#خاطرانه از امر به معروف و نهی از منکر
تو پاساژ جلوی یه مغازه دختر خانوم فروشنده ای حدودا شانزده ساله بود که شلوار زاپ دار پوشیده بود
با لبخند رفتم سمتش ،وقتی خنده من رو دید لبخند زد 😊الان وقتش بود ،که تذکرم رو بدم 😅رفتم جلوتر بهش گفتم سلام عزیزم ،خسته نباشی
با خوشرویی متقابل جواب سلامم داد
بعد گفتم عشقم یه چیزی بگم دلم نیومد نگم بهت اخه خیلی نازی
لحنم رو دلسوزانه کردمو گفتم
عزیزم🙏 از این شلوارا نپوش دیگه ،اخه خیلی تو چشم میزنه ومردها نگاشون میوفته ،خدایی نکرده هم خودت هم جوونها به گناه میوفتن
بالافاصله دوباره فداش شدم وگفتم قربون چشای قشنگت ما دوستتون داریم که میگیم 😍
دیگه خداایی شما بگید
جا برای دعوا میمونه!!😅 نه والا
یه چشم گفت وازم تشکر کرد
به نظرتون سکوت می کردم بهتر بود وبی تفاوت میرفتم😳😳 !!
یا به چشم بچه امام زمان بهش نگاه کردم و قربونش رفتم وتذکرم رو دادم
..و الحمدلله تونستم واجب دینم رو هم انجام بدم 😍
شما هم خاطرات امر به معروفیتونو به آیدی
@en_nazari
ادمین کانال آمرین ارسال کنید 😍
شاید یک نفر از شما یاد گرفت
اینجوری ثواب جمع کن😍😉
#بنات_المهدی_پردیس
https://eitaa.com/amerinepardis
به آمرین پردیس بپیوندید💖
👇👇👇
@amerinepardis
#خاطرانه
#بی_تفاوتی_ممنوع
سلام خواهرای گلم
اولین خاطره ی امر به معروفمو برای کانال آمرین ارسال میکنم 😊
دانشگاه بودم برای ی دوره آموزشی
که کلاس خودم تموم شد مسئول دوره بهمون گفتن برین از کلاس پایین هم استفاده ببرین
رفتم کلاس پایین وای 😳😱چه کلاسی...
همه بی حجاب فقط دوتا چادری ...😔
وضع خیلی خراب بود پسر و دختر کنار هم
و دختراهم بی حجاب داشتن آموزش سرم وصل کردن رو می دیدند.
من مهمون بودم توی کلاسشون..
ولی نمی خواستم نسبت به بی حجابی دخترا بی تفاوت باشم 😊
جالب تر اینکه استادی که داشت درس میداد با موهای اونی که داشت سرم وصل میکرد
ور میرفت به راحتی به مو و بدنش دست
می زد😢 در حین صحبت کردن.
من تحمل نداشتم با خودم گفتم خدایا چکار کنم؟
من اینجا مهمون همه بی حجاب فضای بسته ...🤔
رفتم سراغ مسئول دوره اونم مرد بود
بهشون گفتم :تا جایی که من یادم روز اول دوره گفتین رعایت حجاب اینجا یه قانونه و اجباریه
پس الان چرا همه بی حجاب وآزاد میگردن ؟
بالاخره قانون هست وباید رعایت بشه...
