eitaa logo
نشان از بی نشان ها
523 دنبال‌کننده
5.6هزار عکس
2.7هزار ویدیو
30 فایل
جان به هر حال قرار است که #قربان بشود... پس چه خوب است که قربانی #جانان بشود... انتقاد و پیشنهادات خود رو با ما در میان بگذارید👇👇👇 @BeneshaN63 @beneshanyazahra
مشاهده در ایتا
دانلود
✫⇠ ✫⇠قسمت :1⃣3⃣ و 2⃣3⃣ ✍ به روایت سید نورالدین عافی 📖 شماره صفحه: 33 خون این پسر مسیر ما را مشخص میکرد و مطمئن بودم صاحب این پسر خواهد آمد سر وقتمان و پسری که یوزی دارد لابد پدرش هم کالیبر دارد! مسئول پایگاه تا ما را دید گفت: «من تو رو فرستادم نارنجک پیدا کنی یا برام آدم بزنی بیاری!» گفتم که اسلحه دستش بود و بعید نیست در همان جلسه بوده باشد. او را بردند و اتفاقاً اطلاعات زیادی از او گرفتند. آخرین روزهای سال 1359 مرا به تپه تلویزیون فرستادند. مرکز تلویزیون از مهمترین نقاط شهر بود و باید به نحو احسن از آن حفاظت میشد. این مرکز بالای تپه ای قرار داشت که در اطراف این تپه هم چند پایگاه زده بودیم. به دلیل تعدد پایگاههای اطراف تپه، درگیری در خود پایگاه تلویزیون کم بود. حدود بیست و دو نفر نیرو در آن پایگاه بود، راحت ترین جایی که در طول حضورم در کردستان تجربه کردم همین پایگاه بود. علاوه بر نبود درگیری جدی، حضور در مرکز تلویزیون امتیازاتی داشت. کارمندان آنجا نوارهای سینه زنی و عزاداری و گاهی فیلمهای جنگ را برای ما پخش میکردند، که دوست داشتیم. هر بار که جبهه جنوب را میدیدم باز هم دلم به آن طرف کشیده میشد. در جمع نیروها یکی بود که قبلاً مدتی در جنوب مانده بود. از وقتی این قضیه را فهمیدم گاه و بیگاه سؤال پیچش میکردم. او تعریف میکرد چطور تانک زده است و... من میگفتم: «آخه به چه کار من میاد که بدونم چطور تانک زدی؟ بگو آرایش نیروها چطوره؟ اصلاً فرمول جنگ اونجا چیه؟...» او حرفهایی میگفت شبیه فیلمهایی که بسیجیها با یک الله اکبر صدها متر جلو میدوند و هدف را تسخیر میکنند! 🌹🌹🌹🌹🌹🌹 ✫⇠ ✫⇠قسمت :2⃣3⃣ ✍ به روایت سید نورالدین عافی 📖 شماره صفحه: 34 باور نمیکردم ارتش بعثی صدام آنقدر ابله باشد که بشود با او این طوری جنگید. در طول یک ماهی که در تپه تلویزیون بودم فقط یک بار درگیری داشتیم؛ روز تحویل سال 1360. صبح همه بچه ها دور سفرۀ عید جمع شده و منتظر تحویل سال نو بودند. حدود ساعت یازده صبح بود. آن روز فکر میکردم این اولین عید من دور از خانه و در منطقۀ جنگی است. خدا میداند جنگ چقدر طول میکشد و من تا کی خواهم بود! صدای انفجار و شلیک چند گلوله ما را از سر سفره بلند کرد. به شوخی گفتم: «جمع کنید، این هم تحویل سال!» درگیری در اطراف تپه یکی دو ساعت ادامه یافت. وقتی سرو صدا خوابید و پای تلویزیون برگشتیم صحبتهای امام هنگام تحویل سال نو تمام شده و کار از کار گذشته بود. مدتی بعد دوباره به پایگاه بانک سپه اعزام شدیم. ماه مبارک رمضان هم رسیده بود. یک روز گفتند باید برای تأمین جاده برویم. جادۀ مهاباد تا سه راهی نقده حدود سی و پنج کیلومتر طول داشت که نیمی را نیروهای ارتش و نیم دیگر را بچههای سپاه تأمین میکردند تا در ساعتی از روز برای تردد امن باشد. قرار بود با سه ماشین