eitaa logo
باشگاه سحرخیزان|به افق بهشت
4.3هزار دنبال‌کننده
1.7هزار عکس
477 ویدیو
17 فایل
اینجا باشگاه سحرخیزانه😍با هم؛ ✨سحرخیزی جمعی رو تمرین میکنیم ✨تا برکت بیداری بین‌الطلوعین رو بچشیم سحرگاهان بابرنامه‌های متنوع رایگان و آنلاین ذکرمطالب‌بالینک🛑 ارتباط با ما @admin_beofoghebehesht دسترسی به کارگاههای برگزار شده @Arshive_beofoghebehesht
مشاهده در ایتا
دانلود
سلام به همراهان عزیز به افق بهشت😍👋 صمیمانه تشکرر🤝 میکنم از همه‌ دوستانی که در چالش ما شرکت کردند؛ از بین 💌 های ارزشمندی که برامون فرستادید ، انتخاب کردن برامون دشواره😢 قطعا همه در چشم امام عصر عج دلی و با ارزش هستند ❣ ♦️حالا از شما کمک می‌خوایم که با رأی دادن به چند دلنوشته ی منتخب به ما کمک کنید 🙏 تا بتونیم منتخب نهایی رو اعلام کنیم 🎁😃 🔻اینجا نظرتون رو ثبت کنید⬇️ https://EitaaBot.ir/poll/3w0j86
┄┄┅═✧❁﷽❁✧═┅┄┄ من یک زنم!...💝 زنی که زندگی و آزادی‌ام را مدیون مردی با صداقت، مهربان و بی آلایش به نام محمد(ص) هستم... او از روزی که انتخاب شد نگرانی‌هایش برای من تمامی نداشت، بر روی شانه‌ی زن‌ها هزاران بار سنگین بود که او همه را برداشت، و گفت زن گل است، و حیف از گل که در باغ بی حصار و در سوز سرمای نگاه ها پژمرده شود... او به من تاجی درخشنده هدیه داد، و به دست کوثرانه دخترش روی سرم گذاشت... من از همان روز شدم یک بانویِ مسلمانِ محجبه... و تاج زیبای بندگی را بر سر گذاشتم. حجاب یک پارچه برای پوشاندن سرم نبود یک باور قلبی بود که من آن را نپوشیدم او مرا از خیلی چیزها پوشاند و نگهبانم شد... حجاب یک دستور دست و پاگیر و خشک دینی نبود، همان کلید آزادی بود که از اعماق زندان های تاریک و سردِ تاریخ که جسم و تنِ زن را با رؤیای آزادی حبس کرده بودند، و هر روز از او جلوه ای دیگر میخواستند به دستم رسیده بود... محمد (ص)برای من کرامت و شأن اجتماعی آورد. محمد (ص)برای من عزت نفس آورد. محمد(ص) برای من شناخته شدن در جامعه به عفاف را آورد. محمد(ص) برای من رها شدن از قید و بند عروسک بودن را آورد. محمد(ص) برای من نشاط مؤمنانه و زیبایی اندیشه آورد... محمد (ص) برای من یک پوشش قدرتمند آورد... محمد (ص) برای من یک رمز ورود به موفقیت‌های مختلف، بدون نمایش زیبایی‌های جسم را آورد... محمد(ص) برای من آرامشی عمیق از جنس گل‌های محمدی آورد... من "بدون حجاب" فقط یک زن بودم، اما محمد (ص) ♥️ از نزد خدای خودش برایم'' زندگی و آزادی" آورد... به افق بهشت نذر سردار دلهاست
آستانه درد چیز عجیبی‌ست وقتی که روزمرگی ذره ذره به وجودت راه می یابد بدون اینکه حسش کنی، پذیرا می شوی روحت سِر میشود و بی تفاوتی میهمان جانت تلنگر ها می آید، تا تو رو رها کنند تا نمانی در این غروب غم زده روزگار تا اضطرار را حس کنی و برای کنار زدن غبار ها تلاش کنی، فانوس قلبت را روشن نگه داری و در گرگ و میش امروزه دنیا، که حق و باطل در هم آمیخته اند چشمانت را باز نگه داری و دستانت را به زانو بگیری و قیام کنی دست از کوره راه ها برداری شاهراه حقیقت را بجویی و به بلند ترین نقطه ای که هنوز امیدوارانه ایستاده است کوچ کنی تا از کسانی باشی که ورودش را با تمام هستی ات فریاد میزنی فرمانده آمدند.... طلوع نزدیک است.... اللهم عجل لولیک الفرج 🤲