گفتن بله حق باشماست...😊
من چون رفتار دکتر رودیدم گفتم :
باید به آقای دکترهم تذکر بدید که حد وحدود خودش رو رعایت کنه
خلاصه مسئول اونجا گفت: خوب شما برید از طرف من یه تذکر بدید
منم رفتم تذکرمو به دوتا از دخترا که در دسترسم بودن دادم چون کلاس درس بود به همه دسترسی نداشتم
و به اون دخترا هم گفتم که به دوستانتون هم تذکر بدین😊
به دخترا گفتم حجاب برای خودتون خوبه الان شما از رفتار استادتون راضی هستین!! که با موهای دختره ور میره!!! گفتند : نه 😊
خلاصه با تذکر من دختر چادری دیگه ای هم که در کلاس بود شجاعت پیدا کرد ورفتار من در ایشون هم تاثیر گذاشت😊😎😎😃😃
با صدای بلند گفت: خواهرا همه حجاب تون رو رعایت کنید
باورتون نمیشه که
همه سریع روسریشون رو سرکردن😄😃
از شهامتش خوشم اومد 👏👏وبهش گفتم از این به بعد هر موقع دیدین روسری هاشون رو برداشتن تذکر بدید
از اینکه تونستم تذکر بدم وکاری برای کلاس انجام بدم
از خودم راضی بودم اون روز☺️
امیدوارم تونسته باشم دل امام زمانو بدست آورده باشم 😊
خدارو شکر که بی تفاوت نبودم..
🔸🔸🔸🔸🔸🔸🔸🔸🔸🔸🔸
شما هم خاطرات امر به معروفیتونو به آیدی
@en_nazari
ادمین کانال آمرین ارسال کنید 😍
شاید یک نفر از شما یاد گرفت
اینجوری ثواب جمع کن😍😉
#بنات_المهدی_پردیس
https://eitaa.com/amerinepardis
به آمرین پردیس بپیوندید💖
👇👇👇
@amerinepardis
#خاطرانه
😊😊یه بار که توی غرفه شهدا بودیم یه خانمی اومدن که حجاب نداشتن
من شروع کردم باهاش صحبت کردن به من گفت که سه ساله همه سعی میکنن منو به راه راست هدایت کنند ولی نتونستند 😢من خواهر خودم چادریه ولی منو قانع نکرده که حجابو قبول کنم.
گفت: من نماز میخونم قرآن میخونم خدا رو قبول دارم ولی حجابو نه 😔
تو هم نمی تونی پس تلاش نکن😢
بعد صحبت بسیار بهشون گفتم :شما مگه دکترتون بهتون دارو میده برمیگردی داروهایی رو که دوست داری میخوری و اون دارویی که دوست نداری رو نمی خوری ؟!!!! گفت نه
گفتم پس اطمینان به دکتر داری و میدونی تخصص داره که این دارو رو نوشته
خب همون اطمینانو به خدا داشته باش که گفته حجابتو رعایت کن😊
به من گفت احساس میکنم حضور من در اینجا و دیدن شما اتفاقی نیست به حرفات فکر میکنم .😌
دفعه دوم که غرفه اومدن شال سرشون کردند البته نه با حجاب کامل،بهشون گفتم به حرفام گوش کردیا..
و تا ثیر گذار بود، گفت آره 😊
نکته خیلی جالبتر اینکه، اومد دوباره نیت کرد و یکی از اسامی شهدا رو انتخاب کرد و دید همون شهیدی بود که دفعه قبل اسمش براش در اومده بود👌
گفت خیلی جالبه اون دفعه هم اسم همین شهید برام دراومد و منقلب شد😭
منم بهش گفتم دیگه حرفی برای گفتن ندارم خودت میدونی و این شهیدبزرگوار
🌷 (شهید احمد علی نیری)🌷
گفتم ان شاء الله که دفعه بعد با حجاب کاملتر ببینمت گفت: انشاء الله که دفعه بعد پوشیده تر میام😊👌
اگه بتونی یکی رو به راه راست هدایت کنی بدون که یار یاری...
