✨﷽✨
#پندانه
✍ به خودت بیا رفیق!
🔹یه جوری زندگی نکن که هم دنیات خراب بشه، هم آخرتت.
🔸اگه شب بخوابی، صبح بلند نشی چی؟ اینجوری میخوای بری به ملاقات رحمان؟
🔹اگه وسط گناه یههو قلبت وایسته، سکته کنی چی؟ اینجوری میخوای از دنیا بری؟
🔸مگه نمیدونی قلب آدم یه لحظه ایست میکنه و کار تموم میشه؟ چه تضمینی وجود داره موقع گناه ایست قلبی نکنی؟
🔹اگه وسط گناه یههو خبر مرگ عزیزت رو بدن چی؟ چهجوری بعدش میتونی خودتو ببخشی؟
🔸بیدار شو قبل از اینکه بیدارت کنن. نذار اتفاق خیلی بدی تو زندگیات بیفته که همهچیات رو از دست بدی بعدش بیدار بشی.
🔹نکن این کارو. خودتو به خواب نزن. کارای غلطت رو بذار کنار. نذار روزگار به زور تغییرت بده، وگرنه خیلی بدجور میزنه آدمو روزگار.
🔸از گناههات خودتو ایمن ندون. حداقل برای زندگی در ابدیت گناه نکن. بمیریم دیگه کار تموم بهخدا. هیچ راهی برای بازگشت وجود نداره.
🔹پس قدر ثانیه به ثانیه این دنیا رو بدون. برای ترک گناههات تلاش کن تا آخرتت خراب نشه و شرمنده خدا و اهلبیت نشی.
🔸به خودت بیا رفیق!
═✧❁🌸❁✧═
@besamt_khoda
═✧❁🌸❁✧═
#پندانه
✍ فقط خدا روزیرسان است
🔹هارونالرشید به بهلول گفت:
مىخواهم روزى تو را مقرر كنم تا فكرت آسوده باشد.
🔻 بهلول گفت:
مانعى ندارد ولى سه عیب دارد!
۱. نمىدانى به چه چیزى محتاجم تا مهیا كنى؛
۲. نمىدانى چه وقت مىخواهم؛
۳. نمىدانى چه قدر مىخواهم.
🔸ولى خداوند هر سه اینها را مىداند.
🔹با این تفاوت كه اگر خطایى از من سر بزند تو حقوقم را قطع خواهى كرد ولى خداوند هرگز روزى بندگانش را قطع نخواهد کرد.
═✧❁🌸❁✧═
@besamt_khoda
═✧❁🌸❁✧═
#پندانه
✅توکل بر خدا
✍تمام پول هایش تمام شده و هنوز در نیمه راه سفرش بود.
یکی از دوستانش از او پرسید می خواهی چه کنی؟
گفت تمام امیدم به فلانی است. دوستش گفت پس قسم می خورم که امیدت ناامید می شود.
مرد با تعجب پرسید چرا؟ گفت: آخر از امام صادق علیه السلام شنیدم که می گفت:
خداوند متعال می فرماید: رشته آرزوی هر کسی را که به غیر من وصل باشد قطع می کنم.
آیا او در گرفتاری هایش به دیگری امید می بندد در حالی که رفع آن به دست من است؟ آیا او در خانه دیگری را می کوبد در حالی که کلید تمام درهای بسته دست من است و خانه ام به روی همه باز است!
═✧❁🌸❁✧═
@besamt_khoda
═✧❁🌸❁✧═
#پندانه
🍃صدقه حلوانی میگوید:
در مسجدالحرام یکی از دوستانم دو درهم از من قرض خواست و من گفتم: پس از طواف خواهم داد.
در حین طواف امام صادق علیه السلام را مشغول طواف دیدم،
امام دستش را به جهت کمک خواستن روی شانه من گذاشت
و هر دو به طواف پرداختیم.
طواف من به پایان رسید، اما برای رعایت وضعیت جسمی امام ترجیح دادم به ایشان کمک کنم.
دوستم که از من قرض خواسته بود در کناری نشسته و به خیال این که من در قرض دادن به او مسامحه می کنم
هر دور که از مقابل او رد می شدم با دست به من اشاره میکرد.
