.
اومدم یه خبر خوب بدم، الحمدالله امروز دوتا پسرا رفتن مدرسه!
خدایا زمان را کش بیاور و کمی تافت به آن بزن. الهی آمین.🤲
دیشب یکی از آقایون فامیل زنگ زده به همسرم و فرموده که: مهندس خانومت چرا تو برکه ناامیدی مینویسه؟!
میگم خوب مرد مومن کدوم استراحت مطلقی رو دیدی که مجبور باشه از اطفال فِق فقو پرستاری کنه بعد سرخوش هم باشه؟!
بعد تازه من کلی دیروز بازخورد داشتم ملت برکهپرور پوکیدن از خنده بابت پست دیروز!
دیده شده نامبردهی متلَفن(تلفن کننده) در مواردی مشاور به ناامیدی به اعضای فامیل داده بدین سان: هروقت حس ناامیدی داشتی و خواستی فکرای منفی بکنی،
سرشونههات رو بده بالا بد یهو ولشون کن پایین بگو به من چه به من چه! روزی پونزده بار تکرار.
یه دونه باشی دختر پاییز🚶♀
@berrrke
سلام بر صاحب برکه
متلفن دیروزم
دیروز مستشیر بودم در باب کنکور و وضعیت درس علی....
بهانه می طلبیدم که ایها المستشار، نزول کن به منزل ما یا مثل بهمن می آییم خدمتتان.... مطلع سخن شد، تلاطم برکه، که ظاهراً باعث مسرت دیگران شده بود و من ساکن کویر نگران طوفان و حتما کارتن دکتر ارنست، اگرچه فلون همیشه شاد بود و همه بحالش غبطه خوردیم.... ضمنا به نظر نسخه ی... بمن چه!!! ..نسخه آن مردک بی عاطفه شوپنهاور بود... که البته هیچ وقت کار نکرد! چرا که نیچه هم بالاخره می گرید... جای خالی ایموجی که تبلیغ دنداپزشکش را می کند....... ولی از کجا معلوم اگر با حضور قلب تکرار کتم بمن چه، جواب بدهد.... با حضور قلب کامل... بمن چه! مومن!!!
بِرکه 🍃
سلام بر صاحب برکه متلفن دیروزم دیروز مستشیر بودم در باب کنکور و وضعیت درس علی.... بهانه می طلبیدم که
پیام مرد مومن متلَفن دیروزی! 😅
عالی بود حقیقتا از فکتها لذت بردم!
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
.
به امید آزادی...🍃
دوروز پیش حسین آقا کمی از اخبار قدس خبردار شده بود.
پرسید مامان چرا فلسطین داره اونا رو میزنه؟ اسرائیل رو نمیتونست تلفظ کنه! بچههاشون چی؟ اونارو هم میکشه؟ چرا حمله کرده؟
گفتم نه مامان فلسطین فقط داره نظامی ها و جنگجوهاشون رو میکشه. آخه ۷۰ ساله اومدن خونههاشون رو ازشون گرفتن یه عالمه بچههاشون رو هم شهید کردن.
فلسطین مهربونه همه تلاشش رو میکنه که بمبا تو خونه ها نخورن که بچهها نترسن!
#طوفان_الاقصی
@berrrke
.
یه مبنایی وقتی تبو لرز داره چی خواب میبینه؟
خواب میبینه دعوت شده خونه استاد آراسته، و یهو خودش و تو آیینه میبینه که روسری ابریشمتویلِ نارنجیسرمهای که با عبای سرمهای ست کرده بوده، سرش نیست! و یه روسری گلمنگولی نخی سرشه! همونی که تو سه شب تب سرش بوده.
در حالی که دکوراسیون خونه استاد به جای کتاب، روسری ابریشم قاب شده است!
از همه مهمتر گرسنه است و هرچی میگرده اتاق ناهارخوری رو پیدا نمیکنه درحالی که صدای آقای سیبویه از همهجا میاد که داره از دستپخت خانمِ استاد تعریف میکنه.😑🤒
@berrrke
.
