مادرش از مسیحی های فرانسه بود و پدرش هم تاجری اهل مراکش.
هفده ساله بود با موهای طلایی و ریش های کم پشت...
در یک سفر با پدرش رفت مراکش. امکان نداشت حرفی را بی دلیل قبول کند . در آن سفر مسلمان شد.
رفت گوشه خلوتی ایستاد و شروع کرد خواندن. خوشش آمده بود . گفت باز هم برای من از این سخنرانی ها بیاورید. صحبت های حضرت امام بود.
بعد از مدتی رفت و آمدش با دانشجوهای ایرانی کانون پاریس بیشتر شد. پرسید: « کجا می روی؟» گفت: «دعای کمیل»
- دعای کمیل چیه؟ منم می تونم بیام؟
- بفرمایید
عربی را خوب میدانست تا آخر مجلس نشست.
هفته ی بعد ، از ظهر آمد با لباس مرتب و عطر زده. گفت: بریم دعای کمیل.
- حالا که نمی رن.
تا شب خیلی بی تاب بود, بچه های کانون دیدند نماز می خواند اما نه مثل همیشه.
دست هایش کنار بدنش بود و مهر داشت. شیعه شدنش را جشن گرفتند و پرسیدند : کی تو رو شیعه کرده؟
جواب داد: دعای کمیل حضرت علی(علیه السلام)
اسم خودش را هم گذاشت کمال.
کتابخانه کانون خیلی غنی بود.
« ژوان» نه!ببخشید کمال، هم معمولا کتاب می خواند به خصوص کتابهای شهید مطهری,
تصمیم گرفت به ایران بیاید و طلبه شود.انقدر اصرار کرد تا دیدند چاره ای نیست.
با سفارت ایران صحبت کردند . سال 62 – 63 آمد قم.بعد از پنج شش ماه به راحتی فارسی حرف می زد.
نمی گذاشت یک دقیقه وقتش تلف شود . می گفت معنا نداره آدم رو نظم نخوابه. روی نظم بیدار نشه. راحت به دوستانش می گفت: من کار دارم . شما نشستید با من حرف بزنید که چی بشه! برید سر درستون. من هم باید مطالعه کنم.
📚« چهل حدیث» حضرت امام و « مسئله حجاب » شهید مطهری را به فرانسه ترجمه کرد.
هروقت بچه ها می گفتند: امام. می گفت : نه حضرت امام.
خیلی به امام ارادت داشت می گفت: دستور ولایت فقیه، دستور اهل بیت (علیه السلام) است.
- حق نداری
- باید برم.
- جبهه مال ایرانی هاست. تو برو درست را بخون.
- نه حضرت امام گفتند : واجبه.
فردای آن روز رفت لشکر بدر و اسم نوشت برای عملیات مرصاد.
هنوز یک هفته نشد که خبر شهادتش را آوردند.
یکی از دانشجوهای مقیم فرانسه می گوید: اگر کمال کورسل شهید نمی شد. امروز با یک دانشمند روبه رو بودیم .
🌷مجاهد فرانسوی، تنها شهید اروپایی دفاع مقدس، شهید کمال کورسل🌷
💕 ان شاالله با ظهور امام زمان ارواحنافداه خیل چنین جوانانی با بصیرت را که به مذهب تشیع تشرف خواهند یافت خواهیم دید.
مراقب باشیم عقب نمانیم ؛ازآنهایی که این روزها با خواندن نامه های رهبر با عظمت ما خود را برای ورود به عرصه ی بزرگ آینده ی پیش رو آماده می کنند.
"و نراه قریبا"
ان شاء الله
🌻🍃🌻🍃🕊🍃🌻🍃🌻
هدایت شده از آقامحمودرضا
💠یاد شهید بیضائی بخیر
وقتی یکی از همرزمانش میگفت :
من بستن کمربند ایمنی رو در سوریه از محمودرضا یاد گرفتم.
تا مینشست پشت فرمون،کمربندش رو می بست. یه بار بهش گفتم: اینجا دیگه چرا ؟!! اینجا که پلیس نیست!
گفت : میدونی چقدر زحمت کشیدهام
با تصادف نـمیرم ؟؟!
🍃🌸رفقا!
حتی اگر با زدن ماسک گرمتون میشه،
نَفَسِتون می گیره و باعث زحمتتون میشه،
باز زحـمـت بکشید
تا نمیـریـد
حیفه بچه حزب اللهی
با غیر #شهادت از این دنیا بره.
