🦋 خاطرۀ ۳۰
🔴 ریسۀ پارچههای مشکی
🔹امروز، چهارشنبه، ۱۴ / ۹ / ۱۴۰۳، در مغازهای ریسهای را دیدم که در آن، تعدادی پارچۀ کوچک مشکی، با نواری مشکی به هم وصل بودند.
🔸آن را به نیّت آویزانکردن در خانه در ایّام شهادت اهل بیت ـ سلام اللّه تعالی علیهم. ـ خریدم و پس از برگشتن به خانه، با کمک دو فرزند بزرگترم، در سالن منزلمان نصب کردم ـ چون فردا سالروز شهادت حضرت فاطمۀ زهرا ـ سلام اللّه تعالی علیها. ـ است. ـ و به آنان گفتم که انشاءاللّه آن حضرت برای همین کار به ما نظر خواهد کرد.
🔹پیش از این هم خودم یا همسرم و یا فرزند بزرگم، در بعضی از ایّام شهادت، پرچمهایی را در خانه و پرچم کوچکی روی درِ آن نصب میکردیم.
🔸جمعۀ گذشته هم از طرف برادر بزرگم، پرچمهای کوچکی به خواهرم داده شد و خواهرم بعضی از آنها را به بنده داد.
🔹شب برای سخنرانی به هیأتی رفتم و هنگامی که برگشتم، دیدم که یکی از آنها روی درِ منزلمان نصب شده است.
🔸یکی دیگر را هم به یک روحانی دادم و به او گفتم که روی درِ خانهاش نصب کند و اگر ممکن نبود، داخل آن.
🔹این خاطرات را نوشتم تا شما هم به انجامدادن این کارها تشویق شوید و با اینگونه کارها یاد اهل بیت، آن برترین آفریدههای ازل تا ابد، ـ سلام اللّه تعالی علیهم. ـ در زندگی شما و خانوادهتان، زندهتر و پویاتر شود.
#پرچم، #ریسه_عزا، #هدیه، #هدیه_فرهنگی، #یاد_اهل_بیت (علیهم السّلام)
🍀 کانال خاطرات یک روحانی: حاج آقا بنیسی
@benisi2