ان شاء الله که خداوند به هممون کمک کنه که در این راه ثابت قدم بمونیم 🤲🕊
به آمرین پردیس بپیوندید💖
👇👇👇
@amerinepardis
#خاطرانه
خاطر جالب وامر به معروف بنده،😊در شب نیمه شعبان ،در مطب دکتر
در مطب دکتربودم حدود ۳ ساعت نشسته بودم به انتظار وتنها با حجاب اونجا بودم
همه بدون شال وروسری😢
وارد که شدم همه ی جوری بنده رو نگاه کردن با تعجب 😳
منم بلند سلام کردم و به روی همه خندیدم 😊
کنار یکی از خانوما جا خالی بود اجازه گرفتم و نشستم وشروع کردم به گشتن ایتا ومطالب خوندن
خانومها تو اینستا میچرخیدن وکلیپ نشون میدادن ومیخندیدن
گفتم:حیف وقتتون نیست به بطالت میگذرونین همینجا هم میتونین از وقتتون استفاده کنین،من دارم جزوه میخونم شما میتونین از هزینه و اینترنتون در راه خوب و مطالب مفید استفاده کنین😅
گفتن چشم😎 و یه سکوتی برقرار شد
اومده بودن بوتاکس کنن .خیلی هم جوون و بدون چروک ، گفتم خدا این پوست و ابرو رو داده که بخندی و اخمی کنی،خنده و اخمت معلوم بشه 😁
در همین حین که صحبت میکردم هی چادرو روسریمو میکشیدم جلوتر .یکی از اون خانوما گفت سختتون نیست ؟!!
گفتم نه 😊اتفاقا راحت هستیم که هیچ ،کسی هم چیزی نمیگه بهمون واحترام ما رو دارن و با عزت باهامون برخورد میکنند ،
الانم هوا سرده حداقل سردمون نمیشه
گفتم بخاطر سرما شال بپوشین😂😁
دیگه کم کم دیدم خانوم ها به لطف خدا بعد بخاطر حضور بنده روسری سر گذاشتن
خانومی از دوست همونا داخل اتاق دکتر بود اومد بیرون روسریش روی ی شونش بود افتاد و بعد با تعجب به دوستاش نگاه کرد گفت چی شده روسری سر کردین😳 اماکن اومده😅
با ابرو منو نشون دادن
روسری خانم جلو پای من رو زمین بود خم شدم گرفتم وتکون دادم
گفتم بخاطر خانم حضرت زهرا سرتون کنید.
نزارید امام زمانمون از کارهای ما شرمنده باشن
گفت چشم دخترم و پوشیدن😊
موقع رفتن اومد منو بوسید گفت:برامون دعا کنید 🤲😄😄
گفتم محتاجیم به دعا. امشب از امام زمانت بخواه
شب نیمه شعبانه باهاش حرف بزن وحاجتتو بگو
خدارو شکر که بی تفاوت نبودم 😊
#بی_تفاوت_نباشید
#بنات_المهدی_پردیس
https://eitaa.com/amerinepardis
به آمرین پردیس بپیوندید💖
👇👇👇
@amerinepardis
#خاطرانه
امروز با دختر و پسر کوچیکم رفتیم نون بخریم
یه خانوم کشف حجاب اومد سمت نونوایی
گفتم:خانم شال سرتون کنید
گفت : به تو ربطی نداره ....
بعد یهو داد زد چی چی داری به بچه هات یاد میدی؟؟
گفتم : اینکه قانون شکن نباشن😃
یعنی فکر کنم انتظار هر جوابی رو داشت
غیر از این...