#ماملت_امام_حسینیم
🆔 @Agamahmoodreza
10.05M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
آن لحظہ که جان مےرود از دست ، #حسین
دیدارِ تو آخرین امید است ، #حسین
تا همّـت عشـــق است چرا منّت مرگ؟!
باید به «شہیدان» تو پیوست ، #حسین
🎥 کشف پیکر مطهر یک شهید در محور فکه با پیراهن مشکی امروز ۳۰ مرداد و در آستانه ماه #محرم
#صلی_الله_علیک_یااباعبدالله
@beneshanHa
شبی تو خواب دیدمش....
بهم گفت: به بچه ها بگو سمت گناه هم نرن... اینجا خیلی سخت می گیرن...!
بابت مداحی هیچ صلهای دریافت نمی کرد میگفت صله من رو باید خود آقا بدهد ...
اتاقشان به حرم خیلی نزدیک بود، شب شهادت حضرت زهرا(س) رو به حرم حضرت زینب (س) ایستاده بود و رو به خانم گفت: 15سال نوکری کردم، یک شبش رو قبول کن و امشب سند شهادتم رو امضا کن.
🌸 فرداش در عملیات انتحاری که در نزدیکی حرم صورت گرفته بود حین کمک رسانی به مصدومان از ناحیه پهلو و بازوی چپش 40 ترکش خورد و #شهید شد...
🌸 آخر وصیتنامه اش نوشته بود:
«وعدۂ ما بهشت...» بعد روی بهشت را خط زدہ بود اصلاح کردہ بود : وعدۂ ما "جَنَّتُ الْحُسِیْن علیہالسلام"
🌷طلبه، بسیجی، ذاکر اهل بیت(ع)، خادم شهدا ...
#شهید_حجت_اسدی
#شهید_مدافع_حرم
✅ @beneshanha
🌹 یازهرا 🌹
سر مهدی تشنه لب را به زانو گذاشته بودم .
دیدم لب مهدی به هم میخوره؛
گوشم را نزدیک بردم؛ گفت: آقارضا سرم را روی زمین بذار....
بیهوش بودم مهدی با لباس یکپارچه از نور با لبخند کنارم آمد،
گفت: حضرت زهرا(س) میخواست سرم را به دامن بگیرد واسه همین از شما خواستم سرم رو از روی زانوت رو زمین بزاری .
راوی: شهید رضا پور خسروانی
شهید #مهدی_نظیری
یاد شهدا با صلوات
✅ @beneshanha
🌹 یازهرا 🌹
🖤 #امام_حسین علیه السلام فرمودند
🍃 کسی که بخواهد از راه گناه به مقصدی برسد، دیرتر به آرزویش میرسد و زودتر به آنچه میترسد گرفتار میشود
📚 تحف العقول، صفحه ۲۴۸
وصیت #شهیدسیدمجتبیعلمدار
تنها امید من که همان دستمال سبزی است که همیشه در مجالس و محافل مذهبی همراه من بوده و به اشک چشم دوستانم متبرک شده را بر روی صورتم بگذارند و قبل از آنکه مرا در قبر بگذارند، مداحی داخل قبرم برود و مصیبت جدّ غریبم فاطمه زهرا{س} و جدّ غریبم حسین{ع} را بخواند...
✅ @beneshanha
🌹 یازهرا
﷽؛
🌸 تصویری متفاوت از آیتالله #بهجت + توصیه تربیتی
در کتاب «به شیوه باران» صفحه ۳۹ آمده:
بچّهها توی خانه بازیگوشی و شیطنت میکردند. گاهی درمانده میشدیم.
از آیتاللهالعظمی بهجت (قدسسره) پرسیدم: «با بچّهای که از دیوار راست میرود بالا و حرف گوش نمیکند، باید چه کار کرد؟»
گفت: «همانطوری که توقّع دارید خدا با شما رفتار کند، با این بچهها هم همانطور رفتار کنید. اینطور اگر نگاه کنید، دیگر زدن بچّهها یا بداخلاقی با آنها بهخاطر اشتباه، بیمعنی میشود. بچّه هم احساس نمیکند که بابایش درکش نمیکند».
علامه طباطبایی، در ایام محرم و صفر، تسبیح از دستش نمیافتاد. ایشان،فقط ذکر میگفت ، همش مشغول به لعن و سلام در زیارت عاشورا بود. میگفت: هر کسی که چیزی به دست آورده ، بزرگان ما گفتهاند که زیر قبهی امام حسین به دست آورده است.