eitaa logo
سید علی حسینی خامنه ای (مد ظله العالی )
1.5هزار دنبال‌کننده
10.6هزار عکس
8هزار ویدیو
80 فایل
اینجا همه چیز به رنگ عشق این کانال خود جوش و به صورت جهادی توسط طلاب اداره می‌شود 🌸⃟🌙 کانالهای ما: @berangeeshgh @basir1 تبلیغات : https://eitaa.com/joinchat/126812226C27b4c5cdec
مشاهده در ایتا
دانلود
✳ این پیام همیشگی شهیدان است 🔻 مهم این است که ما به این توجّه کنیم که به ما چیست؛ این مهم است. وَیَستَبشِرونَ بِالَّذینَ لَم یَلحَقوا بِهِم مِن خَلفِهِم اَلّا خَوفٌ عَلَیهِم وَ لا‌ هُم یَحزَنون؛ این پیام شهیدان است. امروز همه‌ی تلاش ملّت ایران در چیست؟ این است که ملّت ایران را اندوهگین و ناامید و ترسیده و مانند این‌ها بکنند، وادار کنند ملّت ایران را که از ورود در میدان بترسد، مأیوس باشد؛ پیام نقطه‌ی مقابل این است: اَلّا خَوفٌ عَلَیهِم وَ لا‌ هُم یَحزَنون؛ و برداشته است در میدان . 🔸 این پیام، پیام روز اوّل شهیدان نیست که خیال کنیم مثلاً ۳۰ سال، ۳۵ سال است شده؛ نه، این پیام، پیام همیشگی شهیدان است؛ یعنی آن‌ها در جوار قدس الهی و نعمت الهی هم که هستند، مرتّب دارند به ما پیام می‌دهند، بشارت می‌دهند: وَیَستَبشِرونَ بِالَّذینَ لَم یَلحَقوا بِهِم مِن خَلفِهِم اَلّا خَوفٌ عَلَیهِم وَ لا‌ هُم یَحزَنون؛ این پیام شهدا است. اگر وارد میدان بشویم -یعنی همان چیزی که دشمنان ما از آن می‌ترسند و واهمه دارند- باید بدانیم که خدای متعال بیم و ترس و اندوه را از ما دور می‌کند. ۱۳۹۷/۱۲/۰۶ 👤 🌷
‌❤️ 💠شهید‌ محمد‌ هادی‌ ذوالفقاری 🌷سعی کنید سکوت شما بیشتر از حرف زدن باشد ؛ هر حرفی که می‌خواهید بزنید فکر کنید که آیا ضرورت دارد یا نه ؟! بی دلیل حرف نزنید که خیلی از صحبت های ما به گناه و دروغ و ... ختم می‌شود .
❤️ شهید محمد رضا دهقان امیری 🌸 هیچ گاه مستقیم به نامحرم نگاه نمی کرد و به شدت مقید و چشم پاک بود. اوقاتی که در مهمونی های خونوادگی بود ، اگه خانم ها حضور داشتنن حریم شرعی رو رعایت می کرد. اگه جمع بابت موضوعی می خندیدند سرش رو پایین می انداخت و می خندید. ✍ نقل از مادر شهید
❤️ 💠شهید سید مجتبی علمدار 🔹احتیاط کن! در ذهنت باشد که یکی دارد ، یک آقایی دارد مرا می‌بیند. دست از پا خطا نکنم، مهدی فاطمه(سلام الله علیها) خجالت بکشد. 🔹 وقتی می‌رود خدمت مادرش که گزارش بدهد شرمنده نشود و سرش را پایین بیندازد، بگوید: «مادر! فلانی خلاف کرده، گناه کرده است.»
❤️ نزدیک ظهر بود. از شناسایی بر می گشتیم. از دیشب تا حالا چشم روی هم نگذاشته بودیم. آن قدر خسته بودیم که نمی توانستیم پا از پا برداریم ؛ کاسه زانوهامان خیلی درد می کرد. حسن طرف شنی جاده شروع کرد به نماز خواندن. صبر کردم تا نمازش تمام شد. گفتم «زمین این طرف چمنیه، بیا این جا نماز بخوان». گفت «اون جا زمین کسیه، شاید راضی نباشه!!». 📚 یادگاران، جلد چهار، کتاب حسن باقری، ص 23
❤️ 💠شهید محمد پورهنگ تقسیم کار کرده بودیم. کارهای منزل با من بود و خرید خانه با ایشان. آماده کردن منزل برای مهمانی را من به عهده گرفته بودم و تمیز کردن خانه پس از مهمانی وظیفه ایشان بود. گاهی وقتی مهمان آشنایی داشتیم که می خواست مثلا در شستن ظرف ها کمک کند، من با اصرار نمی گذاشتم و می گفتم این وظیفه محمد آقاست. ایشان هم سر می رسید و با خنده می گفت: منزل خودتان است. اجازه بده مهمان ها راحت باشند و به کارشان برسند. جمعه ها روز تعطیلی ما و فعالیت ایشان بود. از درست کردن غذا و سالاد تا گردگیری و جارو زدن منزل را خودشان انجام می دادند و می گفتند: تمام هفته شما کار کردید و امروز نوبت من است.  به جارو زدن حساسیت داشت. همین که شروع می کرد، دانه های عرق از سر و رویش سرازیر می شد. می گفت: در احادیث و سیره ائمه خوانده ام کمک کردن مرد در کارهای خانه، کفاره گناهان اوست.