چون قشنگ حس کردم هیچی نداشت بگه
خلاصه اول صبحی گناه بدجوری براش تلخ شد😊
و افراد حاضر دیدند که همه بی تفاوت نیستن
🔸🔸🔸🔸🔸🔸🔸🔸🔸🔸
شما هم خاطرات امر به معروفیتونو به آیدی
@benatalmahdi
ادمین کانال آمرین ارسال کنید 😍
شاید یک نفر از شما یاد گرفت
اینجوری ثواب جمع کن😍😉
#بی_تفاوت_نباشیم
💖 #بنات_المهدی_پردیس💖
🇮🇷 @amerinepardis🇮🇷
💚بنات المهدی💚
🎥 #ویژه_برنامه_ریسمان۲ #قسمت_نوزدهم #جهاد_تبیین ❇️ با موضوع : پاسخ به #شبهات مهم امر به معروف و
یه #خاطرانه جالب با توجه به موضوع :
با همسرم در صف پمپ بنزین بودیم ماشین کناری ما یه خانم بی حجاب نشسته بود ،همسرم که پیاده شد با اخم و چهره ناراحت به آقایی که مشغول بنزین زدن بود نگاه کرد و منم از تو ماشین به خانم داخل ماشین با ناراحتی نگاه می کردم همین موضوع باعث باشد آقا که سوار ماشین شد خانم روسریشو سرش کرد 😊
بی تفاوت نبودن من و همسرم اثر داشت ..👌
اگه برای شما هم پیش اومده برامون ارسال کنید تا در بخش #خاطرانه قرار بدیم😊
45.31M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#خاطرانه
🔴 خاطرهی عجیب استاد تقوی از تذکر به یک دختر فراری😳
کنار حرم امامرضاعلیهالسلام 🕌
دختره میگفت به امامرضا گفتم
تا فردا شب بهت مهلتمیدم
برام نشونه بفرستی😱
#دکتر_علی_تقوی
💚 #بنات_المهدی_پردیس 💚
🇮🇷 @amerinepardis🇮🇷
#خاطرانه🌹
#خاطره_ارسالی_از_اعضا
یه بار تو بازار امام یه آقایی در یه مغازه کنار کالسکه بچه اش وایساده بود ، خانمش که از مغازه اومد بیرون شالش افتاده بود، بهشون گفتم خانم شالتون رو سرکنید برگشت گفت به توچه دوست ندارم سرکنم، یهو شوهرش غضبناک نگاش کرد گفت: خانم میگن سرت کن ، سرت کن😅
خدا رو شکر اون خانم لااقل از شوهرش اطاعت کرد.😊
💚 #بنات_المهدی 💚
🇮🇷 @benatalmahdi🇮🇷
#خاطرانه
#ارسالی_اعضای_کانال
سلام خواهرانم🥰🥰
امروز رفتم یه فلافل فروشی که تازه تو خیابونمون باز شده ازش فلافل خریدم و تبریک گفتم.🤩🤩
بعد گفتم یه چیزی بگم ناراحت نمیشید؟ گفت نه. 🙄🙄
گفتم این مارکهای نوشابه هاتون پپسی، کوکاکولا، فانتا، سون آپ همه اش اسراییلیه. 😱😱
حالا که تازه شروع کردید کار خداپسندانه کنید تا خدا هم به کارتون برکت بده.
به اندازه یه نوشابه هم تو خون مسلمانان شریک نباشیم.👌🏻👌🏻
گفت با زمزم قرارداد داریم میخواهیم دیگه زمزم بیاریم. 👏🏻👏🏻
چون گرم بوده اینها را گذاشتیم.
باید هر جا دیدیم هر کس می فروشه بهش بگیم. 👏🏻👏🏻👏🏻
گفتم این فرمولاسیونش اسراییلیه و کارخانه ها باید بابت اون به اسرائیل پول بدهند.😱😱
اونم وسط حرفم همش میگفت زمزم میاریم. گفتم زمزم خوبه مشکلی نداره. دیگه در این حد امر به معروف کردم.
از خدا خواستم کمکم کنه حرفم را بزنم.
