش را به عزایش ننشانم. علی اکبر بار دیگر به دشمن حمله کرد و با شمشیرش آنها را میزد تا آنکه مرة ضربتی بر فرق مبارکش وارد کرد و او را نقش زمین کرد. آن گروه او را محاصره کرده، پیکر مطهرش را با شمشیر قطعه قطعه کردند.
▫️واکنش پدر
علی اکبر در آخرین لحظات عمر، ندا داد: «پدر جان، خداحافظ. این جدم رسول خداست که تو را سلام میرساند و میگوید: سریعتر به ما ملحق شو». و پس از اندکی جان سپرد.
حسین(ع) آمد، بر بالینش قرار گرفت و صورت به صورت او نهاد و گفت: «خدا بکشد مردمی را که تو را کشتند. چقدر این مردم بر خدا و هتک حرمت رسول خدا(ص) گستاخ و بیباک گشتهاند. بعد از تو، دنیا هیچ ارزشی ندارد».
▫️در این هنگام زینب(س) با سرعت (از خیمهگاه) بیرون آمد و فریاد زد: «وای برادرم، وای فرزند برادرم» و خود را بر پیکر آن جوان انداخت. حسین به سوی او آمد و او را به خیمه برد. آنگاه حسین به جوانانش فرمود: «برادرتان را (به خیمهگاه) ببرید». جوانان، او را بردند و در جلوی خیمهای که در مقابل آن میجنگیدند بر زمین نهادند.
حضرت علیاکبر اولین نفر از بنیهاشم بود که به شهادت رسید.
نظر مورخین درباره سن ایشان در هنگام شهادت، بین ۱۸ تا ۲۸سال متغیر است که از آن میان ۲۵سال درستتر است.
منابع:
- خوارزمی، مقتل الحسین، ج۲، ص۳۵
-سید بن طاووس، الملهوف علی قتلی الطفوف، ص ۱۶۶ و۱۶۷
-طبری، محمد بن جریر، تاریخ الطبری ج۴، ص۳۴۰
-ابوالفرج اصفهانی، مقاتل الطالبیین، ص۱۱۵ و ۸۷
-شیخ مفید، محمد بن محمد، الارشاد، ج۲، ص۱۰۷
#ما_ملت_امام_حسینیم
@beitollah
هیئت شهدای بیت الله الحرام کرمان
#روضه_های_مصور۸ 🔴اندر احوال شهادت حضرت علی اکبر ▫️حضرت علی اکبر، شبیهترین شخص به پیامبر، کسی که با
#روضه_های_مصور۹
▫️اباالفضل العباس وقتى که آب را برداشت، تا چشمش به آب افتاد، «فذکر عطش الحسین»؛ به یاد لبهاى تشنهى امام حسین، شاید به یاد فریادهاى العطش دختران و کودکان، شاید به یاد گریهى عطشناک علىاصغر افتاد و دلش نیامد که آب را بنوشد. آب را روى آب ریخت و بیرون آمد. در این بیرون آمدن است که آن حوادث رخ مىدهد و امام حسین علیهالسلام ناگهان صداى برادر را مىشنود که از وسط لشکر فریاد زد: «یا اخا ادرک اخاک». | رهبر معظم انقلاب اسلامی | نماز جمعه ۱۳۷۹/۰۱/۲۶
#ما_ملت_امام_حسینیم
@beitollah
هیئت شهدای بیت الله الحرام کرمان
#روضه_های_مصور۹ ▫️اباالفضل العباس وقتى که آب را برداشت، تا چشمش به آب افتاد، «فذکر عطش الحسین»؛ به
#روضه_های_مصور۹
🔴اندر احوال شهادت حضرت عباس ابن علی(ع)
▫️در آن لحظات آخر، آنقدر بر این کودکان و اهل حرم تشنگى فشار آورد که خود امام حسین و اباالفضل با هم به طلب آب رفتند. اباالفضل خودش را به لب آب مىرساند. او مشک آب را پر مىکند که براى خیمهها ببرد. در اینجا هر انسانى به خود حق مىدهد که یک مشت آب هم به لبهاى تشنهى خودش برساند؛ اما او در اینجا وفادارى خویش را نشان داد.
