#نهج_البلاغه
#خطبه_شماره_39
بخش دوم
علل شکست و نابودی کوفیان
"در ميان شما بپاخاسته فرياد می کشم، و عاجزانه از شما ياری می خواهم، امّا به سخنان من گوش نمی سپاريد، و فرمان مرا اطاعت نمی کنيد، تا آن که پيامدهای ناگوار آشکار شد. نه با شما می توان انتقام خونی را گرفت، و نه با کمک شما می توان به هدف رسيد. شما را به ياری برادرانتان می خوانم، مانند شتری که از درد بنالد، ناله و فرياد سر می دهيد، و يا همانند حيوانی که پشت آن زخم باشد، حرکتی نمی کنيد. تنها گروه اندکی به سوی من آمدند که آنها نيز ناتوان و مضطرب بودند، «گويا آنها را به سوی مرگ می کشانند، و مرگ را با چشمانشان می نگرند».
@beitozahra
#نهج_البلاغه
#خطبه_شماره_40
ضرورت حکومت (بعد از اینکه امام علیه السلام شعار لاحکم الاللّه را از خوارج شنیدند)
سخن حقّی است، که از آن اراده باطل شد! آری درست است، فرمانی جز فرمان خدا نيست، ولی اينها می گويند زمامداری جز برای خدا نيست، در حالی که مردم به زمامداری نيک يا بد، نيازمندند، تا مؤمنان در سايه حکومت، به کار خود مشغول و کافران هم بهره مند شوند، و مردم در استقرار حکومت، زندگی کنند، به وسيله حکومت، بيت المال جمع آوری می گردد و به کمک آن با دشمنان می توان مبارزه کرد. جادّه ها أمن و امان، و حقّ ضعيفان از نيرومندان گرفته می شود. نيکوکاران در رفاه و از دست بدکاران، در امان می باشند. [در روايت ديگری آمده، چون سخن آنان را درباره حکميّت شنيد فرمود:] منتظر حکم خدا درباره شما هستم. [و نيز فرمود:] امّا در حکومت پاکان، پرهيزکار به خوبی انجام وظيفه می کند، ولی در حکومت بدکاران، ناپاک از آن بهره مند می شود تا مدّتش سرآيد و مرگش فرا رسد.
@beitozahra
#نهج_البلاغه
#خطبه_شماره_41
پرهیز از حیله و نیرنگ
ای مردم! وفا همراه راستی است، که سپری محکم تر و نگهدارنده تر از آن سراغ ندارم. آن کس که از بازگشت خود به قيامت آگاه باشد خيانت و نيرنگ ندارد. امّا امروز در محيط و زمانه ای زندگی می کنيم که بيشتر مردم حيله و نيرنگ را، زيرکی می پندارند، و افراد جاهل آنان را اهل تدبير می خوانند. چگونه فکر می کنند؟ خدا بکشد آنها را! چه بسا شخصی تمام پيش آمدهای آينده را می داند، و راه های مکر و حيله را می شناسد، ولی امر و نهی پروردگار مانع اوست، و با اينکه قدرت انجام آن را دارد آن را به روشنی رها می سازد، امّا آن کس که از گناه و مخالفت با دين پروا ندارد، از فرصت ها برای نيرنگ بازی، استفاده می کند.
@beitozahra
#نهج_البلاغه
#خطبه_شماره_42
پرهیز از آرزوهای طولانی و هواپرستی
"ای مردم! همانا بر شما از دو چيز می ترسم: هواپرستی و آرزوهای طولانی. امّا پيروی از خواهش نفس، انسان را از حق باز می دارد، و آرزوهای طولانی، آخرت را از ياد می برد. آگاه باشيد! دنيا به سرعت پشت کرده و از آن جز باقيمانده اندکی از ظرف آبی که آن را خالی کرده باشند، نمانده است. به هوش باشيد که آخرت به سوی ما می آيد. دنيا و آخرت، هر يک فرزندانی دارند. بکوشيد از فرزندان آخرت باشيد، نه دنيا، زيرا در روز قيامت، هر فرزندی به پدر و مادر خويش باز می گردد. امروز هنگام عمل است نه حسابرسی، و فردا روز حسابرسی است نه عمل.
@beitozahra
#نهج_البلاغه
#خطبه_شماره_43
بخش اول
واقعنگری در برخورد با دشمن (پس از اصرار یاران برای مهیّا شدن جهت جنگ)
مهيّا شدن من برای جنگ با شاميان در حالی که «جرير» (فرستاده امام علیهالسلام به شام) را به رسالت به طرف آنان فرستاده ام، بستن راه صلح و بازداشتن شاميان از راه خير است، اگر آن را انتخاب کنند. من مدّت اقامت «جرير» را در شام معيّن کردم، که اگر تأخير کند يا فريبش دادند و يا از اطاعت من سرباز زده است. عقيده من اين است که صبر نموده با آنها مدارا کنيد، گر چه مانع آن نيستم که خود را برای پيکار آماده سازيد.