❤️ ♨️ برای چی باید با تو دعوا کنم؟! 🔹خصوصیات اخلاقی مهدی منحصربه‌فرد بود. به‌طور مثال، اصلاً عصبانی نمی‌شد. من یاد ندارم طی چهار سال زندگی مشترکی که با مهدی داشتم، دعوایمان شده باشد. حتی یکی دوبار از عمد کاری کردم که عصبانی‌اش کنم، اما هربار با ملایمت و مهربانی عکس‌العمل نشان داد. می‌گفتم: «مهدی! چرا تو اصلاً عصبانی نمی‌شی؟» در جواب، آیهٔ «رحماء بینهم اشداء علی الکفار» را می‌خواند و می‌گفت: «خدا توی قرآن این‌جوری گفته؛ گفته با کفار با خشونت رفتار کنید، با اطرافیانتون با محبت. برای چی باید با تو دعوا کنم؟!» 📚 از کتاب «ف.ل.۳۱» روایت زندگی شهید‌ مهدی باکری، فرمانده لشکر ۳۱ عاشورا ص ۴۰ و ۴۱
❤️ مقيد بود هر روز را بخواند. حتي اگر كار داشت و سرش شلوغ بود، حتما سلام آخر زيارت عاشورا را ميخواند. دائما می‌گفت: "اگر دست جوانان را در دست سلام الله علیه بگذاريم، همه مشكلاتشان حل می‌شود و امام با ديده لطف به آنها نگاه می‌كند. شهید ابراهیم هادی
❤️ 🔹خواهر شهید ابراهیم هادی تعریف میکرد که: یک روز موتور شوهر خواهرم را از جلوی منزل مان دزدیدند، عده ای دنبال دزد دویدند و موتور را زدند زمین. ابراهیم رسید و دزد زخمی شده را بلند کرد، نگاهی به چهره وحشت زده اش انداخت و به بقیه گفت: اشتباه شده! بروید. ابراهیم دزد را برد درمانگاه و خودش پیگیر درمان زخمش شد. آن بنده خدا از رفتار ابراهیم خجالت زده شد. ابراهیم از زندگی اش سوال کرد، کمکش کرد و برایش کار درست کرد. ️طرف نمازخوان شد، به جبهه رفت و بعد از ابراهیم در جبهه شهید شد... 🔹اگر مثل ابراهیم هادی هنر جذب نداریم، دیگران را هم دزدتر نکنیم.
✳️ شما به فکر آزادی قدس باشید! 🔻 یک روز [شهید جهان‌آرا] خیلی مخلصانه برای من تعریف کرد: مصطفی! بعد از سقوط خرمشهر همراه فرماندهان به دیدار حضرت امام رفتیم. آن روز تصور من این بود که سقوط خرمشهر آخر دنیا است. به‌حدی ناراحت و عصبانی بودم که بلند شدم به حضرت امام گفتم: «آقا! شما یک فکری بکنید! خرمشهر سقوط کرد و از دست رفت!» امام تأملی کرد و گفت: «شما به فکر آزادی قدس باشید. ان‌شاءالله قدس شریف باید آزاد بشود.» وقتی امام این را گفت، من متحیر و مبهوت شدم. با خودم گفتم: «خدایا! ما توی چه فکری هستیم و امام به چی فکر می‌کنه! سقوط خرمشهر برای ما دنیا و آخرتمون شده، ولی امام در فکر آزادی قدسه!» معنی حرف امام این بود که علاوه بر این که خرمشهر آزاد می‌شود، قدس هم آزاد خواهد شد. 📚 از کتاب | جستارهایی از زندگی و خاطرات شهید سیدمحمدعلی جهان‌آرا 📖 صفحات ۱۲۸ و ۱۲۹ 🎙 راوی: سید مصطفی عمادی 👤 علی اکبری مزدآبادی ❤️
❤️ یه بار اومد پیشم گفت: مجید جایی رو سراغ نداری روزای تعطیل بایستم کار کنم ؟ گفتم اتفاقا این قنادی که کار میکنم نیرو میخواد . نپرسید حقوقش چقده،بیمه میکنه یا نه یا حتی ساعت کاریش به چه شکله؛ اولین سوالش این بود :سرِ ظهر میزاره برم نماز اول وقت بخونم؟ ما چقدر به نماز اول وقت اهمیت میدیم👌 شهید محسن حججی https://eitaa.com/berangeeshgh