▫️اباالفضل العباس وقتى که آب را برداشت، تا چشمش به آب افتاد، «فذکر عطش الحسین»؛ به یاد لبهاى تشنهى امام حسین، شاید به یاد فریادهاى العطش دختران و کودکان، شاید به یاد گریهى عطشناک علىاصغر افتاد و دلش نیامد که آب را بنوشد. آب را روى آب ریخت و بیرون آمد. در این بیرون آمدن است که آن حوادث رخ مىدهد و امام حسین علیهالسلام ناگهان صداى برادر را مىشنود که از وسط لشکر فریاد زد: «یا اخا ادرک اخاک».
▫️عباس بن علی(ع) از شاخصترین و برجستهترین اصحاب امام حسین در روز عاشورا، پرچمدار لشگر امام حسین(ع) در واقعه کربلا بود. امام حسین(ع) در مورد حضرت عباس تعبیر «جانم به فدایت برادر» را به کار برده است.
▫️بر اساس روایتی امام سجاد(ع) وقتی عبیدالله فرزند عباس(ع) را دید، اشکهایش جاری شد و فرمود: خداوند عمویم عباس را رحمت کند که خود را فدای برادرش امام حسین(ع) کرد و در این راه دو دستش قطع شد که خداوند عوض دو دست قطع شده او دو بال در آخرت به او عطا خواهد کرد تا با آن دو بال پرواز کند. و فرمود عمویم عباس نزد خداوند منزلت و جایگاه بالایی دارد که همه شهدا در روز قیامت به او غبطه میخورند.
منابع:
- شیخ مفید، الارشاد، ۱۴۱۳ق، ج۲، ص۱۰۹-۱۱۰
- بیانات نماز جمعهی رهبر معظم انقلاب اسلامی ۱۳۷۹/۰۱/۲۶
- خرمیان، ابوالفضل العباس، ۱۳۸۶ش، ص۱۵۹
- شیخ مفید، الارشاد، ۱۳۸۸ش، ج۲، ص۹۰
- شیخ صدوق، خصال، ۱۴۱۰ق، ص۶۸
#ما_ملت_امام_حسینیم
@beitollah
هیئت شهدای بیت الله الحرام کرمان
#روضه_های_مصور۹ 🔴اندر احوال شهادت حضرت عباس ابن علی(ع) ▫️در آن لحظات آخر، آنقدر بر این کودکان و اه
#روضه_های_مصور۱۰
▫️دشمنان دور بدن حسينبن على(ع)حلقه زدند و هر كدامى يك ضربهاى وارد مىكنند و اين جسمِ پاك بىدفاع روى زمين افتاده، هر چه اينجا وحشيگرى وخباثت است، در خيام حرم ابىعبداللَّه روح توجه به خدا است كه موج مىزند، زنها خيام حرم بيرون آمدند، زينب(س) مىآيند به طرف قتلگاه. وقتى كه رسيد آنجا جسد عزيزش را روى زمين گرم كربلا افتاده ديد به طرف جسد عزيزش ابىعبداللَّه خطاب به جدش پيغمبر صدايش بلند شد اى جد عزيزميك نگاهى به صحراى گرم كربلا بكن، اين حسين توست كه در ميان خاك و خون مىغلتد و افتاده. بعد هم نقل مىكنند زينب دستها را زير جسد حسينبنعلى كرد؛ صدايش بلند شد پروردگارا اين قربانى را از ال محمّد قبول بفرما.| رهبر معظم انقلاب اسلامی | نماز جمعه ۱۳۶۴/۷/۵
#ما_ملت_امام_حسینیم
@beitollah
هیئت شهدای بیت الله الحرام کرمان
#روضه_های_مصور۱۰ ▫️دشمنان دور بدن حسينبن على(ع)حلقه زدند و هر كدامى يك ضربهاى وارد مىكنند و اين
#روضه_های_مصور۱۰
🔴خداحافظ برادر
▫️علامة مجلسی (ره) در «بحارالانوار» ذکر نموده که «چون امام مظلوم هفتاد و دو نفر از اصحاب و اهلبیت خود را دید که روی زمین افتادهاند و بیکس و تنها مانده است، متوجه خیمهها شد. «و نادی یا سکینه و یا رقیه و یا عاتکه و یا زینب و یا فاطمه، یا امکلثوم، علیکنّ منیالسلام»؛ «اهل حرم را صدا زد: ای سکینه و ای رقیه و ای عاتکه و ای زینب و ای فاطمه و ای امکلثوم خداحافظ».
