eitaa logo
نشان از بی نشان ها
668 دنبال‌کننده
6.1هزار عکس
3.7هزار ویدیو
30 فایل
جان به هر حال قرار است که #قربان بشود... پس چه خوب است که قربانی #جانان بشود... انتقاد و پیشنهادات خود رو با ما در میان بگذارید👇👇👇 @BeneshaN63 @beneshanyazahra
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از KHAMENEI.IR
10.31M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🚨ویژه 📹ببینید| لحظاتی از دیدار اخیر چندتن از جانبازان حزب‌الله لبنان با رهبر انقلاب ➕ سخنان پدر یکی از شهدای حزب‌الله خطاب به رهبر انقلاب @Khamenei_ir
همـسر شهید حججی می گفتند: محسن آرزوی #گمنامی را داشت زیراهر کس گمنام شود،فرزند حضرت زهرا(س) می شود و حضرت زهرا(س) به او همیشه سر می زند' او که خواست در میان گمنامی و...آسمانی شود،خداوند در اوج خوشنامی و جلوی چشمان همه او را #حجتی کرد برای هدایت انسانهای خواب رفته! این است اثر #اخلاص برای شادی روح شهدا #صلوات @bneshanHa
اين ذكر قبل از خواب معادل هزار ركعت نماز است 👇 " يٓفْعٓلُ الله ما يٓشاءُ بقُدْرٓتِهِ ويٓحْكُمٰ ما يُريدُ بِعِزٓتِهِ " 📕مستدرك وسايل الشيعة ج١ص٣٣٩ باب ده حديث ٢١ شبتان شهدایی التماس دعا @beneshanHa 🌹یازهرا🌹 💖ڪلام مادرانه💖 ✨^«سلام الله علیها»: 【ﺧﻮﺵ ﺭﻭﻳﻰ ﻫﻨﮕﺎﻡ ﺭﻭﺑﻪ ﺭﻭ ﺷﺪﻥ ﺑﺎ ﻣﺆﻣﻦ ، ﺑﻬﺸﺖ ﺭﺍ ﺑﺮ ﻓﺮﺩ ﺧﻮﺵ ﺭﻭ ﻭﺍﺟﺐ می کند】😊 📚همان:ج۷۵,ص۴۰۱
اهمیت نماز صبح در زندگی شهید هادی
امام صادق(ع): مَهدی را بہ شما بشارت میدهم ڪہ پس از پدید آمدن اختلافات در میان امّتم و زلزلہ های بسیار ظهور خواهد ڪرد. 🌹اَللهُمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّکَ الْفَرج 💎امام سجاد علیه السلام: هرکه در زمان غیبت قائم ما بر موالات و دوستی ما بمیرد،خداوند پاداش هزار شهید،مانند شهیدان بدر و اُحُد،به او عطا کند. 📖بحارالانوار،ج٦،ص١٧٣ @beneshanHa 🌹یازهرا🌹 فقط لبهایت را بجنبان... 💠 در زمان حضرت امام هادی (علیه‌السلام) شخصی از یکی از شهرهای دور نامه‌ای نوشت، که آقا من دور از شما هستم، گاهی حاجاتی دارم، مشکلاتی دارم؛ به هر حال چه کنم حضرت ع در جواب ایشان نوشتند: «إِنْ کَانَتْ لَکَ حَاجَةٌ ؛ فَحَرِّکْ شَفَتَيك» . لبت را حرکت بده، حرف بزن، بگو حاجتت را. ما از شما دور نیستیم... 📚 بحار الأنوار ؛ ج ۵۳ .