نیرو برای تأمین جاده برویم. معمولاً تأمین جاده از صبح تا دم اذان مغرب طول میکشید. ما که روزه بودیم از نیروهای قدیمی پرسیدیم: «روزه مون چطور میشه؟» گفتند: «باید روزه تون رو بشکنید!» من هم زود آب خوردم، نمیدانستم فرمانده پایگاه نگاهم میکند. یکهو صدایم کرد که: «... تو چرا روزه تو خوردی!» با مِن و مِن گفتم: «خودتون گفتید برای تأمین میریم.» فرماندهمان ـ که «محسن» نامی از بچه های سپاه تبریز بود ـ کوتاه نیامد و مرا انداخت توی توالت مثلاً برای عبرت دیگران و تنبیه خودم! خیلی بهم برخورد. ادامه دارد...✒️ 🍃جهت تعجیل در فرج و سلامتی آقا و شادی روح امام و ارواح طیبه شهدا صلوات🍃 @beneshanHa 🌹یازهرا🌹
بعضیا میگن: این #عراقی ها همونایی ان که 8سال با ما #جنگ کردن! حالا خوب شدن؟ چرا به این ملت نگفتن: ✅ دو هزار عراقی برای #ایران #شهید شدن؟ ✅ #سپاه_بدر چی بود؟ ✅ #مردم #عراق چنان از #صدام نفرت داشتن که در #انتفاضه_شعبانیه خروشیدن؟ دوستان لطفا #نشر_حداکثری هجمه ها از سوزش #اربعین بالاست.. پس برای #امام_حسین روشنگری کنید🙏 #رسانه #سپاه #ایرانی #آریایی #نژادپرستی #عرب #دوستی #اتحاد @beneshanHa
حدیثی از امام حسن مجتبی علیه السلام🌸 🌺در فضیلت قرائت سه آیه آخر سوره حشر از امام حسن(علیه السلام) نقل شده که آن حضرت فرمود: هر کس چون صبح کند و سه آیه آخر سوره حشر را بخواند و در آن روز بمیرد، مهر شهدا (بر پرونده‌اش) خواهد خورد، و چون شب کند و بخواند و در آن شب بمیرد نیز ممهور به مهر شهدا می‌شود. منبع:الدّر المنشور، جلال الدین سیوطی، ج۲، ص۲۰۲؛/ بحارالانوار، ج۹۲، ص۳۱۰، ح۳؛/موسوعه کلمات الامام الحسن(علیه السلام)، بخش عقاید، ص۳۷۳. 3 آیه آخر سوره حشر🌺: اعوذ بالله من الشیطان الرجیم «هُوَ اللهُ الَّذِی لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ عَالِمُ الْغَیْبِ وَالشَّهَادَةِ هُوَ الرَّحْمَنُ الرَّحِیمُ (22)٭ هُوَ اللهُ الَّذِی لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ الْمَلِکُ الْقُدُّوسُ السَّلَامُ الْمُؤْمِنُ الْمُهَیْمِنُ الْعَزِیزُ الْجَبَّارُ الْمُتَکَبِّرُ سُبْحَانَ اللهِ عَمَّا یُشْرِکُونَ (23)٭ هُوَ اللهُ الْخَالِقُ الْبَارِئُ الْمُصَوِّرُ لَهُ الْأَسْمَاء الْحُسْنَی یُسَبِّحُ لَهُ مَا فِی السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَهُوَ الْعَزِیزُ الْحَکِیمُ»(24) http://eitaa.com/joinchat/436076549Ca075d75748 🌷یازهرا🌷
وارث مُلک تبسم، کاظم است عشق عالمتاب هفتم، کاظم است   مُصحف اخلاص و قاموس یقین   بحر عرفان را تلاطم، کاظم است  🌺ولادت امام موسی کاظم (ع) تهنیت باد🌺 ✅ @beneshanHa
#یـاعلـی ... هر که آمـد به تماشای تـو ؛ بـی‌ دل برگشـت ! دل رُبایـــــی هنرِ شـاهِ نجف می‌باشد ... #شهید_حسین_معزغلامی #ایوان_نجف_اشرف ✅ @beneshanHa
گفتنـد .... خبـر رسیـده بـاران داریـمـ باز از طرف دمشـق مهمـان داریـمـ ... همزمان با ایـام عیـد سعیـد غدیـر پیڪر مطهر دو تن از شهدای سادات ، مدافعـان حـرم حضرت زینـب (س) #شهید_سیدجلال_حبیب_الله_پور و #شهید_سیدسجاد_خلیلـی به ترتیب بعد از گذشت ۳ و ۲ سال از زمان شهادت در سوریه شناسایی شده و به آغوش وطن باز می‌گردد . ✅ @beneshanHa