▫️زنان و دختران و کنیزان چون این صدا را شنیدند، همگی از خیمهها بیرون دویدند، و صدا به گریه و ناله بلند کردند. حضرت همه را سفارش میفرمود که دلها را آتش میزد، نگاه حسرتی به ایشان کرد و آه از دل سوخته خود کشید. اهل حرم را به شکیبایی امر فرمود و راهی میدان شد.
▫️چنانکه روایت شده بعد از وداع عمومی با اهل حرم زینب را طلبید و به او وصیت کرد و سفارش اطفال و زنان را به او نمود و او را امر به صبر فرمود.
حضرت بر ذوالجناح سوار شدند که صدای گریه اهل حرم بلند شد و ناله طفلان به فلک رسید، و چون چند قدم راه رفت، دید باز صدای گریه میآید، نظر کرد دید زینب با پای برهنه میآید و میگوید: ای برادر! صبر کن حاجتی با تو دارم. حضرت ایستاد. زینب عرض کرد: ای برادر! مادرم در وقت وفات وصیت کرده، که هرگاه عازم سفر آخرت میباشی، به عوض او زیر گلوی تو را ببوسم. حضرت پیاده شد، زینب دستها به گردن امام درآورد و گلوی او را بوسید.
منابع:
- حسن بن علی یزدی، انوار الشهاده، ۱۳۶۰ ق، ص ۹۷
- مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، ج ۴۵، ص ۴۷
- مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، ج ۴۵، ص ۴۷
#ما_ملت_امام_حسینیم
@beitollah
هیئت شهدای بیت الله الحرام کرمان
#روضه_های_مصور۱۰ 🔴خداحافظ برادر ▫️علامة مجلسی (ره) در «بحارالانوار» ذکر نموده که «چون امام مظلوم هف
#روضه_های_مصور۱۱
زینب کبری سلاماللَّهعلیها در بازار کوفه، آن خطبه عظیم را اساساً بر همین محور ایراد کرد: «یا اهل الکوفه، یا اهل الختل و الغدر، أتبکون!؟». مردم کوفه وقتی که سرِ مبارک امام حسین را بر روی نیزه مشاهده کردند و دختر علی را اسیر دیدند و فاجعه را از نزدیک لمس کردند، بنا به ضجّه و گریه کردند. فرمود: «أتبکون!؟»؛ گریه میکنید!؟ «فلا رقات الدمعه ولاهدئت الرنه»؛ گریهتان تمامی نداشته باشد. بعد فرمود: «انّما مثلکم کمثل التی نقضت غزلها من بعد قوة انکاثا تتّخذون ایمانکم دخلاً بینکم». این، همان برگشت است؛ برگشت به قهقرا و عقبگرد. شما مثل زنی هستید که پشمها یا پنبهها را با مغزل نخ میکند؛ بعد از آن که این نخها آماده شد، دوباره شروع میکند نخها را از نو باز کردن و پنبه نمودن! شما در حقیقت نخهای رشته خود را پنبه کردید. این، همان برگشت است. این، عبرت است. هر جامعه اسلامی، در معرض همین خطر هست.| رهبر معظم انقلاب اسلامی | ۱۳۷۷/۲/۱۸
#ما_ملت_امام_حسینیم
@beitollah
هیئت شهدای بیت الله الحرام کرمان
#روضه_های_مصور۱۱ زینب کبری سلاماللَّهعلیها در بازار کوفه، آن خطبه عظیم را اساساً بر همین محور ایر
#روضه_های_مصور۱۱
▫️در میان مردم کوفه
چون اسیران کربلا را آوردند، زنان اهل کوفه گریبان چاک زده و زاری میکردند و مردان هم با آنها میگریستند. زین العابدین(ع)که بیمار بود با صدایی ضعیف و آهسته فرمود: «اینان بر ما گریه میکنند! پس چه کسی ما را کشته است؟» آنگاه زینب(س) به سوی مردم اشاره کرد که خاموش باشید! دمها فرو بسته شد و زنگ شتران از نوا باز ایستاد. روایتگر ماجرا گفته است: هرگز زنی پرده نشین را خوش سخنتر از وی ندیدم؛ گویی بر زبان علی سخن میراند.
