بسلام آمنين
#یادداشت_۱۸۹ ۱۸ بهمن ماه ۱۴٠۳/ سال چهارم داستان جالب من و آن پیرمرد کنار جاده😊😊حتما حتما بخوانید ام
قبل از اینکه سیاست های #بیل_گیتس در حذف دامداری طبیعی روی ما هم اثر بگذاره، حدود سی چهل تا گوسفند داشتیم و البته الان هیچی....
برادرم می گفتند: ی بار بچه یکی از گوسفندا می خواست به دنیا بیاد ولی نمیدونم چرا، تو شکم مادرش چپه شده بود. و این خیلی خطرناکه و باعث میشه بره اصلا نتونه به دنیا بیاد و خطرات بعدی. #پدربزرگ مرحومم که ما بهش می گفتیم باباحاجی، اومد و با ی حرکت خیلی ساده، کاری کرد که بره حالت طبیعی خودش رو پیدا کرد و به دنیا اومد.....
(اینها علومی بودن که غرب از طریق #رضاخان، به ضرب سرنیزه از سویی و از طریق #نظام_آموزشی_جدید از دیگر سوی، از بین مردم حذفشون کرد)
دو سه سال بعد که دیگه پدربزرگم مرحوم شده بود، باز همین مشکل ایجاد شد. زنگ زدیم به #دامپزشک. اومد و گفت باید گوسفند رو جراحی کنیم🙄😳. شکم مادر بدبخت رو پاره کرد. بره که به دنیا اومد به خاطر ضرباتی که خورده بود و آسیبهای مادرش، بعد یکی دو هفته مرد. گوسفند مادر هم به خاطر زخم جراحی، بعد ی مدت کلا مریض شد و مجبور شدیم بفروشیمش....
دامپزشک هم به خاطر این کار علمی و پیشرفته کلی ازمون پول گرفت 😵💫🤦♂
@besalamen_amenin