🌷 #هر_روز_با_شهدا
#شهید_زندگی_کرد....
🌷مرتضی در تحمل سختی زبانزد همقطارانش بود. تحمل سختی برای او دوره خودسازی بود. در عملیات آبی_خاکی شمال کشور در هوای به شدت گرم ناگزیر میشود چند بار یک عملیات را تکرار کنند. وقتی این عملیات سخت تمام شد، همه برای جرعه ای آب له له میزدند ولی او به همراه دوستش اکبر شهریاری که بهمن ۹۲ درحوالی حرم حضرت زینب(س) به شهادت رسید سقا شده و خود بدون نوشیدن جرعهای آب به پادگان بازمیگردند. مرتضی در جریان عملیات حلب نیز روزه بود و در همان حال مسؤل اطلاعات به تنهایی برای شناسایی موقعیت تروریستهای تکفیری خطر میکرد و آخر شب بازمیگشت. یک شب زمستانی وقتی از شناسایی بازگشت به شدت گرسنه بود پرسید:...
🌷پرسید غذا هست؟ گفتیم مقداری عدس داشتهایم که تمام شده وکمی نان مانده. تکه کوچکی از نان را روی بخاری گذاشت پس از آنکه کمی گرم شد دو لقمه از آن را خورد و خدا شکر کرد و خوابید. از مال دنیا هرچه داشت انفاق میکرد. مرتضی سن زیادی نداشت اما سرپرستی دو یتیم و یک بد سرپرست را بر عهده داشت و از حقوق کمی که دریافت میکرد، کمک خرجی آنان را هم پرداخت میکرد. او یکبار زندگیاش را در واقع حراج کرد تا بتواند شش خواهر دم بخت یکی از دوستانش را راهی خانه شوهر کند و دست آخر ماشین خود را فروخت تا یک دوست نیازمندش را سرپناه بدهد! از او پرسیدم: «خودت چی؟» جواب داد: «ماشین که کمبود نیست این همه ماشین عمومی مال منه دیگه!»
🌹خاطره ای به یاد فرمانده شهید معزز مدافع حرم مرتضی حسینپور شلمانی و شهید معزز مدافع حـرم اکبر شهریاری
📚 کتاب "فرمانده نابغه"
#شهدا_را_ياد_كنيم_با_ذكر_صلوات
✅ @beneshanha
🌹 یازهرا🌹
🍂
•
عزیزان!
هر رقابتی با هم میکنید
و هر جدلی با هم دارید،
اگر عمل شما و کلام شما
یا مناظرههایتان به نحوی
تضعیف کننده دین و انقلاب بود،
بدانید شما مغضوبِ نبی مکرم اسلام
و شهدای این راه هستید؛
مرزها را تفکیک کنید...
#شهید_قاسم_سلیمانی
✅ @beneshanha
🌹 یازهرا🌹
┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄
31.58M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔴 احترام یک زن سوری به خبرنگار بیبیسی فارسی در حرم حضرت زینب (س) وقتی متوجه ایرانی بودن وی میشود
🔹درحالیکه خبرنگار بی بی سی فارسی در چند روز اخیر عنوان میکند که مردم سوریه دیگر تمایلی به ایران ندارند اما وقتی در حرم حضرت زینب (س) یک بانوی سوری متوجه ملیت ایرانی وی میشود شروع به ابراز محبت به نفیسه کوهنورد میکند.
#سوریه
@beneshanha
🔻شوالیه های یمن
زیبایی و جنگاوری!
کابوس #بن_سلمان و #بن_زاید و #بن_صهیون
انشاالله آینده ای درخشان در پیش روی شما کودکان #یمن باشد.
@beneshanha
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
میشه یک زن بود در غزه در اوج لطافت و عطوفت... که صبر و مقاومتش طعنه به کوه بزنه..
این منش بانوان غزه است....
@beneshanha
🌹یازهراۜ 🌹
🌸ريشتو روي پتو ميذاري يا زيرش؟
😂😂😂
بعد از ظهر يكي از روزهاي خنك پاييزي سال 64 يا 65 بود. كنار حاج محسن دين شعاري، مسئول تخريب لشكر 27 محمد رسول الله (ص) در اردوگاه تخريب يعني آنسوي اردوگاه دو كوهه ايستاده بوديم و با هم گرم صحبت بوديم، يكي از بچه هاي تخريب كه خيلي هم شوخ و مزه پران بود از راه رسيد و پس از سلام و عليك گرم، رو به حاجي كرد و با خنده گفت: حاجي جون! يه سوال ازت دارم خدا وكيلي راستشو بهم مي گي؟
حاج محسن ابروهاشو بالا كشيد و در حالي كه نگاه تندي به او انداخته بود گفت: پس من هر چي تا حالا مي گفتم دروغ بوده؟!!