@beitozahra
#نهج_البلاغه
#خطبه_شماره_43
بخش دوم
ضرورت جهاد با شامیان
من بارها جنگ با معاويه را بررسی کرده ام، و پشت و روی آن را سنجيده، ديدم راهی جز پيکار، يا کافر شدن نسبت به آن چه که پيامبر(صلی الله علیه و آله)آورده باقی نمانده است، زيرا در گذشته کسی بر مردم حکومت می کرد که اعمال او [عثمان] حوادثی آفريد و باعث گفتگو و سرو صداهای فراوان شد، مردم آنگاه اعتراض کردند و تغييرش دادند.
@beitozahra
#نهج_البلاغه
#خطبه_شماره_44
تاسف از فرار مصقله (یکی از فرمانداران امام علیهالسلام)
خدا روی مصقله را زشت گرداند، کار بزرگواران را انجام داد، امّا خود چونان بردگان فرار کرد؛ هنوز ثناخوان به مدّاحی او برنخاسته بود که او را ساکت کرد، هنوز سخن ستايشگر او به پايان نرسيده بود که آنها را به زحمت انداخت. امّا اگر مردانه ايستاده بود همان مقدار که داشت از او می پذيرفتيم و تا هنگام قدرت و توانايی به او مهلت می داديم.
@beitozahra
#نهج_البلاغه
#خطبه_شماره_45
بخش اول
ضرورت ستایش پروردگار
ستايش خداوندی را سزاست که کسی از رحمت او مأيوس نگردد، و از نعمت های فراوان او بيرون نتوان رفت؛ خداوندی که از آمرزش او هيچ گناهکاری نااميد نگردد، و از پرستش او نبايد سرپيچی کرد. خدايی که رحمتش قطع نمی گردد و نعمت های او پايان نمی پذيرد.
@beitozahra
#نهج_البلاغه
#خطبه_شماره_45
بخش دوم
روش برخورد با دنیا
دنيا خانه آرزوهايی است که زود نابود می شود، و کوچ کردن از وطن حتمی است. دنيا شيرين و خوش منظر است که به سرعت به سوی خواهانش می رود و قلب بيننده را می فريبد. سعی کنيد با بهترين زاد و توشه از آن کوچ کنيد و بيش از کفاف و نياز خود از آن نخواهيد و بيشتر از آنچه نياز داريد طلب نکنيد.
@beitozahra
#نهج_البلاغه
#خطبه_شماره_46
دعای سفر
خدايا! از سختی سفر، و اندوه بازگشتن، و روبرو شدن با مناظر ناگوار در خانواده و مال و فرزند، به تو پناه می برم. پروردگارا! تو در سفر همراه ما و در وطن نسبت به بازماندگان ما سرپرست و نگهبانی، و جمع ميان اين دو را هيچ کس جز تو نتواند کرد، زيرا آن کس که سرپرست بازماندگان است نمی تواند همراه مسافر باشد و آن که همراه و همسفر است سرپرست بازماندگان انسان نمی تواند باشد.
@beitozahra
#نهج_البلاغه
#خطبه_شماره_47
خبر از آینده شهر کوفه
ای کوفه! تو را می نگرم که چونان چرم های بازار عُکاظ کشيده می شوی، زير پای حوادث لگدکوب می گردی، و حوادث فراوان تو را در بر می گيرد. من به خوبی می دانم، ستمگری نسبت به تو قصد بد نمی کند، مگر آن که خداوند او را به بلايی گرفتار سازد يا قاتلی بر او مسلّط گرداند.
@beitozahra
#نهج_البلاغه
#خطبه_شماره_48
ضرورت آمادگی رزمی
"ستايش خداوند را سزاست، هر لحظه که شب فرا رسد، و پرده تاريکی فرو افتد؛ ستايش مخصوص پروردگار است هر زمان که ستاره ای طلوع و غروب کند؛ ستايش خداوندی را سزاست که نعمت های او پايان نمی پذيرد، و بخشش های او را جبران نتوان کرد. پس از ستايش پروردگار، پيشتازان لشکرم را از جلو فرستادم، و دستور دادم در کنار فرات توقّف کنند، تا فرمان من به آنها برسد، زيرا تصميم گرفتم از آب فرات بگذرم و به سوی جمعيّتی از شما که در اطراف دجله مسکن گزيده اند رهسپار گردم و آنها را همراه شما بسيج نمايم، و از آنها برای کمک و تقويت شما ياری بطلبم.
@beitozahra