امام متوجه شد و پرسید: این مرد چه میخواهد؟ عرض کردم: او منتظر من است که طوافم تمام شود و به او دو درهم قرض بدهم.
امام سریع دست از شانه ام برداشت و فرمود: مرا رها کن و برو حاجت او را برآور.
وقتی بازگشتم که امام طوافش تمام شده بود و با دوستانش صحبت می کرد.
به من فرمود: من اگر برای برآوردن حاجت کسی شتاب کنم بهتر است که هزار بنده را در راه خدا آزاد و هزار نفر را برای جهاد در راه خدا بسیج کنم.
📙(روضه كافى،ج۲ص۳۲۲).
═✧❁🌸❁✧═
@besamt_khoda
═✧❁🌸❁✧═
#پندانه
✍ غصه از دستدادن نعمتی را نخور، خدا بهترش را میدهد
ماری كوچولو دختری پنجساله، زیبا و با چشمانی درخشان بود.
یک روز كه با مادرش برای خرید به بازار رفته بودند، چشمش به یک گردنبند مروارید پلاستیكی افتاد. از مادرش خواست تا گردنبند را برایش بخرد.
مادر گفت:
اگر دختر خوبی باشی و قول بدهی اتاقت را هر روز مرتب كنی، آن را برایت میخرم.
ماری قول داد و مادر گردنبند را برایش خرید. ماری به قولش وفا كرد؛ او هر روز اتاقش را مرتب میكرد و به مادر كمک میكرد. او گردنبند را خیلی دوست داشت و هر جا میرفت، آن را با خودش میبرد.
ماری پدری دوستداشتنی داشت كه هر شب برایش قصه میگفت تا او بخوابد.
شبی بعد از اینكه داستان به پایان رسید، بابا از او پرسید:
ماری، آیا بابا را دوست داری؟
ماری گفت:
معلومه كه دوست دارم.
بابا گفت:
پس گردنبند مرواریدت را به من بده!
ماری با دلخوری گفت:
نه! من آن را خیلی دوست دارم، بیایید این عروسک قشنگ را به شما میدهم، باشد؟
بابا لبخندی زد و گفت:
آه، نه عزیزم!
بعد بابا گونه اش را بوسید و شب بهخیر گفت.
چند شب بعد، باز بابا از ماری مرواریدهایش را خواست. ولی او بهانهای آورد و دوست نداشت آنها را از دست بدهد.
عاقبت یک شب دخترک گردنبندش را باز كرد و به بابایش هدیه كرد.
بابا در حالی كه با یک دستش مرواریدها را گرفته بود، با دست دیگر از جیبش یک جعبه قشنگ بیرون آورد و به ماری كوچولو داد.
وقتی ماری در جعبه را باز كرد، چشمانش از شادی برق زد:
خدای من، چه مرواریدهای اصلِ قشنگی!
بابا این گردنبند زیبای مروارید را چند روز قبل خریده بود و منتظر بود تا گردنبند ارزان را از او بگیرد و یک گردنبند پرارزش را به او هدیه بدهد.
خدا گاهی نعمتهایش را میگیرد و در عوض خیلی بهترش را میدهد. پس هیچوقت غصه از دستدادن یک نعمت را نخور.
═✧❁🌸❁✧═
@besamt_khoda
═✧❁🌸❁✧═
#پندانه
✍ خدا رو چه دیدی، شاید شد
🔹دوم راهنمایی یه معلم ریاضی داشتیم تیکهکلامش این بود:
خدا رو چه دیدی، شاید شد.
🔸یادم میاد همون سال یکی از بچهها تصادف کرد و دیگه نتونست راه بره. دیگه مدرسه هم نیومد. فقط یه بار اومد واسه خداحافظی که شبیه مراسم عزاداری بود. همه گریه میکردیم و حالمون خراب بود.
🔹گریهمون وقتی شروع شد که گفت:
به درک که نمیتونم راه برم، فقط از این ناراحتم که نمیتونم بازیگر بشم.