بسيجي خوش خنده كه جا خورده بود سريع عذرخواهي كرد و گفت: نه! حاجي خدا نكنه، ببخشين بدجور گفتم. يعني مي خواستم بگم حقيقتشو بهم بگين...
حاجي در حالي كه مي خنديد دستي بر شانه او زد و گفت: سؤالت را بپرس.
- مي خواستم بپرسم شما شب ها وقتي مي خوابين، با توجه به اين ريش بلند و زيبايي كه دارين، پتو رو روي ريشتون مي كشيد يا زير ريشتون؟
حاجي دستي به ريش حنايي رنگ و بلند خود كشيد. نگاه پرسشگري به جوان انداخت و گفت چي شده كه شما امروز به ريش بنده گير دادي؟
- هيچي حاجي همينجوري!!!
- همين جوري؟ كه چي بشه؟
- خوب واسه خودم اين سوال پيش اومده بود خواستم بپرسم. حرف بدي زدم؟
- نه حرف بدي نزدي. ولي... چيزه...
حاجي همينطوري به محاسن نرمش دست مي كشيد. نگاهي به آن مي انداخت. معلوم بود اين سؤال تا به حال براي خود او پيش نيامده بود و داشت در ذهن خود مرورمي كرد كه ديشب يا شب هاي گذشته، هنگام خواب، پتو را روي محاسنش كشيده يا زير آن.
جوان بسيجي كه معلوم بود به مقصد خود رسيده است، خنده اي كرد و گفت: نگفتي حاجي، ميخواي فردا بيام جواب بگيرم؟
و همچنان مي خنديد.
حاجي تبسمي كرد و گفت: باشه بعدا جوابت رو ميدم.
يكي دو روزي گذشت. دست بر قضا وقتي داشتم با حاجي صحبت مي كردم همان جوانك بسيجي از كنارمان رد شد. حاجي او را صدا زد. جلو كه آمد پس از سلام و عليك با خنده ريز و زيركي به حاجي گفت: چي شد؟ حاج آقا جواب ما رو ندادي؟؟!!
حاجي با عصابنيت آميخته به خنده گفت: پدر آمرزيده! يه سوالي كردي كه اين چند روزه پدر من در اومده. هر شب وقتي مي خوام بخوابم فكر سؤال جنابعالي ام. پتو رو مي كشم روي ريشم، نفسم بند مي آد. مي كشم زير ريشم، سردم ميشه. خلاصه اين هفته با اين سؤال الكي تو نتونستم بخوابم.
هر سه زديم زير خنده. دست آخر جوان بسيجي گفت: پس آخرش جوابي براي اين سوال من پيدا نكردي؟
#لبخندجبهه
شادی روح پاک شهدا صلوات 🌷
@beneshanha
🌹یازهراۜ 🌹
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
خیلی دل دل کردم تو گروه بذارم یا نه؟؟
خودم خیلی اذیت شدم
عفو فرمایید
ولی خواستم بگم از کجاشروع کردیم " به کجارسیدیم
ای مسئولان' ای مدیران
معبرهای این مملکت این چنین باز شدند وبدست شماها افتادند
😭😭😭
✅ @beneshanha
🌹 یازهرا🌹
1_15581065717.mp3
12.14M
┄┅═✧❁﷽❁✧═┅┄
🖤به مناسبت وفات
حضرت ام البنین و روز تکریم مادران شهدا💔
میگن شده بچـه من شهیدِ مفقود الاثر
ولی دلم روشنه که میاد یه روزی ز سفـر
#حضرت_ام_البنین
#وفات_حضرت_ام_البنین
✅ @beneshanha
🌹 یازهرا🌹
تصویری تاریخی
زمانی که سران رژیم های ننگین عربی در آغوش ایهود اولمرت(نخست وزیر رژیم صهیونیستی)بودند،بشار اسد با پشت کردن به آنها تنها بود.
نباید اینطور تمام می شد!
ترس در لحظه آخر،سالها ایستادگی را بر هم زد...
رَبَّنَآ أَفْرِغْ عَلَيْنَا صَبْرًا
⬅️ وَثَبِّتْ أَقْدَامَنَا
وَٱنصُرْنَا عَلَى ٱلْقَوْمِ ٱلْكَٰفِرِينَ
@beneshanha