قلب رئوفِ ابراهیم ؛ بزرگتـرین نعمتـی بـود ڪہ خدا به این بنده‌اش داده بود ... #ادامه 👇👇 ✅ @beneshanHa
نشان از بی نشان ها
قلب رئوفِ ابراهیم ؛ بزرگتـرین نعمتـی بـود ڪہ خدا به این بنده‌اش داده بود ... #ادامه 👇👇 ✅ @benesh
🔸مهــربـان ... قلب رئوفِ ابراهیـم ، بزرگتـرین نعمتـی بـود که خدا به این بنده اش داده بود ... یڪبار در دوران مجروحیت ابراهیم به دیدنش رفتم. یڪی ازعلما هم آنجا بود. ابراهیم از خاطرات جبهه میگفت ، یادم هست که گفت: « در یڪی از عملیات ‌ها نیمه شب به سمت دشمن رفتم. از لا به لای بوته ها و درخت ها حسابی به دشمن نزدیڪ شدم ... یک سرباز عراقی رو به رویم بود یکباره در مقابلش ظاهر شدم ،کس دیگری نبود؛ دستم را مشت ڪردم و به خــودم گفتـم : با یڪ مشت او را می ڪشم... اما تا در مقابلش قرار گرفتم یڪباره دلـم برایش سوخـت !! اسلحـه روی دوشش بـود و فڪر نمی‌ ڪرد اینقدر به او نزدیک شده باشم. چهـره‌اش انقدر مظلومـانه بود ڪہ دلـم برایـش سوخـت ، او سربازی بود که به زور به جنگ مـا آورده بودند. به جای زدن ، او را در آغوش گرفتم ! بدنش مثل بید می‌لرزید . دستش را گرفتم و با خود به عقب آوردم ، بعد او را تحویـل یڪی از رفقا دادم تا به عقب منتقل شود و خـودم برای ادامه عملیات جلو رفتم ... » 📚 سلام بر ابراهیم ۲ [ خاطرات شهید ابراهیم هادی ] 📇 انتشارات ابراهیم هادی ✅ باخوبان هم نشین شویم تاخوب شویم 👇👇 http://eitaa.com/joinchat/436076549Ca075d75748 🌹یازهرا🌹
⭕️اطاعت از امام نہ در زخم هاے زانو و نہ در پینہ هاے پیشانے ست | نسخہ ے رفع شر ناڪسین و قاسطین و مارقین را تنها در #پیشانی_بندها مے پیچند ... 🌹 #شهید_قربان_اخوان_بازگیر ✅ @beneshanHa
نشان از بی نشان ها
نسلی از بین بچه های #انقلاب ظهور کرده که شاید #ظاهر ش چندان #حزب_اللهی نباشد، اما باطنش عمیقا و بدون
. ⭕ هکر صفحه مریم رجوی: پیشنهاد چند میلیون دلاری کشورهای دیگر را رد کردم 🔹صفحه مریم رجوی را که زدم حس می‌کردم این اتفاقات بیفتد و تماس و پیام‌های مشکوکی برای من ارسال شد. 🔹 آن‌ها میلیون‌ها دلار خرج می‌کنند که مسیح علی نژاد شب شهادت امام صادق کلیپ هتاکانه منتشر کند. من تمام پیچ‌هایی که این کلیپ را منتشر کردند را زدم. 🔹تاکنون بیش از سه هزار صفحه هتاک به اهل بیت و شیعه و نظام مقدس جمهوری اسلامی را در اینستاگرام بستم. 🔹از خارج از کشور خیلی پیشنهاد داشتم 🔹 شاهین نجفی از من خواست در آلمان در کنارش باشم. من جواب گفتم انقدر بدبخت نشدم که بیایم در جوار تو باشم. 🔹هک پیج عرب اسپورت را شش ماه کار کردم تا توانستم بگیرم. پیجی با یک میلیون دنبال کننده. آن‌ها پرچم مقدس ایران را آتش زدند. من خیلی به غیرتم برخورد می‌دانستم که این خبر هم در دنیا صدا می‌کند. صفحه آن‌ها را گرفتم پرچم ایران را در آن زدم و نوشتم که هیچ وقت برای ایران و ایرانی شاخ نشوید یا علی. 🔹من صفحه سلطنت طلبان را با 400 هزار دنبال کننده را زدم. در روز عاشورا آیینی به نام گل مالی در بین لر‌ها وجود دارد. آن‌ها با تمسخر این آیین به سیدالشهدا و تمامی قوم لر توهین کردند. آن صفحه را با اینکه امنیت بالایی داشت، در 5 هک کردم. اول زیارت عاشورا را در پیج گذاشتم. ✅ با ما همراه باشید. http://eitaa.com/joinchat/436076549Ca075d75748 🌹یازهرا🌹
روضه علی اصغر شنیده ای؟ حال ببین و یزیدیان زمانه ات را بشناس... 🔞 ════🇮🇷════ @beneshanHa
هدایت شده از بی همگان...
@bi_to_be_sar_nemishavadd
هدایت شده از بی همگان...