▫️او خدا را ستایش کرد و بر رسول او درود فرستاد و مردم کوفه را به خاطر رفتار دوگانهشان و کوتاهی در یاری امام حسین(ع) نکوهش کرد و آنان را به کیفری بزرگ برای کشتن سید جوانان اهل بهشت وعده داد. پس از سخنان زینب(س)، مردم حیران شده بودند و دستها به دندان میگزیدند.
▫️امام زین العابدین(ع) رو به عمهاش کرد و فرمود: «عمه جان آرام بگیر، سرگذشت گذشتگان برای آنان که ماندهاند مایه عبرت است. خدای را سپاس که تو عالمه تعلیم ندیده و خردمندِ خرد نیاموزیدهای. گریه و زاری، آنان را که رفتهاند به ما باز نمیگرداند». سپس زینب(س) آرامش گرفت و سخنی نگفت.
🔴فرازهایی از خطبهی حضرت زینب برای مردم کوفه
▪️ای مردم کوفه،ای مردمان حیله گر و خیانت کار! گریه میکنید؟ اشک چشمانتان خشک نشود و ناله هایتان آرام نگیرد. همانا که کار شما مانند آن زنی است که رشتۀ خود را پس از محکم یافتن، یکی یکی از هم میگسست، شما نیز سوگندهای خود را در میان خویش، وسیلۀ فریب و تقلب ساخته اید. آیا در میان شما جز وقاحت و رسوایی، سینههای آکنده از کینه، دو رویی و تملق، همچون زبان پردازی کنیزکان و ذلت و حقارت در برابر دشمنان چیز دیگری نیز یافت میشود؟
▪️آری به خدا سوگند که باید گریه کنید، پس بسیار بگریید و کمتر بخندید. چرا که دامان خود را به ننگ و عار جنایتی آلوده اید که ننگ و پلیدی آن را از دامان خود تا ابد نتوانید شست.
▪️وای بر شماای مردم کوفه! آیا میدانید چه جگری از رسول خدا دریدهاید؟ چه زنان و دختران با عفت و وقاری را از خاندان او به کوچه و بازار کشاندهاید؟! چه خونی از آن حضرت بر زمین ریختهاید؟! و چه حرمتی از او شکستهاید؟! شما این جنایت فجیع را بیپرده و آشکار به انجام رسانید؛ جنایتی که سر آغاز جنایات دیگری در تاریخ گشته، سیاه، تاریک و جبران ناپذیر بوده، تمام سطح زمین و وسعت آسمان را پر کرده است. آیا از اینکه آسمان خون باریده تعجب میکنید؟
منابع:
- طبرسی، الاحتجاج، ۱۴۰۳ق، ج۲، ص۳۰۴
- مجلسی، بحار الأنوار، ۱۴۰۳ق، ج۴۵، ص۱۶۳
#ما_ملت_امام_حسینیم
@beitollah