🌷 شهید غلامرضا عزلتی مقدم: «دست چپم که قطع شد، اونو برداشتم، نگاش کردم، بوسیدم باهاش خداحافظی کردم و در نهایت به خاک سپردم. با پای خودم رفتم بیمارستان برای عمل جراحی، معالجه و درمان» ✅ @beneshanHa
به نقل از همرزم شهیدان _____________ در 21 دیماه 1394 در تپه های خان طومان/ شهید رضا عباسی وکبوترهای جاویدالاثر فاتحین / صبح سرد حومه جنوبی حلب و منطقه ای که به عرصه درگیری های شدید رزمندگان اسلام و گروهک های تکفیری تبدیل شده بود . شهرک الحاضر آزاد شده بود و طرح بعدی پیشروی برای عقب راندن تروریست ها از العیس-خان طومان وزیتان بود . شدت درگیری ها به حدی رسیده بود که تکفیری ها دست به دامان سلاح های آمریکایی میشدند و با استفاده از موشک های تاو چندین موضع از نیروهای مقاومت را هدف قرار دادند . اما در یک نقطه که در اطراف شهرک خان طومان قراردارد ؛تبادل آتش شدید شده بود ؛به نوعی که اعضای گروهک جبهه النصره موفق شدند 12 تن از نیروهای یگان فاتحین را بشدت تحت فشار قرار دهد. نکته جالب توجه، مقاومت قهرمانانه نیروها بود. یکی پس از دیگری نیروهای جوان و عاشق یگان فاتحین به شهادت رسیدند ؛ و در این میان شهید رضا عباسی از رزمندگان دلاور شهرستان ملارد که همچنان در حال مقابله با تروریست ها بود از ناحیه کتف و پا مورد اصابت گلوله قرار گرفت و در همان حال ؛به یکی از همرزمانش درخواست نارنجک میکرد تا مانع از پیشروی تکفری ها شود و از او می خواست سریعتر از مهلکه برود چرا که در محاصره دشمن قرار گرفته بودیم و تعداد شهدا و زخمی ها بیشتر میشد. تعدادی از نیروها زخمی شدند. در این میان شهید مرتضی کریمی که فرمانده ای نیروها را بر عهده داشت ؛سریعا مجروحین را در داخل یک ماشین تویوتا گذاشت .هنگامی که زخمی ها توسط شهید کریمی جمع شدند تا به عقب بروند ؛تکفیری ها یک فروند موشک ضد زره تاو به سمت ماشین حامل نیروهای مجروح شلیک کرد و همگی از جمله حاج مرتضی کریمی و بقیه نیروهای زخمی به شهادت رسیدند و پیکرشان در تپه های خان طومان به جا می ماند. شادی روح شهدا صلوات ✅ با خوبان همنشین شویم تاخوب شویم 👇👇👇 http://eitaa.com/joinchat/436076549Ca075d75748 🌹یازهرا🌹
#مسئولان جمهورے اسلامے اگر #بفکر ایجاد #حکومت جهانے #حضرت_حجت نباشند، #خائن و خطرسازند اگر به مردم #خدمت کنند. #امام_خمینے_‌ره ✅ @beneshanHa
میگن روز جهانی ریش و ریش‌دار هاست؛ یادی کنیم از اونهایی که با ریش تیغ نزدند... #ریشوهای_با_ریشه ✅ @beneshanHa
✫⇠ ✫⇠قسمت :3⃣3⃣ و 4⃣3⃣ ✍ به روایت سید نورالدین عافی 📖 شماره صفحه: 35 با پنجره کوچکی که به حیاط خلوت پایگاه بود وَر رفتم و بالاخره توانستم آنجا را باز کنم. از راه حیاط خلوت به داخل ساختمان رفتم و در کمال تعجب دیدم همۀ بچه ها قبل از حرکت برای تأمین جاده روزه شان را شکسته و در حال خوردن هستند! با این همه برادر محسن را واقعاً دوست داشتیم. چند روز بعد، بعدازظهر یکی از آخرین روزهای ماه مبارک رمضان در خرداد سال 1360 بود و ما نُه نفر در پایگاه بودیم که یک زن کرد به سمت پایگاه آمد