اين ایده به ذهنم رسید که هر کداممان هر جا رفتیم این نوشابه ها و محصولات را دیدیم تذکر بدهیم. 👌🏻👌🏻
چه فروشگاه، چه فست فودی، چه هتل. هفته قبل هم اردو رفته بودم قم. تو مجتمع ولایت که وابسته به بسیجه برای همه قوطی پپسی برای نهار گذاشته بودند. هیچکس هم اعتراض نکرد🥺🥺
همه هم بسیجی و با سواد بسیج اساتید. من به خدمتکار گفتم ،گفت بهشون میگم ولی ما کاره ای نیستیم. ☹️☹️
رفتم به مدیرش گفتم گفت مال قبل بوده. نمی تونیم کاری انجام بدیم☹️☹️
ولی دیگه برای شام به همه دوغ دادند.👌🏻 یعنی تا من گفتم نوشابه هاشون تموم شد؟ به هر حال یه جاهایی ترتیب اثر میدهند. اگر هم ندهند ما امر به معروف کردیم.🙏🏻👏🏻👏🏻
💚 #بنات_المهدی 💚
🇮🇷 @benatalmahdi🇮🇷
#خاطرانه
#ارسالی_اعضای_کانال
نزدیکای ظهر بود اسنپ گرفتم
میخواستم برم
جلسه روضه حضرت زهرا
تا سوار ماشین شدم
صدای آهنگ ( غیر مجاز زن) داشت پخش میشد😡😡
خییلی ناراحت شدم ،داشتم با خودم حرف میزدم و فکر میکردم که چی بگم ،چطوری بگم 🙄🙄
که حرفم اثر گذار باشه
حدوداً ده دقیقه گذشته بود🕐
و هنوز داشت آهنگ پخش می شد 😡
به آقا ی راننده گفتم ،میشه صداشو کم کنید
آقای راننده هم
کلا خاموش کرد😄👏🏻👏🏻👏🏻
منم تشکر کردم
و خیلی خوشحال شدم که تونستم
تذکر بدم 🥰🥰
از مدد حضرت زهرا سلام الله
اثر گذار بود
#خاطرانه
#ارسالی_اعضای_کانال
رفته بودم بازار میوه و ترهبار 🍊🍏🍐
برای خرید
داشتم خرید میکردم
دیدم یه خانم میانسال،
خیلی خوشرو با موهای مش کرده داره خریداشو انجام میده
و شالش هم افتاده بود 😔😔
آروم با لبخند بهش گفتم لطف میکنید شالتونو سرتون کنید؟ 👏🏻👏🏻👏🏻
در کمال تعجب دیدم که شالشو سرش کرد👏🏻👏🏻
منم ازش تشکر کردم.☺️☺️
الحمدلله تذکر دادم ، گوش کرد
#محو_کامل_اسرائیل
#وعده_صادق_۳
#مطالبه #محو_کامل_اسرائیل
💚 #بنات_المهدی 💚
🇮🇷 @benatalmahdi🇮🇷
#خاطرانه
#با_تفاوت_باش
#ارسالی_اعضای_کانال
رفته بودم نماز جمعه یه دختر نوجوان۱۳ساله حدودا، با تیپ بلوز شلواری دیدم برای نماز جمعه اومده بود
خیلی برام جالب بود که با این تیپ نماز جمعه اومده
میشد مستقیم بهش تذکر داد که مثلا عزیزم یه لباس بلندتربپوش مسجد میای
یا مثلا گفت ،کاش لباس بلندتری میپوشیدی مسجد حرمت داره
ولی احساس کردم بهتراز اینم میشه تذکر داد 👌👌چون کمتر کسی تو این سن و سال و با تیپ اینجوری تو نماز جمعه دیده میشه 👌وباید بیشتر تایید وتشویق بشه 👏👏
حتی وقتی که مداح روضه ی حضرت زهرا سلام الله میخوند قشنگ شونههاش میلرزید و گریه میکرد به حالش غبطه خوردم😢
با خودم گفتم باید تشویقش کنم ما چادریها باید بتونیم بیشتر با این تیپ دخترها ارتباط بگیریم تا از ما انرژی بگیرند😊
بعد از نماز رفتم سمتش و بهش گفتم قبول بشه عزیزم برای ما هم خیلی دعا کن راستش دیدم با این تیپ اومدی خیلی کیف کردم خدارو شکر کردم که اهله نمازجمعه ای 😊
عزیزم برای منم خیلی دعا کن ، بعد بغلش کردم ولپشو کشیدم ویواش دم گوشش گفتم انشالله پوششت هم کامل تر بشه عزیزم.✅💚
خدارو شکر با روی خوش با من حرف زد وخوش وبش کردیم و اصلا ناراحت نشد
بعد گفتم خیلی باحالی التماس دعا .💚وخداحافظی کردیم .
#محو_کامل_اسرائیل
#وعده_صادق_۳
#مطالبه #محو_کامل_اسرائیل
💚 #بنات_المهدی 💚
🇮🇷 @benatalmahdi🇮🇷