میفرماد که مامان صلوات نفرست توروخدا😒
میگم نمیشه نذر هر روزمه باید بفرستم!
میفرماد که آخه مامان تو اشتباه میفرستی باید بگی صلی علی محمد...! دهنش رو شکل سوت میکنه میگه صَ صَ تو دماغت خرابِ کیپ شده، هی میگی ثَلی....!
ثَلی نه! صَلی
من😑🤐
پ.ن. یهدونه باشی دختر پاییز👩🦯
@berrrke
.
Poldark
اگر دنبال یک سریال کلاسیک با فیلمنامهی خوب هستید. پیشنهاد میکنم پلدارک رو ببینید.
#معرفی_فیلم
@berrrke
فشار حداکثری رفقا، گلهی هنرجوهای قدیمی، پرسیدنهای مدام دوست و فامیل بالاخره باعث شکست سکوت برکه شد!
سلامی عرض کنم خدمت اهالی برکه که این مدت بامعرفتهاش کنارش موندن! یه بیستایی عضو هم تاب سکوت برکه رو نداشتن و رفتن.
به همشون میگم برکه نیاز به فکر داشت. جمع و جور کردن کلمه داشت. پیدا کردن یه نقطه ثابت. شده بود شبیه این اسباب بازیهای مغناطیسی که هی توی هم پیچ و تاب میخورن و خاموش هم نمیشن!
شایدم هنوز هم به ثبات کلمه و فکر نرسیده باشه که از متن هم همین به نظر میاد. ولی حداقل سلام که میتوان کرد بدون چرخش مغز و پیچش فکر!
چمیدانم شاید.
#صدایبرکهیمسکوت
@berrrke
.
نمیدانم چند نفر از شما این گل انجیری من را به یاد دارید. قدیمیها حتما عکسهای دلبرش را دیدهاند.
میگویند میخواهی حال زن خانه را بدانی، به گلدانهایش نگاهکن!
تابستانی که گذشت برای من جز سختترین روزهای زندگیام بود. از اوج حجم شدید فعالیتهای اجتماعی، شخصی و حتی خانوادگی قل خوردم به فرودترین حالت ممکن در همهی این فعالیتها خصوصا کاری!
البته که خودخواسته بود و انتخاب خودم مرا اینطور دستخوش تغییر کرد. ولی از یک جایی دیگر دست خودم نبود.
همانروزها دلم میخواست گردن کسانی را که میگفتند به به حال کن استراحت خوش میگذرد؟! را بگذارم لای گیوتین! بیتعارف!
قصهی این چندماه کمکم یک جستار یا روایت با آنداستانی اوج و فرود عالی میشود. بارها کلماتش را توی ذهنم کنار هم چیدهام ولی هنوز کامل پخته نشده.
امروز که برگهای انجیریام را هرس میکردم انگار تکههای روحم را با قیچی باغبانی میچیدم! اما هنوز این یک شاخه مانده و چندتا از سر برگهایی که از تابستان دوام آورده بودند و نخشکیده بودند. آنها را توی آب گذاشتم کنار پنجره منتظرم باز ریشه بدهند.
#ریشه
@Berrrke
👦🏻
_حسین میشه این ظرفای تمیز رو بذاری کابینت؟
_نه مامااان من آبِل مرغون دارم نمیشه دست بزنم به چیزای تمیز!
_حسین پاشو امروز برو مدرسه دیگه!🙄
_مامان! یادت رفته من آبِل مرغون دارم؟
_حسین اونکیک کاکائو داره، نخوری برات خوب نیست!
_مامان! نمیبینی مگه پنج روز آبِل مرغونم تموم شده!
ماجراهای ما و آبِل مرغون!
یه دونه باشی دخترپاییز👩🦯
@berrrke
هدایت شده از کانال حسین دارابی