یک، دو، سه، چهار، پنج، شش، هفت، هشت، نه، ده...سی...چهل...هشتاد.... صد و پنجاه...دویست و هفتاد و دو... پانصد،و یازده...هشتصد...هزار و یک...هزار و دو...هزار و سه...هزار و ....سه هزار و نهصد و نود و نه.... پنج هزار و سیصد و چهار... شش هزار...هفت هزار و ششصد و پنجاه و یک...
هفت هزار و ششصد و پنجاه و یک...
این اعداد را از یک تا هفت هزار و ششصد و پنجاه و یک، یکی یکی بخوان. بخوان و کنار هرکدام یک اسم بگذار. مثلا علی، مثلا رضا، یا سعید یا مهدی یا امیر یا جواد یا ابراهیم یا محمد یا اصغر یا شهاب یا اسماعیل یا...
خواندنش هم سخت است چه برسد به نوشتنش، رفتن هر کدامش سخت است، چه برسد به نیامدنش، خار به پای هرکدامش رفتن سخت است چه برسد به دفن کردنش...
بنویس
هفت هزار و ششصد و پنجاه و یک... و فکر کن به هفت هزار و ششصد و پنجاه و یک قلبی که در یک دشت مسطح از ضربان ایستاد... تو هفت هزار و ششصد و پنجاه و یک نفر را ایستاده ببین در صف معراج، تا من آدرس کاملش را بدهم: دی ۱۳۶۵/شلمچه/ کربلای ۵/
هفت هزار و ششصد و پنجاه و یک پدر،
هفت هزار و ششصد و پنجاه و یک پسر،
هفت هزار و ششصد و پنجاه و یک برادر،
هفت هزار و ششصد و پنجاه و یک سایه سر...هفت هزار و ششصد و پنجاه و یک عشق پر پر...
هفت هزار و ششصد و پنجاه و یک کربلایی...کربلای پنجی... چه کربلایی!
از کانال ماهی تا خدا...چه ماهی!
تو بشمار و به هرکس که رسیدی بگو تا بدانند و یادشان نرود که هزاران قامت به شلمچه رفت و نیامد...هزاران قامت به شلمچه رفت و بی جان آمد...هزاران قامت به شلمچه رفت و ماشین جنگی دشمن را از کار انداخت تا تاریخ فراموش نکند که راه های آسمان چقدر شلوغ شد در پرواز جمعی سربازان روح الله به سمت نور مطلق...
اگر دنبال عشق و آرامش و معرفتی، یک بار به جبهه برو و ببین که
تک تک ذرات خاک شلمچه بوی ناب انسان میدهد. انسان قرن بیست و یکم، اصحاب آخرالزمانی امام شهید که جان دادند، ذره ای از خاکشان را اما نه...چه خاکی!
که اگر شرافت خاک بهشت به ساکنانش می باشد، شرافت خاکی که هزاران بهشتی بر آن قدم زده اند چه مقامی دارد؟؟؟؟
من می نویسم هفت هزار و ششصد و پنجاه و یک، تو بخوان #شبهای_قدر_کربلای_پنج...
پ.ن:
در عملیات کربلای ۵، هفت هزار و۶۵۱ رزمنده ایرانی به شهادت رسیدند که ۴۰۰ نفر از آنها از فرماندهان بودند. همچنین ۵۳ هزار و ۲۹۹ نفر مجروح و ۳هزار و۵۲۲ نفر نیز مفقودالاثر شدند...
پ.ن ۲:
رمز عملیات یازهرا بود... به گمانم شلمچه بوی چادر خاکی مادر را میدهد...و مگر زهرایی ها چه نشانی دارند جز بی نشانی...یازهرا...یاشهید...