و خبر داد که دموکراتها در سه راهی گوزنها کمین کرده اند! با بچه ها به این نتیجه رسیدیم که آن زن دروغ گفته چون تا آن روز سابقه نداشت کسی از اهالی بیاید و با ما همکاری کند. نزدیک غروب راننده پایگاه آمد و آب انبار را پر کرد. ما هم سوار وانت نیسان شدیم تا دوری در میدان بزنیم. من پیش راننده نشسته بودم. تازه از پایگاه دور شده بودیم که متوجه شدم اسلحه ام را جا گذاشته ام. زود به راننده گفتم که نگه دارد. سریع به پایگاه برگشتم و سلاحم را برداشتم، اما در همین فاصله ماشین را با نارنجک تخم مرغی زدند. نه نفر از بچه های ما داخل ماشین بودند که همه به جز یکی در یک لحظه به شهادت رسیده و میان شعله های آتش سوختند. برادر روحانی «کاظم کاظمی» همانجا به شهادت رسید. لحظات تلخی بود، پیکر پاک شهدا میان آتش میسوخت و ما قادر به نزدیکی به آن حرارت ذوب کننده نبودیم. در تماس با ستاد، دستور داده شد به ماشین نزدیک نشویم و به پایگاه برگردیم. تعداد دموکراتها و کومله ها در سطح شهر زیاد بود و درگیری در آن شرایط تلفات را خیلی بیشتر میکرد. تا شب نمیدانستیم که یکی از آن برادران در لحظه انهدام ماشین خودش را به بیرون پرت کرده و زخمی شده است. 🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹 ✫⇠ ✫⇠قسمت :4⃣3⃣ ✍ به روایت سید نورالدین عافی 📖 شماره صفحه: 36 سه تیر از ناحیه شکم خورده بود. بعدها تعریف میکرد که آمدند به من تیر خلاص بزنند اما وقتی دیدند با آن وضع کنار جوی آب بیحرکت افتاده ام، گفتند: «احتیاج نیست، مرده» و رفتند. آن شب نگهبان پایگاه دیده بود که یک نفر از سمت میدان خودش را به سوی پایگاه می کشاند. به کمک بچه ها او را نجات دادیم. آن شب به ما آماده باش کامل داده شد. گفته بودند دشمن به خیال اینکه نیرویی در پایگاه نمانده حتماً حمله خواهد کرد. ما هم با دلهایی داغدار آن شب منتظرشان شدیم. ساعت ده شب بود و من جلوی پایگاه نگهبانی میدادم که متوجه شدم دو نفر از خیابان گذشتند. همه به ترفند آنها آشنا بودیم. قبل از حمله دو نفر از جلوی پایگاه موردنظر میگذشتند. اگر نیروهای پایگاه عکس العمل نشان میدادند، میرفتند و اگر نیروها کاریشان نداشتند و یا آنها را نمیدیدند، نفرات بعدی که دورتر کمین کرده بودند وارد عمل میشدند. آن شب من با دیدن آن دو نفر به بچه ها گفتم «کاریشان نداشته باشید. روی زمین دراز بکشید و آماده باشید.» چند نفر از بچه ها از پایگاه خارج شده و کنار خیابان موضع گرفتند. به زودی دموکراتها به سمت پایگاه حرکت کردند و وقتی به نزدیکی ما رسیدند بچه ها آنها را به رگبار بستند. در همان لحظه اول چند نفرشان کشته شدند. آن شب دو بار به ما حمله کردند ولی نتوانستند پایگاه را تصرف کنند. مدتی بعد مرا از ستاد خواستند و مسئولیت پایگاه راهنمایی و رانندگی مهاباد را به من سپردند. در پایگاه راهنمایی و رانندگی، پاسبانان به امور مربوط به راهنمایی رانندگی رسیدگی میکردند. بدون سلاح به خیابانها میرفتند و هیچ درگیری بین آنها و مردم پیش نیامده بود ادامه دارد...✒️ 🍃جهت تعجیل در فرج و سلامتی آقا و شادی روح امام و ارواح طیبه شهدا صلوات🍃 @beneshanHa 🌹یازهرا🌹