🌹شهید سید مصطفی میر شاکی🌹
بیستم شهریور۱۳۳۷ در شهر الیگودزر به دنیا امد🌿
⚡️پس از اتمام تحصیلات، به عنوان دبیر بینش اسلامی(دینی) به جبهه رفت.
در آنجا به کسوت فرمانده دسته، فرمانده گردان، فرمانده گروهان و …، در لشکرهای مختلف سپاه به نبرد با دشمن پرداخت.
🌟ایشان در خط مقدم و در منطقه عملیاتی در گردان، سنگری بزرگ به عنوان مسجد ساخته بود. بعد از ادای نماز، در همین سنگر مینشست و با حالت خاص و بسیار ساده، در رابطه با امور گردان، با برادران مشورت میکرد.
سیّدمصطفی در اول فروردین سال شصت و پنج با دختری متدّین و مومنه از اهالی کوهدشت، پیمان عقد و ازدواج بست. درست پنجم فروردین بود که بار سفر به جبهه را بست.
💫سیّدمصطفی خلاقیت عجیبی در امور نظامی داشت. بارها به او پستهای مهم نظامی پیشنهاد کردند؛ ولی او رد کرد. معتقد بود که در لباس بسیجی، در کنار سربازان گمنام، مبارزه کردن افتخاری دیگر است.
🌸پس از مدتی سیّدمصطفی، همراه سیّدجواد، اقدام به تشکیل گردان ویژه شهدای حزبالله نمودند. این گردان توانست در عملیات والفجر۹ در محور سلیمانیه عراق و نیز کربلای ۲ در محور حاجعمران حماسه ها بیافریند.
این دلاور میدانهای نبرد حق علیه باطل در 30 اردیبهشت 1365 در منطقه حاج عمران به مقام والای شهادت نائل آمد...🥀🕊
یاد همه شهدا با ذکر صلوات
اللهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فرجهم
✅ @beneshanha
🌷یازهرا
#تلنگرانـــــہ📛
🏊♂️♀ اڪثر ڪسانے ڪہ لب دریا💧 غرق
میشن شنا بلدن‼️
پس چرا غرق میشن⁉️🤔
📛 چون زیادے بہ خودشون مطمئنن 😌
و میرن جلو🚶♂️
هرچے بهشون میگے نرید جلوتر ❌
میگن ما بلدیم😇
ناشے نیستیم❗️
⚠️ توے ارتباط با نامحرم
زیادے بہ خودت مطمئن نباش⛔️
✅ حد و حدود رو رعایت ڪن
وگرنہ☝🏻
مثل خیلے ها غرق میشے🌊
🔔 یادت باشہ خیلے ها بودن
از من و تو دین و ایمانشون محڪم تر بودہ
و غرق شدند😏
یوسف(ع)ڪہ پیغمبر خدا بود
با اون ایمانش فرار ڪرد😱
از خلوت با نامحرم
من و تو ڪہ هیچے❗️
#حواسمونباشهـ😉👌
✅ @beneshanha
🌷یازهرا🌷
🌷۱۷وصیت امام حسن عسکری ع به شیعیان:
🌷1.تقوا
🌷2.خداترسی
🌷3.تلاش درراه خدا
🌷4.راستگویی
🌷5.ادا امانت
🌷6.طول سجده
🌷7.همسایگی خوب
🌷8.نمازجماعت
🌷9.تشییع جنازه
🌷10.عیادت مریض
🌷11.ادای حقوق دیگران
🌷12.زینت ماباشیدباعث شرمندگی نباشید
🌷 13.بامعرفی درست ما،دلهارابه سوی ما جذب کنید.همه خوبیها درما هست وهیچ بدی درمانیست.
🌷14.زیادبه یادخداباشید
🌷15.زیادبه یادمرگ باشید
🌷16.زیادتلاوت قرآن کنید
🌷17.زیادصلوات بفرستید
🌷وسائل ج 12 ص 5
پیام قرآن و عترت
✅ @beneshanha
🌷یازهرا🌷
شهادت یعنی عزت ، ایمان ، تمام خوبی ها و در یک کلمه رسیدن به حق تعالی و رضایت او . 🌷
شهدا مبداء و منشاء حیاتند ، زمینی بودند ، اما زمین گیر نبودند . 🌷
و سلام بر شما ای شهدای عزیز که زیباترین لبخند خدائید 🌷
🌷 یاد شهدا با ذکر صلوات 🌷
حاج قاسم وشهدای کربلای خان طومان
✅ @beneshanha
🌷یازهرا🌷
🍃کلام مقام ولایت :
🌷حضرت امام سید علی خامنه ای فرمودند :
✍شهیدیعنے انسانی ڪه دنیا،رفاه وحیات خود راڪف دست گرفته تااز ڪشور، ناموس وارزش ها ڪه در واقع ازیڪایڪ آحادمردم است دفاع ڪند..
