#داستان_واقعی_پدر_شوهر_و_عروس‼️
✍من #نرگس هستم حدود یکساله با #پدرام ازدواج کردم‼️
🔵از همون ابتدا متوجه نگاه های مخفی #پدر شوهرم به خودم میشدم...پدر شوهرم از حق نگذریم از شوهرم جذابتر و خوشگل تر مونده بود😳
👈یه وقتایی تعجب میکردم اما به روی خودم نمیاوردم...
یه روز پدرام برای ماموریت به عسلویه رفت‼️
یکی زنگ در را زد آیفون را برداشتم دیدم پدر شوهرمه😳خیلی ترسیدم در را باز کردم و سریع کنار تلفن نشستم و به مادرم زنگ زدم تا خودش را به منزلمان برساند‼️
❌پدر شوهرم در خانه را باز کرد و وارد شد دو تا نون سنگک دستش بود و گفت چطوری دخترم آمده ام باهات صبحانه بخورم‼️
چه خبر و مشغول صحبت شد
از کارهایش سر در نمیاوردم...
✳️گفتم من صبحانه خورده ام اگر میخواهید برای شما بیاورم...ناگهان⁉️😳😱
#ادامه داستان در لینک زیر بخوانید👇👇👇
http://eitaa.com/joinchat/1213988872C808500f015
#داستان_واقعی_پدر_شوهر_و_عروس‼️
✍من #نرگس هستم حدود یکساله با #پدرام ازدواج کردم‼️
🔵از همون ابتدا متوجه نگاه های مخفی #پدر شوهرم به خودم میشدم...پدر شوهرم از حق نگذریم از شوهرم جذابتر و خوشگل تر مونده بود😳
👈یه وقتایی تعجب میکردم اما به روی خودم نمیاوردم...
یه روز پدرام برای ماموریت به عسلویه رفت‼️
یکی زنگ در را زد آیفون را برداشتم دیدم پدر شوهرمه😳خیلی ترسیدم در را باز کردم و سریع کنار تلفن نشستم و به مادرم زنگ زدم تا خودش را به منزلمان برساند‼️
❌پدر شوهرم در خانه را باز کرد و وارد شد دو تا نون سنگک دستش بود و گفت چطوری دخترم آمده ام باهات صبحانه بخورم‼️
چه خبر و مشغول صحبت شد
از کارهایش سر در نمیاوردم...
✳️گفتم من صبحانه خورده ام اگر میخواهید برای شما بیاورم...ناگهان⁉️😳😱
#ادامه داستان در لینک زیر بخوانید👇👇👇
http://eitaa.com/joinchat/3000238094Cf99aa0bd22
http://eitaa.com/joinchat/3000238094Cf99aa0bd22