🔸آخه عشق سینما بود. معلم ریاضیمون وقتی حال ما رو دید اون تکیهکلام معروفش رو به اون رفیقمون گفت: «خدا رو چه دیدی، شاید شد.»
🔹وقتی این رو گفت همه ما عصبی شدیم. چون بیشتر شبیه یه دلداری مزخرف بود برای کسی که هیچ امیدی برای رسیدن به آرزوش نداره.
🔸امشب تو پیج رفیقم دیدم که برای نقش اول یه فیلم با موضوع معلولیت انتخاب شده و قرارداد بسته. مثل همون روز تو مدرسه گریهام گرفت.
🔹فکر میکنی رسیدن به آرزوت محاله؟! خدا رو چه دیدی، شاید شد.
═✧❁🌸❁✧═
@besamt_khoda
═✧❁🌸❁✧═
#پندانه
🟢 خودت را به خدا بسپار
🔸وقتی صبرت سر اومد و طاقتت کم شد
رو به خدا مدام در دلت بگو:
🔹اراده تو، نه اراده من
🔹به طریق تو، نه به طریق من
🔹به وقت تو، نه به وقت من
🔸شکر کن برای همه نعماتی که به چشم نمیآید ولی بدون آن نعمات، زندگی ما تهی و بی معنا بود؛
🔸مثل هر نفسی که میکشیم.
🔸سلامی که از سر وجود از عزیزی میشنویم.
🔸و همین خوابی که شبها، ما را به رویاهایمان پیوند میزند و به آرامش و سکون میرساند ...
═✧❁🌸❁✧═
@besamt_khoda
═✧❁🌸❁✧═
#پندانه
✨ ده سخن از شیخ رجبعلی خیاط:
1⃣ سعي كنيد صفات خدايي در شما زنده شود.
✅ خداوند كريم است، شما هم كريم باشيد.
✅ رحيم است، رحيم باشيد
✅ ستار است، ستار باشيد...
2⃣ اي انسان خودت را بشناس
و با اوباش رفاقت نكن❗️
ملكوت و ملائكه دوستان تواند❕
3⃣ عمل ،فقط و فقط
✅ بايد براي رضاي باري تعالي و با اخلاص باشد.
4⃣ اگر ما به قدر ترسيدن از يك عقرب
✅ از عقاب خدا بترسيم ،
همه كارهاي عالم اصلاح مي شود.
5⃣ تو براي خدا باش ،
خدا و همه ملائكه اش براي تو خواهند بود ،
✅ من كان لله كان الله له.
6⃣ مقدسها همه كارشان خوب است ، فقط ؛؛
من؛؛ شان را بايد با خدا عوض كنند‼️
7⃣ دعا كنيد كه خداوند از كري و كوري نجاتتان بدهد ،
وتا هنگامي كه انسان غير از خدا بخواهد ،
⚪️ هم كور است و هم كر
8⃣ دل جاي خداست،
✅ صاحب اين خانه خداست؛
آن را اجاره ندهيد.
9⃣ دل آيينه است .
✅ غير خدا را در آن راه ندهيد ،
كه اگر يك لكه كوچك پيدا كند زود نشان مي دهد.
🔟 كار را فقط براي خدا انجام دهيد ؛
نه براي ثواب ،
يا ترس از جهنم💠
📔 کیمیای محبت
#خیاط
═✧❁🌸❁✧═
@besamt_khoda
═✧❁🌸❁✧═
#پندانه
🔴ارزش نماز
✍مردی تصميم داشت به سفر تجارت برود.خدمت امام صادق عليه السلام که رسيد، درخواست استخارهای کرد. استخاره بد آمد، آن مرد ناديده گرفت و به سفر رفت. اتفاقاً به او خوش گذشت و سود فراوانی هم برد. اما از آن استخاره در تعجب بود.
پس از مسافرت خدمت امام صادق عليه السلام رسيد و عرض کرد:يابن رسولالله! يادتان هست چندی قبل خدمت شما رسيدم برايم استخاره کرديد و بد آمد؟ استخارهام برای سفر تجارت بود، به سفر رفتم و سود فراوانی کردم و به من خوش گذشت.