✅ @beneshanha
🌷یازهرا🌷
سلام علیکم دوستان عزیز
ختم قران به نیت فرج و ظهور امام زمان عج ❤️و به نیت امام و شهدا💚 و اموات خودتون پدر و مادران آسمانی🌹و شفای همه بیمارن به خصوص خواهر عزیزمان خانم باقری خواهر شهدا 🌺
و به نیت چهلمین روز درگذشت سه عزیز
جانباز شهید مسعود شعبانی🌷
و پدر شهید بهمن نیری حاج نامدار نیری🌹
وایثارگر گمنام مازیار نقشبندی 💐
جز ۱✔️✔️✔️✔️
جز ۲✔️✔️✔️✔️
جز۳✔️✔️✔️✔️
جز۴✔️✔️✔️✔️
جز۵✔️✔️✔️✔️
جز۶✔️✔️✔️✔️
جز۷✔️✔️✔️✔️
جز۸✔️✔️✔️✔️
جز۹✔️✔️✔️✔️
جز۱۰✔️✔️✔️
جز۱۱✔️✔️✔️✔️
جز۱۲✔️✔️✔️
جز۱۳✔️✔️✔️
جز۱۴✔️✔️✔️✔️
جز۱۵✔️✔️✔️
جز۱۶✔️✔️✔️
جز۱۷✔️✔️✔️
جز۱۸✔️✔️✔️✔️
جز۱۹✔️✔️✔️✔️
جز۲۰✔️✔️✔️
جز۲۱✔️✔️✔️
جز۲۲✔️✔️✔️✔️
جز۲۳✔️✔️✔️✔️
جز۲۴✔️✔️✔️✔️
جز۲۵✔️✔️✔️
جز۲۶✔️✔️✔️
جز۲۷✔️✔️✔️✔️
جز۲۸✔️✔️✔️✔️
جز۲۹✔️✔️✔️✔️
جز۳۰✔️✔️✔️✔️
ان شاءالله تا هفته دیگه جز های انتخابیتون ختم کنید
شفاعت شهدا شامل حالمان
ان شاءالله امشب که شهدا مهمان اباعبدالله الحسین علیه السلام هستند ما رو هم دعا کنند😍🤲🏻
اجرتون با مادر سادات
https://chat.whatsapp.com/DoHBQEeGAikCEjskTgmmpJ
https://chat.whatsapp.com/Jct6XLm6VcjIhRYRAiqJtA
@beneshanyazahra
دوستان خوب شهدایی جز انتخابیتون و به آیدی بالا اعلام بفرمایید
نشان از بی نشان ها
🛑توسل شهید به حضرت زهرا(س)
🍃🌸 «من بودم و شهید امیر فرهادیانفرد و شهید عباس رضایی.
یک چیزی خورد به تنهام، به خودم اومدم. قد یه کُنده بزرگ نخل بود. فکر کردم تنه درخته، هیچی نگفتم، دُم بالاییش توی تاریکی از آب بیرون زده بود. گفتم همه چیز تمام شد».
◇ آروم گفتم: «امیر، کوسه!»
◇گفت: هیس!... دارم میبینمش...
🔹️ دیدم داره ذکر میگه. من هم شروع کردم. همینطور داشت حرکت میکرد. اگه کوچکترین صدایی در میاومد با تیر عراقیها سوراخ سوراخ میشدیم و اگه کاری نمیکردیم با دندونهای کوسه تیکه تیکه میشدیم.
امیر ذکر میگفت؛ من هم همینطور. کوسه برگشت ودوباره نزدیک نزدیکتر شد.
◇با خودم گفتم لعنتی! یا شروع کن، یا برو، انگار گرسنه نیستی...
◇ کوسه شروع کرد دورمون چرخید. میگفتن کوسه قبل از حمله، دو دور، دور شکارش میچرخه، بعد حمله میکنه و دیگه تمومه.
◇ نزدیک نزدیک که رسید، صدای امیر آروم بلند شد، صداش هیچوقت یادم نمیره:
🍃🌸 *- یا مادر، یا فاطمه زهرا(س)، خودت کمکمون کن...
◇ کوسه داشت همینطور نزدیک و نزدیکتر میشد ، یهو از کنارمون رد شد. اون طرفتر ایستاد. صدای امیر یک بار دیگه به گوشم رسید:
*- یا مادر...*
کوسه از ما دور شد و رفت.
امیر توی آب گریهاش گرفت.
◇ باورمون نمیشد که هنوز زنده هستیم. پاش به خاک که رسید، عجیب عوض شده بود. اینقدر منقلب شده بود که انگار یه نفر دیگهاس.
◇ بیشتر وقتها غیبش میزد. پیداش که میکردن یه پناهی پیدا کرده بود، چشماش خیس بود و قرآن زیپی کوچیکش دستش بود. این اتفاق هفت شب قبل از عملیات والفجر هشت افتاده بود.
توی این مدت اگه امیر اسم
حضرت فاطمه زهرا(س) رو میشنید، گریه امونش نمیداد.
📚کتاب آسمان زیر آب راوی: احمد شیخ حسینی
@beneshanha
🌹یازهرا🌹