الله گفت: از خانطومان که برگشت گاه و بیگاه بهم پیام میداد و تماس میگرفت.بهم محبت داشت. وسط و اول و آخر حرفاشم میگفت جور کن ان شاءالله دوباره با هم بریم منطقه... گفت: سوم خرداد نود وپنج بعد از دیدار آقا از دانشگاه امام حسین زنگ زدم به کاظم.تو راه مشهد بود. بهش گفتم: کاظم من دارم میرم،اگه میای بسم الله.زود کاراتو بکن که بریم. کاظم هم گفت حله،با فرمانده ام صحبت میکنم و اجازه ام رو میگیرم تا با هم بریم. گفت: بعد از کاظم به مهدی زنگ زدم.گفتم دارم میرم،پایه ی اومدن هستی. صداش هیجان زده شد،گفت آره که پایه ام. گفتم میخواهیم بریم بزنیم خانطومان رو پس بگیریم.آماده ای؟ جواب داد پس چی که آماده ام.به خدا همه کوچه پس کوچه های خانطومان رو بلدم.همه جاش رو چرخیدم. منم بهش گفتم که به کاظم هم خبر دادم و چون اول به کاظم قول رفتن دادم،اول صبر کن تکلیف کاظم مشخص بشه بعد پیگیری اومدنت رو بکن. گفت: قبل از اینکه کار کاظم و مهدی جور بشه رفتم منطقه و منتظر اومدن اونا شدم. چند روزی نبود رسیده بودم که دشمن یه تک سنگین کرد و چندتا از بچه ها شهیدشده بودن.جمعه14خرداد بود.تو اون تک ما تونستیم خطمون رو نگه داریم ولی وضعیت خیلی بدبود.تو اون وضعیت خبردادن که امشب بچه هاتون میرسن گفت: اون شب که یه کم تکلیف خط رومرتب کردیم خسته وداغون برگشتم مقر تایه کم مهمات وخورد وخوراک برسونم خط.وسایل رو بارماشین کردم وداشتم برمیگشتم خط که دیدم بچه هایی که امشب رسیده بودن پیشمون دارن میان سمتم.3نفر بودن،یکی از اونا مهدی بود.سلام و علیکی کردم و با همون خستگی به مهدی گفتم کاظم چی شدپس. جواب داد کارش جور نشد.فرماندمون بهش اجازه نداد. سری تکون دادم و گفتم من دارم میرم پای کار،صبح میام میبینمتون. مهدی گفت میخوای ماهم بیایم؟ گفتم نه الان شما به منطقه توجیه نیستین.فردا تو روشنایی میبرمتون که خوب به زمین توجیه بشید. گفت: خداحافظی کردم ورفتم.توراه همش به این فکر میکردم که بعد ازین همه مدت که مهدی رودیدم حتی وقت نکردم بغلش کنم... گفت: فردا بچه ها روبردم توخط وتقسیمشون کردم.مهدی روسپردم که باکمیل(عباس دانشگر)باشه.اون روزمهدی باکمیل توخط موندکه کامل توجیه بشه گفت: بازهم فرصت نشددودقیقه بامهدی بشینم و دوتایی حال واحوالی کنیم... گفت: شب مهدی تو خط موند... فرداش یکشنبه واسه کاری اومدم عقب که کمیل بااسترس پشت بیسیم صدام زد.میگفت ماشین مهماتمون رو باموشک زدن و آتش گرفته.چیزی میخواست تا خاموشش کنن.گفتم اگه با خاک میتونین خاموش کنید وگرنه بایستید کنار تابسوزه و شما آسیبی نبینید. گفت: سریع به طرف خط حرکت کردم. گفت: وقتی رسیدم ماشین کاملا سوخته بود و جابه جاش کرده بودن چون وسط کوچه بود. رفتم پیش بچه ها.همه جمع بودم.گفتم چه خبر؟کمیل قصه رو گفت. پرسیدم همه هستن؟کمیل گفت آره،بجز مهدی که تو خط خودشه. گفت:توهمین حال سهراب اومد وگفت بچه های عراقی میگن سه نفر شهیدشدن.دوتاعراقی،یه نفرایرانی. جنازه هاشون کاملاسوخته ولی مطمئنن یکی شون ایرانی بوده.ویه پلاک سوخته رو گرفت طرفم وگفت اینو هم عراقیا بهم دادن. گفت: عین مرغی که جوجه هاش روگم کرده باشه سراسیمه بچه ها رو شمردم.مهدی هم که توخط بود.چندبار بهش بیسیم زدیم ولی جواب نمیداد.طبیعی بود چون خوب آنتن نداشتیم.به بچه ها گفتم تاپلاک روبرسونیم عقب وبخوان بفهمن صاحب پلاک کی بوده کلی طول میکشه.ببینید شماره پلاک چنده؟یکی ازبچه شماره رو خوندو سه رقم آخرش 790بود. گفت: ته دلم ریزنگران مهدی بودم.به حسین که بامهدی اومده بود گفتم شماره پلا تو چنده.جواب داد آخرش 830.خیالم راحت شدکه پلاک برای مهدی نیست... گفت: ولی ازسهراب که بامهدی اومده بودهم پلاکش رو پرسیدم.سهراب پلاکش رو درآورد وشمارش روخوند...سه رقم آخر789... گفت: خشکم زد...به سهراب گفتم تومهدی باهم پلاک گرفتین؟گفت آره،پشت سرهم بودیم... گفت: داشتم میرفتم معراج تاپیکرسوخته مهدی رو شناسایی کنم...سرد و مبهوت... کاش بغلش کرده بودم. کاش لااقل تو این دو روز دودقیقه باهم مینشستیم وگپ میزدیم...کاش یه کم باهم میخندیدیم... گفت: و مسیر تا معراج، طولانی ترین مسیر عمرم شده بود... مسیری که مهدی ازاومدن تاپرکشیدنش دو روز بیشتر طول نکشید....و من هنوز بهش نرسیدم... گفت: کاش لااقل یه بار محکم بغلش کرده بودم چقدر زود پرید... گفت: هرگز نمیرد آنکه دلش زنده شد به عشق "ثبت است بر جریده ی عالم دوام ما..." @bi_to_be_sar_nemishavadd