@beneshanHa
🌹 یازهرا 🌹
هدایت شده از نشان از بی نشان ها
#سه_ایه_اخر_سوره_حشر
حدیثی از امام حسن مجتبی علیه السلام🌸
🌺در فضیلت قرائت سه آیه آخر سوره حشر از امام حسن(علیه السلام) نقل شده که آن حضرت فرمود:
هر کس چون صبح کند و سه آیه آخر سوره حشر را بخواند و در آن روز بمیرد، مهر شهدا (بر پروندهاش) خواهد خورد، و چون شب کند و بخواند و در آن شب بمیرد نیز ممهور به مهر شهدا میشود.
منبع:الدّر المنشور، جلال الدین سیوطی، ج۲، ص۲۰۲؛/ بحارالانوار، ج۹۲، ص۳۱۰، ح۳؛/موسوعه کلمات الامام الحسن(علیه السلام)، بخش عقاید، ص۳۷۳.
3 آیه آخر سوره حشر🌺:
اعوذ بالله من الشیطان الرجیم
«هُوَ اللهُ الَّذِی لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ عَالِمُ الْغَیْبِ وَالشَّهَادَةِ هُوَ الرَّحْمَنُ الرَّحِیمُ (22)٭
هُوَ اللهُ الَّذِی لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ الْمَلِکُ الْقُدُّوسُ السَّلَامُ الْمُؤْمِنُ الْمُهَیْمِنُ الْعَزِیزُ الْجَبَّارُ الْمُتَکَبِّرُ سُبْحَانَ اللهِ عَمَّا یُشْرِکُونَ (23)٭
هُوَ اللهُ الْخَالِقُ الْبَارِئُ الْمُصَوِّرُ لَهُ الْأَسْمَاء الْحُسْنَی یُسَبِّحُ لَهُ مَا فِی السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَهُوَ الْعَزِیزُ الْحَکِیمُ»(24)
http://eitaa.com/joinchat/436076549Ca075d75748
🌷یازهرا🌷
چقدر با شعف و تاب و تب شهید شدند
برای دختر شاه عرب شهید شدند
برای حفظ حرم سینه را سپر کردند
شبیه عابس و حرّ و وهب شهید شدند
مِنَ الغریب به آنها رسید نامه عشق
مدافعان حرم منتخب شهید شدند
برای او نوه های غلام ترکی و جُون
چقدر آدمِ عالی نَسَب شهید شدند
به احترام قدمهای حضرت زینب
دمشق یا که نشد، در حلب شهید شدند
@beneshanHa
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
یازهرا سلام الله علیهم
شهید هادی ذوالفقاری
#طنز😍
#لبخند_بزن_رزمنده 😂✌️
یکی از بچه ها بود خیلی اهل معنویت و دعا بود. برای خودش یه قبری کنده بود. شب ها میرفت تا صبح با خدا راز و نیاز میکرد.
ما هم اهل شوخی بودیمـ😉
یه شب مهتابی سه، چهار نفر شدیم توی عقبه. گفتیم بریم یه کمی باهاش شوخی کنیمـ🙄
خلاصه قابلمه ی گردان رو برداشتیم با بچه ها رفتیم سراغش. پشت خاکریز قبرش نشستیم.
اون بنده ی خدا هم داشت با یه شور و حال خاصی نافله ی شب میخوند ، دیگه عجیب رفته بود تو حال ...
ما به یکی از دوستامون که تن صدای بالایی داشت، گفتیم داخل قابلمه برای این که صدا توش بپیچه و به اصطلاح اکو بشه، بگو : اِقراء 😐
یهو دیدیم بنده ی خدا تنش شروع کرد به لرزیدن و شور و حالش بیشتر شد یعنی به شدت متحول شده بود و فکر میکرد برایش آیه نازل شده! 😰
دوست ما برای بار دوم و سوم هم گفت: اقراء، بنده ی خدا با شور و حال و گریه گفت : چی بخونم ؟ . . . رفیق ما هم با همون صدای بلند و گیرا گفت: بابا کرم بخون 😂😂😂
📚 قافلہ نور ، ص 14
یک صلوات نثار شهدای عزیزمون 🌸
@beneshanHa