امام صادق عليه السّلام تبسمی کردند و به او فرمودند:در سفری که رفتی يادت هست در فلان منزل خسته بودی، نماز مغرب و عشايت را خواندی، شام خوردی و خوابيدی و زمانی بيدار شدی که آفتاب طلوع کرد و نماز صبح تو قضا شده بود؟
عرض کرد: آری.حضرت فرمودند: اگر خداوند دنيا و آنچه را که در دنياست به تو داده بود جبران آن خسارت (قضا شدن نماز صبح) نمیشد.
📚 جهاد با نفس/ج1/ص66
═✧❁🌸❁✧═
@besamt_khoda
═✧❁🌸❁✧═
#پندانه
✍ به خدا تکیه کن
🔹مردی در میانسالی روی به پسر خود کرد و گفت:
پسرم! حسرتی در دل دارم و ترسی از آینده!
🔸پسر پرسید:
آن چیست؟
🔹پدر گفت:
ترس دارم آیا وقتی من به سن پیری رسیدم تو نیز مرا مراقب خواهی بود؟
🔸پسر سکوت کرد.
🔹مادر در این هنگام روی به پدر کرد و گفت:
تو را چه سِزد به عمر پسر خود چنین امیدوار شوی؟
🔸به کسی تکیه کن که یقین داری هرگز نخواهد مُرد و اگر تو پیر و ناتوان شوی در او پیری و ناتوانی برای مراقبت از تو راهی ندارد.
═✧❁🌸❁✧═
@besamt_khoda
═✧❁🌸❁✧═
✨﷽✨
#پندانه
🔴 «ترجیح میدهی جزء کدام دسته باشی؟»
⬜️ انسانهای بزرگ: درباره عقاید حرف میزنند
◻️ انسانهای متوسط: درباره وقایع حرف میزنند
◽️ انسانهای کوچک: پشت سر دیگران حرف میزنند
⬛️ انسانهای بزرگ: درد دیگران را دارند
◼️ انسانهای متوسط: درد خودشان را دارند
◾️ انسانهای کوچک: بی دردند
⬜️ انسانهای بزرگ: عظمت دیگران را میبینند
◻️ انسانهای متوسط: به دنبال عظمت خود هستند
◽️ انسانهای کوچک: عظمت خود را در تحقیر دیگران میبینند
⬛️ انسانهای بزرگ: به دنبال کسب حکمت هستند
◼️ انسانهای متوسط: به دنبال کسب دانش هستند
◾️ انسانهای کوچک: فقط به دنبال کسب پول هستند
⬜️ انسانهای بزرگ: به دنبال طرح پرسشهای بیپاسخ هستند
◻️ انسانهای متوسط: پرسشهایی میپرسند که پاسخ دارند
◽️ انسانهای کوچک: میپندارند پاسخ همه پرسشها را میدانند
⬛️ انسانهای بزرگ: به دنبال خلق مساله هستند
◼️ انسانهای متوسط: به دنبال حل مساله هستند
◾️انسانهای کوچک: مساله ندارند
═✧❁🌸❁✧═
@besamt_khoda
═✧❁🌸❁✧═
#پندانه
📚 #حکایت
روزی روزگاری، بازرگان موفقی از مسافرت بازگشت و متوجه شد خانه و مغازه اش در غیاب او آتش گرفته و کالاهای گرانبهایش همه سوخته و خاکستر شده اند و خسارت هنگفتی به او وارد آمده است.
فکر می کنید آن مرد چه کرد؟ خدا را مقصر شمرد و ملامت کرد؟
و یا اشک ریخت؟
نه...
او با لبخندی بر لبان و نوری بر دیدگان سر به سوی آسمان بلند کرد و گفت : خدایا می خواهی که اکنون چه کنم؟
مرد تاجر پس از نابودی کسب پر رونق خود، تابلویی بر ویرانه های خانه و مغازه اش آویخت که روی آن نوشته بود:
مغازه ام سوخت، اما ایمانم نسوخته است.
فردا باز هم شروع به کار خواهم کرد
═✧❁🌸❁✧═
@besamt_khoda
═✧❁🌸❁✧═